Iran Newspaper

مریوان؛ شهر «شانو»

نگاهی به جشنواره بین المللی تئاتر خیابانی مریوان

-

مریــوان شــهر رنــگ اســت، شــهر موسیقیهای پر شور اما جشنواره که باشد، ایــن رنــگ و نــور و موســیقی، شــور و حالی دوچندانپید­امیکندچراک­هدرکناررنگ­ها و جامههــای پــر زرق و بــرق مردمــان کرد، رنگ جامههای دیگر اقوام ایرانی با نواها و آواهایشاند­یدهوشنیدهم­یشودوجشنوا­ره تئاتر خیابانی بهترین فرصت اســت برای ایــن ضیافــت رنــگ و شــور و آواز.آنــان که مخاطبانجدی­وپیگیرتئات­رهستند،خوب میدانند که نام مریوان بیدرنگ جشنواره تئاترخیابا­نیراتداعیم­یکندوسالها­ست اهالــی تئاتر میدانند کــه مریوان، پایتخت تئاترخیابا­نیایراناست.

این جشن تئاتری امسال چهاردهمین دوره خــود را پشــت ســر گذاشــت. هرچند نمایش «سولکس» از ایتالیا که روز جمعه اول شهریور ماه در سنندج اجرا شد، آغازگر جشــنواره چهاردهم بود اما افتتاح رسمی جشــنواره یک روز بعد در روز شنبه دومین روزشهریورم­اهانجامشد.

جشــنواره امســال تفاوتــی مهــم بــا دورههــای گذشــته داشــت؛ این جشــنواره بــا یــک کارنــاوال شــادی آغــاز بــه کار کرد. کارناوالــ­ی با حضور تمام شــرکتکنند­گان داخلــی و خارجــی. تماشــاگرا­نی که عصر شنبه در فاصله میان میدان سرباز تا پارک «شــانو» قــرار داشــتند، نظارهگــر لباسهــا و نواهــای اقــوام ایرانــی بودند. در یک ســو گروهــی از ترکمنهــا برنامــه داشــتند و در کنارشــان گروهی از خراســان و آن طرفتر، گروهــی از آبــادان، مردمــان را میهمــان رقصها و موســیقیها­ی خطه خــود کرده بودند. جشنواره امسال میهمانان بسیاری داشــت از دامغــان، هرمــزگان و آبــادان، از بوکانتااله­یجانوتهران­واصفهان،ازتبریز و تربــت جام و رشــت تا همین شــهرهای استانهمچون­سقزوسنندج.

شرکتکنندگا­ن خارجی هم با لباسها وگریمنمایش­هایشاندرای­نجشنشادی حضورداشتند­تااینکارنا­وال،میهمانانیا­ز ملیتهایگون­اگونداشتهب­اشد.

جشــنواره کــه باشــد، همه مردم شــهر دســت به کار میشــوند. بعضی دســت به کار ســاخت و ساز تئاتر و تعدادی دیگر هم هســتند که نمایشــی اجرا نمیکنند. در کار تــدارکات هم نیســتند. اصــالً قرار نیســت مســئولیتی در این جشــنواره داشته باشند امــا همراهیشــا­ن هیــچ هــم کم نیســت. کافی اســت کنار خیابان بایســتید و دستی تکان دهید یا نام یکی از همین پارکهایی را کــه نمایشهــا در آن اجــرا میشــود، بــر زبان آورید. کمتر پیش میآید که رانندهای ماشــینش را برایتــان متوقف نکنــد. تا این جای کار هیچ اتفاق عجیبی نیفتاده است. اما همین که به مقصد برســید و بخواهید کرایــه را حســاب کنیــد، آن وقت اســت که متوجه تفاوت عجیب این مردم میشوید. آنها از شــما هیچ کرایهای نمیگیرند چون میهمان جشــنواره هســتید. تــازه آن زمان اســت که متوجه میشوید بســیاری از آنان اصالً راننده تاکســی نیســتند. آنها به رسم میهماننواز­یشمارابهمق­صدرساندهان­د. در یــک ســفر کوتاه ســه چهــار روزه بارها با ایــن موضــوع رو بــه رو میشــوید و هــر بار یکی از این جملهها را میشــنوید که «شما میهمان ما هستید» یا «مهم این است که شمامردمراش­ادمیکنید»وشماباشگفت­ی درمییابیــ­د کــه در ایــن شــهر کــه در نقطه مرزی اســت، که در این شــهر که وضعیت اقتصادش مغشوش شده، که در این شهر که غم کولبرانش، دلها را به درد میآورد، شادیمردمات­فاقاًخیلیمهماست!آنقدر مهــم کــه هــر کــس دوســت دارد ســهمی کوچکدرآندا­شتهباشد.ایناستتفاو­ت عجیبمریوان!

و این چنین اســت که فاتح بادپروا دبیر جشــنواره هــم آرزو دارد مزایای جشــنواره، بــرای همــه مــردم باشــد. جشــنواره تئاتــر خیابانــی، مریــوان را به گردشــگران و آنان کــه در جســت و جــوی مکانهــای تازهاند، بشناساندوب­اهمیننگاهب­ودکهگردشگر­ی، شدمحورجشنو­ارهامسال.

تا به امروز هم جشنواره چندان بیتأثیر نبوده اســت. هستند گردشگران داخلی که برنامه سفر پایانی تابستانشان را با تقویم اینجشنواره­هماهنگمیکن­نداماهنوزر­اه زیادی باقی مانده تــا رؤیای بادپروا محقق شــود و جشــنواره، ســفرههای مردمان این سرزمینرارن­گینترکند.

باهمیننگاه­استکهجشنوا­رهمحدود بهمریواننش­دهودرشهرها­یدیگریمانن­د بردهرهشه،کانیدینار،سروآباد،سنندجو... همنمایشهای­جشنوارهاجر­اشدهاند.

راه زیادی باقی مانده تا جادهها درست شــود، زیرســاخته­ا گســترش پیــدا کند و امکانات الزم فراهم شــود. جشــنواره تئاتر خیابانــی حتماً مؤثر اســت امــا هرگز کافی نیست و تحقق این رؤیا، نیازمند همراهی همهبخشهایش­هراستتامری­وانبتواند

بهیکقطبمهم­گردشگریتبد­یلشودتا جوانانش ناچار نشوند برای گذران زندگی، ترکدیارکنن­دیابهکولبر­یتندهند.

میشــود از مریــوان و جشــنواره و تئاتــر گفــت و از دریاچــه زیبای زریبار گذشــت؟! دریاچــهای کــه خــود یکــی از مهمتریــن محلهایبرپا­ییاینجشنوا­رهاستوشبان­ه چندیــن نمایــش در آن اجــرا دارنــد و حاال به برکت این جشــنواره، کســب و کار اهالی دریاچــه رونقی گرفته اســت. آفتاب که باال برود، زندگی در کنار دریاچه جان میگیرد، همه جور خوراکی هســت، از کباب و ماهی و آش دوغ تــا خــوراک خوشــمزهای بهنام «کالنه»کهمحلیاینج­است.ازبستنیهای رنگارنگ تا چای داغ و در همین جاست که «آقا یونس» به یکی از منتقدان جدی تئاتر خیابانیتبد­یلشدهاست.

«آقــا یونــس» از کاســبان محل اســت. دکــهای دارد و چــای میفروشــد. بچههای تئاتری که سالهاست در جشنواره شرکت دارنــد، خــوب میشناســند­ش. آن اوایل با لحن خاصی «چای... چــای...» میگفته و لحــن او توجهها را به خود جلب کرده و کم کمکاروبارش­رونقیگرفته­است.هنوزهم چای میفروشــد ولی حاال دیگر آقا یونس یکچایفروشم­عمولینیست.اودراین سالهاآنقدر­تئاترخیابا­نیدیدهکهخو­دش به یک منتقد جدی تبدیل شده و بچههای تئاترخیابا­نیقبولشدار­ند.

فقــط دریاچــه نیســت کــه میزبــان نمایشهاســ­ت. در پنج روز اول شهریور به هر پارکی سرک بکشید، جمعیتی مشتاق را میبینیــد کــه گردهماییشـ­ـان، همــه میهمانان خارجی جشنواره را شگفتزده کرده.جشنوارهامس­المیهمانان­یازاکراین، روســیه، ایتالیــا، برزیــل، هلنــد، مکزیــک، کردســتان عراق، ارمنستان، ...و داشت و در همایــش یک روزهای کــه با نام گردهمایی تئاتر ملل برگزار شد، همه آنان از استقبال تماشاگرانا­برازشگفتیک­ردند.

میهمانان هلندی و مکزیکی هم برای شــرکتکنند­گان، کارگاه آموزشــی برگــزار کردنــد تا مزایای جشــنواره تنها بــه اجرای نمایش محدود نشــود و جنبه آموزشی آن همموردتوجه­قراربگیرد.

ایــن میهمانــان خارجــی احتمــاالً نمیداننــد مــردم مریــوان سالهاســت تماشاگرتئا­ترخیابانیه­ستند.نمیداننددر آنسالهایآت­شوجنگکههرل­حظهبوی مرگوویرانی­میآمد،گروههایتئا­تری،در کوچــه و خیابــان، تئاتر اجرا کردنــد تا قوت قلبیباشدبر­ایمردمیکهش­ادیبرایشان، رؤیایگمشده­ایبودتاتاب­بیاورندروز­های آتــش و خــون را. و همین اجراهای جســته گریخته، ســنگ بنای شکلگیری جشنواره تئاتــر خیابانــی مریــوان شــد. جشــنواره پا گرفــت و جــان گرفــت چراکه هنر بــا خون این مردم آمیخته اســت. فراموش نکنیم مریــوان احتمــاالً تنها شــهری اســت که نه تنها یک پارک که ســوپرمارک­ت، فروشــگاه و حتی رستورانی بهنام «شــانو» دارد؛ شانو در گویش کردی یعنی «نمایش»!حاال هم میتــوان رؤیای دبیــر جشــنواره را در میان حریرهای رنگارنــگ، در میــان پارچههای زربافت و آواهای دلانگیز جست و جو کرد، اگرهمتیباش­دوعالقهای.

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran