ازسینماتاصنعتتصویر
بنیاد ســینمایی فارابی در مقام بازوی اجرایی ســازمان ســینمایی، بخشی از زنجیره ســازمانهایی است که وظیفه مدیریت و تنظیم فضای عمومی صنعت ســینما را عهده دار هســتند و از همین رو، چه بســا تحلیل و فهم کنش هایایننهادبدونتوجهبهروندهای«مجموعبازیگراناینزنجیره» وبویژهسیاستهایاعالمیازسویسازمانسینمایی،چندانموجهنباشد. اما از سوی دیگر بنیاد فارابی بهعنوان نقطه تالقی مدیریت فرهنگی سینما و فیلمسازان و هنرمندان، موقعیت ممتازی است که سرشت راهبردی این نهاد را برجسته میسازد و به آن جایگاهی ویژه میبخشد. برخی از تدابیر و فعالیتهای صورت گرفته در سال گذشته و در این راستا را میتوان در موارد زیر خالصه کرد: )1 ایجــاد تحــول ســاختاری در بنیــاد ســینمایی فارابــی، بازتعریف نقشهــا و تالش بــرای چابک و کوچکســازی این نهاد برای بیشــینه ســاختن انعطاف ســازمانی و آمادگی برای پذیرش گونههای نوظهــور تصویــری، نخســتین و ضروریترین گام در این مســیر بــود که با طراحی ســاختار جدید به تحقق رسید. )2 استانداردســازی و تنقیــح آییننامههــای حمایتی، تأســیس ســامانه هوشــمند دریافــت طرح و فیلمنامه، بازتعریف نقش شوراها، از مرجع تأیید یا رد آثار، به مرکزی برای منتورینگ بهینهسازی و ایجاد ظرفیت برای طرحهای رسیده و باالخره ارائه خدمات توسعه و مدیریت ابعاد کسب و کارهای محتوا محور، گام بعدی در مسیر تحول و نوسازی بنیاد بود که برداشته شد. )3 اصــالح و بــه روزرســانی پایپالیــن تولید آثــار ســینمایی، طراحی مرحلــه « پیش تولیــد» برای نمونهســازی و تعیین مقیاس آثار ســینمایی و آغاز تالشها برای ترویج مفاهیم کســب و کاری در میان سینماگران، نقش مهمی در توسعه و تصویب آثار قابل قبول در سال گذشته داشت. )4 و باالخره مهمترین گام در سال گذشته، پرهیز از افتادن به ورطه «منحنی لبخند» و سرمایهگذاری بیرویــه در حــوزه تولیــد و غفلــت از دو ســوی دیگر ماجــرا، یعنی حلقــه تحقیق و توســعه، پیش از تولید و تالش برای ســاماندهی نظام اکران پس از تولید بود. توزیع حسابشــده منابع موجود برای متعادلسازی نمودار توزیع ثروت، رویدادی مهم و اصولی است که گامهای اصلی برای نیل به آن در بنیاد سینمایی فارابی برداشته شده است. امــا همــه آنچه گفتیم و ســیاهه بلندبــاالی فعالیتهای بنیــاد که اندک فرصت، مــا را از ذکــر تکتک آنها ناتــوان میســازد، در پرتــو تصویر و چشــماندازی کلی قابل فهم اســت که میتــوان آن را گــذار از «صنعت ســینما» همچــون کلی منفرد و مجــزا به «صنعت تصویر» بهعنــوان قلمرویی واحد دانســت. این مفهوم و موقعیــت جدیــد کــه متضمــن فــرض پیوندهای وثیــق میــان ســینما و دیگــر ارکان صنعت تصویــر (از تلویزیون تا وبسری) است، معنا و چشمانداز آثار سینمایی را تغییر داده و نقشی نو برای این هنر تعریف میکند. نیل به چنین چشماندازی، اگرچه دشوار است، بههیچ رو از نگاه ما ناممکن نیست و به همین دلیل نیزدرسالپیشروتالشخواهیمکردگامهاییهرچندکوچکبهسمتاینچشماندازکلی،برداریم.