ماجراییکسکوتپرابهام
مسئولیتاخالقیاهالیدانشگاهدرقبالجامعه
فارغ از تعهدات اخالقی که اهالی دانشــگاه بــه فضــای آکادمیکشــان دارنــد، تعهداتی در قبال جامعه نیز بر عهدهشــان است و بــر ایــن اســاس، میتوان بــرای آنــان دو نقش قائل شــد؛ نخســت «نقش شــهروندی» و ســپس «نقــش دانشــگاهی». نخبگان سیاسی-اجتماعی و آکادمیسینهای ما ابتدا شــهروند این جامعه هســتند و ســپس یک دانشــگاهی. از ایــن رو، از آنــان انتظار مــیرود که «مسئولیت شــهروندی» خود را در قبال جامعه ایفــا کننــد. جامعــه از اســتاد دانشــگاه بهعنــوان «الیت» الگو میگیرد. بنابراین، از اهالی دانشگاه بهعنــوان شــهروند انتظــار مــیرود کــه از «فضیلتهای شهروندی» برخوردار باشند و هم اینکه بهعنوان یک شهروند نخبه در قبال مسائل جامعــه موضعگیری کرده و واکنش مؤثر نشــان دهند و با مســائل خود و عمــوم مردم بیتفاوت برخورد نکنند.البته باید اقرار کرد که مسئولیت دشوار و حتی خطیری است؛ چرا که اگر اهالی دانشــگاه بهعنــوان یــک شــهروند بخواهنــد مسئولیت اجتماعیشان را در قبال یک مسأله عمومــی و اجتماعــی همچــون انتخابــات، دموکراســی، اختالس، سرقتهای علمی ...و انجام دهند، ممکن است واکنش آنان به این مســائل، هزینههایی برایشان داشــته باشد. از این رو، سیاســتگذاران باید شرایط الزم را برای اهالیدانشگاهجهتبهانجامرساندنرسالت اجتماعی و اخالقیشان فراهم کنند تا آنان با ایــن پشــتوانه اجرایــی و حکومتــی بتواننــد به میدان بیایند و تحلیل و مطالبه و پاسخ خود به مســائل و چالشهــا را بــدون هیــچ دغدغه و نگرانی ارائه کنند.اگر قرار باشد اهالی دانشگاه که از گروههای مرجع جامعه به شمار میروند در برابر مسائل جامعه همانقدر سکوت کنند که دیگر شــهروندان، چه تفاوتــی میان آنان با سایر شهروندان خواهد بود؟ بویژه اینکه برخی از رشــتههای دانشــگاهی بهدلیــل خصلــت