Iran Newspaper

نامهاعتراف­سارقبهیکجن­ایت

-

گــروه حــوادث/ ســارق زورگیــر ســه مــاه پــس از بازداشت، با نوشتن نامهای به قاضی، راز یک جنایت را فاش کرد.

به گزارش خبرنگار جنایی «ایران»، اوایل امســال مرد جوانی به اداره پلیس رفت و از سرقت مغازهاش خبرداد. وی در شــکایت خود گفت: مــرد جوانی وارد مغــازهام شــد و بــا تهدیــد چاقــو هــر چه پــول داخل دخلم بود سرقت کرد. بعد هم با همدستش که سوار موتورسیکلت مقابل مغازه به انتظارش ایستاده بود فرار کــرد. بدنبال این گزارش تحقیقات پلیســی آغاز شــد و در ادامــه بررســیها کارآگاهان با شــکایتهای مشابه دیگری مواجه شدند. در تمام این سرقتها دو مرد سوار بر موتورسیکلت با ورود به مغازهها یا بستن راه عابران با تهدید چاقو از آنها سرقت کرده بودند.

با انجام چهره نگاری و از آنجایی که ســرقتها به یک شــگرد بود، این احتمال مطرح شد که سرقتها سریالی بوده است. ■ ردپای یک آشنا

در حالــی کــه بررســیها در ایــن خصــوص ادامــه داشت مردی با مراجعه به پلیس گفت: دیشب یکی از سارقان و اراذل و اوباش محل بهنام شایان با تهدید قمه و چاقو پولهای داخل دخلم را به ســرقت برد و سوار موتورسیکلت­ی شد و با همدستش فرار کردند. او به غیر از مغازه من از مغازههای دیگری هم در محل ســرقت کرده اســت. امــا آنها به خاطر تــرس از اینکه شایان بالیی سر آنها یا خانوادهشان بیاورد از شکایت خودداری کردهاند.

کارآگاهــا­ن بــا توجــه به مشــخصاتی که شــاکی در اختیارشان گذاشت و نشان دادن تصویر چهره نگاری ســارقان ســریالی دریافتنــد وی همان شــایان اســت. بدین ترتیب با مشخص شدن هویت متهمان، تیمی از مأموران وارد عمل شده و دو متهم را خرداد امسال بازداشــت کردنــد. در ادامــه تحقیقــات متهمــان بــه زورگیریهای خود با سالح سرد اعتراف کردند. ■ اعترافبهجن­ایت

درحالی که تحقیقات در این پرونده از سوی پلیس پایــان یافتــه و متهمان در زندان بودنــد چند روز قبل شــایان از زندان نامهای به قاضی پرونده نوشــت و راز قتلــی را فــاش کرد. او در نامه نوشــته بــود که بهدلیل عــذاب وجــدان تصمیــم به اعتــراف گرفته اســت. با دریافت این نامه، بازپرس جنایی دستور انتقال شایان از زندان به دادســرا را صادر کرد. شایان پس از انتقال به دادســرا گفت: اوایل امســال من و همدســتم برای زورگیــری از یــک عابــر در یکی از پارکهــای پایتخت راهش را سد کردیم تا گوشی تلفن همراه و پولهایش را ســرقت کنیم. امــا او مقاومت کــرد و درنهایت من چنــد ضربه چاقو به او زدم و از محل متواری شــدیم. فردای آن روز برای اینکه بفهمم چه اتفاقی برای مرد جوان رخ داده به محل برگشــتم و متوجه شــدم که او کشته شده است. در این مدت عذاب وجدان داشتم و درنهایت تصمیم گرفتم که راز این قتل را برمال کنم. بدنبال اظهارات متهم، بازپرس جنایی دستور انتقال وی بــه اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت را صادر کرد تــا درباره صحت و ســقم اظهــارات او تحقیقات الزم انجام شود.

 ??  ??
 ??  ??
 ??  ??
 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran