Iran Newspaper

تاوان یک جامعه: به بهانه خودسوزی سحر

-

استفاده از پوشــش کراوات هم همین قصه را دارد. نگاه کنید حتــی همین امــروز، هنــوز ماهــواره ممنوع اســت و تــا دیروز بــه پشــت بامهــا مراجعــه و ماهوارههــ­ا جمعآوری میشــد. شهرنشــینه­ا بــه جای خود، امــروز کدام روســتاها بدون ماهواره هســتند؟ یعنی سیاســتگذا­ر، خودبخود با سیاستگذاری غلط جامعه را وادار به یک هنجارشکنی عمومی کرده اســت. دشــوارتری­ن چیزی که بر ســر راه یک جامعه قــرار میگیرد، بنبســتهای هنجاری اســت. بنبســتهای هنجاری آنجاســت که هنجارهایی در جامعــه وضــع میشــود کــه کنشــگران ناخــودآگا­ه از آنهــا تخطــی میکننــد و وضعکنندگان هنجارها، هم چارهای جز پافشاری بر آنها و مجازات تخطیکنندگا­ن نخواهند داشت. این بنبستها هرچه در جامعه زیادتر باشد جامعه شکنندهتر میشــود و در واقــع آنچــه امنیت اجتماعی یــک جامعه را بیــش از هر چیز دیگر خدشهدار میکند، همین بنبستهای هنجاری است.

اگــر از منظــر «نظریــه بازیهــا» بــه ایــن موضــوع بنگریــم، بنبســتهای هنجــاری کنشــگران و واضعان، هر دو را در وضعی باخــت- باخت قرار میدهد. بنبســتهای هنجاری، کنشگران را دچار سرگشتگی، ناکامی و احساس تنش در زندگی میکند و معموالً به هنجارشکنیه­ای نامعمول و گاه افراطی (خودکشی، خودســوزی، خودآزاری، دیگرآزاری) میکشــاند. این واکنشها را معموالً در برابر مسائل ساده هم میبینیم، مسائلی که به هیچ وجه انتظار واکنشهای خیلی تند در برابر آنها نمیرود. این جریان حتی در مســائل جزئیتر (مانند کرایه تاکســی، گفتوگوهــا­ی روزمره، کارهــای اداری روزمره و غیــره) روی میدهد بر رفتار افراد جامعه تأثیر میگذارد. در اینجا برای درک چنین وضعیتی استعارهای میگیرم از تئوریهای مدیریت: نظریه «موفقیت استراتژی» به ما میآموزد وقتی محیط دچــار تالطم شــده و تغییــرات محیطی شــکل میگیــرد اگر با همان سیاســت و اســتراتژی محیــط قبــل در محیط جدیــد حضور یابیم اســتراتژی مــا محکوم به شکســت اســت و ســازمانها دچار خودکاهندگی خواهند شــد. مــا نیازمندیم در حوزه اجتماعی و فرهنگی، سیاستهای مبتنی بر محیط متحول شده – با حفظ ارزشهــای بنیادین - بنا کنیم وگرنه جامعه را دچار خودکاهندگی خواهیم کرد. لذا دومین درس از کالبدشکافی ماجرای سحر، بازنگری در سیاستهای ماست. بایــد در امور اجتماعــی و فرهنگی از سیاســتگذا­ریهای خاصگرایانه به ســمت سیاستهای عامگرایانه حرکت کنیم. ■ برداشتسوم:تناسببرخور­د

برداشت سوم، رفتار قضایی رخ داده در این ماجراست. آنچه از اخبار مستفاد میشود سحر پس از ماجرای رخ داده در ورزشگاه آزادی و بازداشت موقت به قید ضمانــت آزاد و پس از احضار به مرجع قضایی مراجعــه میکند. در روز احضار، قاضی ذیربط به علت فوت یکی از بستگانش حضور نداشته و در مرخصی بوده است. فقدان روشهای مناسب برای برخورد با چنین مواردی در کلیه فرایندها - از نحوه فروش بلیت تا انتظامات و بازداشت الی آخر - آشکار است. ■ برداشتچهار­م:تحریموتحری­ف

نیاز به حضور امن دختران در فضاهای عمومی و ورزشــی را از منظر یک نیاز بنیادی یعنی نیاز به بازشناســی وبازشــناخ­ته شــدن ازســوی جامعه نیز میتوان بررســی کــرد. باید به این نیــاز بنیادی پاســخ داد. نباید آن نیاز اصیل را به شــکل یــک «توطئــه» دید ودر معرض امنیتیســا­زی وجــرم انگاری قــرار داد بلکه باید کوشــید کانالهای امن ومصون بروز و تجلــی آن را در حوزههای عمومی جامعه فراهم ساخت. به نمایش گذاشتن شور وعاطفه و هیجان در استادیومها بخشی اســت از آن چیزی که به ورزش معنا ومفهوم خاص خود را میبخشــد. کشــور ما در شــرایط تحریمهــای ظالمانه به ســر میبــرد. به نمایــش درآمــدن گوناگونی ســبکهای زیستی وفوران شادی در چنین شــرایطی میتواند یک ابزار مقاومت باشــد. هر چه تحریم گران میکوشــند از طریق اعمال فشار ظالمانه ریزگردهای یأس را در فضاهای عمومی کشــورمان بپاشــند ما باید ســعی کنیم سطح نشاط جامعه را افزایش دهیم و حضور همه تکثرهای زیســتی و فرهنگی جامعه را در حوزهها و مکانهای عمومی، در پارکها در اســتادیوم­ها در ســالنها و مکانهای دینی و فرهنگی افزایش دهیم واین مانور باشــکوه و هر روزه زندگی و نشــاط را در معرض رؤیت جهانیان قرار دهیم و نشان دهیم که ایران زنده است، پاینده است و تحریمها نمیتوانند غبار یأس و انزوا طلبی و خانه نشینی و حرمان را در جامعه ما بپراکنند. تحریم گران تالش دارند تا تصویری «غیرعادی» از جامعه ایرانی واز حاکمیت کشورمان در منظر افکار عمومی جهانی ترسیم کنند. در نامهای که اخیر جمعی از چهرههای اپوزیسیون خارج نشین به رئیس فیفا نوشتند، «غیرعادی» نمایاندن تصویر ایران به نحوی برجسته به چشم میخورد. آنها با ارجاع به یک کلیشــه آشنا نوشتند: «جمهوری اسالمی ایران تنها کشوری در جهان و تنها عضو فیفا است که بر اساس سیاستهای واپسگرای خود، زنان را از شرکت در مسابقات ورزشی مردان محروم میسازد.»

این یک گزاره ســاده ومعصوم نیست. غیرعادی و به تعبیر فرنگی «آنرمال» جلوه دادن کشورمان در شرایط کنونی بخش مهمی از جنبه نرم افزاری تحریمها را تشــکیل میدهد. مبارزه با تحریمهــای ظالمانه نمیتواند به نحو منفک از آن تحریفــی صــورت پذیرد که صورت وچهــره حاکمیت کشــورمان را در کلیت خود به شــکلی مخدوش جلوه میدهد. اکنون شرایطی به وجود آمده است که از یک طرف مردم ایران در معرض تحریمهای ضد انسانی قرار میگیرند واز سوی دیگر ســیمای ایران توســط تحریم گران در معرض تحریف قرار میگیرند. از این قرار «تحریم» و «تحریف» همپای یکدیگــر به پیش میروند. «غیرعادی» نمایاندن ایران ونظام حاکم برکشورمان در واقع قلب مسأله تحریم را تشکیل میدهد. ■ برداشتآخر

برای درک خودســوزی ســحر نیازمند تحلیلی هســتیم مبتنی بر روانشناسی فردی، جامعه شناســی فقــدان گروه اولیــه و ثانویه حمایتگــر و تعدیلکننده، جامعــهای کــه در آن مــدام حرمانهــای متعــدد بازنمایــی شــده، امیــد در آن مــورد حمله قرار گرفته و در مقابل شــنیدن ســخن و گفتار مثبــت کاهش یافته و بازنماییهـ­ـای منفــی در آن پرتکــرار میشــود. نقــش هرکــدام از مــا در ایــن فرآیند از سیاســتگذا­ر، گروه اولیه و ثانویه، نهاد مجری مبارزه با هنجارشــکن­ی تا ناآرامکننـ­ـدگان ذهنــی در فضاهای مجازی و حقیقی و هریک از ما بهعنوان یک کنشگر اجتماعی باید مورد تجدید نظر قرار گیرد. واقعیت این است هنگامی که احساس بنبســت هنجاری به افراد دست میدهد، احتمال بروز «واکنشهای انفجاری» بســیار بــاال میرود. حتماً الزم نیســت کــه افراد دچار بیمــاری روانی باشــند که دســت به واکنشهای انفجاری در برابر ایــن موقعیتها بزنند، فقط کافــی اســت که حس بنبســت هنجــاری در افراد انباشــت شــده باشــد. میزان شکنندگی افراد، البته، متفاوت است. اما، به سادگی میتوان انتظار داشت که هر یک از ما ممکن است در برابر چنین فشارهایی تسلیم شویم و واکنش انفجاری از خــود بروز دهیم. موضوع به همین ســادگی اســت. همه مــا باید تالش کنیم جامعه فضای آرامتری را تجربه کند.

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran