Iran Newspaper

غیرانقالبی­هاراهمباید­پذیرفت

ارزیابی باهنر از تقسیمبندی جامعه به ارزشی- غیر ارزشی و انقالبی غیر انقالبی اصالحطلبان و اصولگرایان فضای انتخاباتی را کنترل کنند تا به سمت تخریب و سیاهنمایی نرود

- احسان بداغی خبرنگار

محمدرضا باهنـــر از وحدت اصولگرایان بـــرای مجلس یازدهم اطمینان کامل دارد. وحدتی که شـــاید صد درصدی نباشـــد اما به گفته او تمام طیفها را شامل خواهد شـــد، حتی جبهه پایداری که این روزها مانع وحدت به نظر میرســـد. دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبـــری در مصاحبه با روزنامه «ایران» پیشبینی میکند که برای انتخابات پیش رو، به روال ادوار قبلی مجلس باز هم دو لیست مطرح وجود داشـــته باشـــد؛ اصالحطلبان و اصولگرایان. او برخالف افرادی نظیر بهزاد نبوی معتقد اســـت هر چند میانهروهای دو جناح در مســـائلی با هم موافق شدهاند اما در زمین انتخابات همچنان به رقابت با هم ادامهًخواهند داد، این یعنی از دیدگاه باهنر ظهور لیســـت ســـومی با محوریت معتدلین و میانهروها تقریبا بعید است. در فاصله کمتر از 6 ماه مانده به انتخابات مجلس تحقق این ارزیابی باهنر یعنی آنکه باز هم باید شاهد انتخاباتی دو قطبی باشـــیم. اتفاقی که رقابت را پر شـــورتر خواهد کرد اما از دیدگاه او یک آســـیب هم دارد؛ هیجانی شـــدن فضا و تند شـــدن انتقادات. چیزی که او معتقد اســـت باید کنترل شود، هم توسط اصالحطلبان و هم توسط اصولگرایان. باهنر در مصاحبه پیش رو البته بحثهای دیگری را هم مطرح میکند؛ از جمله تفســـیر اینکه از دیدگاه او نه تنها افراد «غیر انقالبی» نباید تعبیر به «ضد انقالب» شـــوند بلکه طبیعی است که بخش زیادی از جامعه ســـبک زندگی و دغدغههایی داشته باشند که با دغدغههای طیفی که خود را «انقالبی» میداند تفـــاوت کند. این چهره اصولگرا تأکید دارد که این تفاوت نباید زمینه حذف و نادیده گرفتن این بخش از جامعه و مطالبات آن شود.

■ چندیقبلآقا­یبهزادنبوی­یکتقسیمبند­یداشت و معتقد بود فضای سیاســـی کشـــور از دوقطبی سنتی اصالحطلب و اصولگرا وارد تقســـیمبن­دی «تندروی - میانهروی» شده اســـت. به این معنا که میانهروهای هر دو جناح ســـعی میکنند به یکدیگر نزدیک شـــوند و تندروها را از خود دور کنند. شـــما با این تقسیمبندی موافق هستید؟ آیا آرایش سیاسی کالسیک در کشور ما تغییرمحسوس­یکردهاست؟

من همیشـــه یک صحبت تکـــراری دارم که ما در غیبت چند حزب فراگیر و شناســـنام­هدار و پاسخگو، جناحهـــا و جریانهـــا را در رقابت با هـــم داریم. این جناحهـــا در این وضعیت از یـــک طرف ضابطهمند نیستند و از طرف دیگر بخشهای پایینی آنها شناور هســـتند و حالت ژلهای دارد. بنابرایـــ­ن آدمهایی که میخواهنـــ­د وارد میـــدان فعالیت سیاســـی شـــوند، بـــا تجربهها، بـــی تجربهها، جدیدها، پیشکســـوت­ها و همـــه اینها مجبور میشـــوند با یکدیگـــر تعامالتی داشته باشـــند و در انتخابات بخش زیادی از انرژیها و گفتوگوهـــ­ا صرف رایزنیهـــ­ای درون این جناحها میشـــود. این هم بـــرای وحدت و رســـیدن به توافق طبیعـــی اســـت. به هـــر حال هـــر جریانی یـــک عده میانهرو، یـــک عده محافظهکار و یک عده تندرو دارد و اینها تا بخواهند به یک اقدام مشـــترک برسند باید وقـــت زیادی بگذارنـــد. از طرفی هـــم آدم نمیتواند به صـــورت خیلی روشـــن دربـــاره جریانها صحبت کند. مثالً اینکه این جریان تندرو اســـت، کندرو است یا میانهرو؟ در همه جناحها همه این دســـت تیمها وجـــود دارند. اما اینکـــه میانهروهــ­ـای دو جریان قرار باشد با هم یکی بشوند و تبدیل به یک نیروی سیاسی شـــوند، من این تحلیل را قبول ندارم. اگر اینها با هم یکی شـــوند تبدیل به یک جناح واحد میشوند نه دو طیف از دو جناح. البته هر کدام از طیفها و جناحها ممکن است در مقاطعی و در مواردی با هم مواضع مشترک داشته باشند که این هم طبیعی است. کما اینکـــه در درون جریانها هم مســـأله همین اســـت؛ هم اشتراک مواضع مشـــترک هست و هم اختالف. وحدتـــی که ما در حوزه سیاســـی داریـــم یک وحدت فلسفی نیست بلکه نوعی ائتالف است، یعنی عمالً در درون یک جریـــان، طیفهای مختلف روی نقاط مشـــترک خود ائتالف میکنند و طبیعتـــاً اختالفات خود را هم دارند.

■ به نظر میرســـد صحبت آقای نبوی چیـــزی فراتر

یا ورای ائتالفهای انتخاباتی اســـت. یعنی شـــاید در انتخابات هم اینها با هم کنار نیایند اما در اداره کشور و برخی موضوعات کالن مثل برجام، این دو گروه با هم دارای وحدت رویه و وحدت نظر بیشتری هستند تا مث ًال اصولگرایان­معتدلباتند­رو.

بلـــه شـــاید در جاهایی شـــاهد همپوشـــان­یهایی باشـــیم که مثل همین برجام اســـت. البته در برجام تمام اصالحطلبــ­ـان اعم از تندرو و کنـــدرو و میانهرو میگفتند باید این را امضـــا کنیم. اما من میخواهم بگویم همچنـــان رقابتهای سیاســـی وجـــود دارند و آن صـــورت بنـــدی قدیمی سیاســـت در ایران کم و بیش پا برجاست. مثالً در گذشته هم وقتی مجالس را نگاه کنیم همیشـــه دو طیف بوده که اصالحطلب و اصولگرا بودهاند. یکـــی اقلیت بوده و یکی اکثریت. حاال در مجلس دهم قدری این وضعیت فرق کرده اما من فکر میکنم صفبندی رقابتهای سیاســـی کماکان بر همان مدل است.

■ درهمینمجلس­دهماگرامید­ومستقلینبه­ائتالف خودشـــان ادامه داده بودند، ما میتوانستیم بگوییم مجموعهایاز­میانهروهاب­ههمنزدیکشد­هاند؟

اگر مســـتقلین با اصولگراها ائتالف میکردند باز هم به نوعی همین را میشد گفت و دیدیم این اتفاق نیفتـــاد. االن یکی از اشـــکاالت مجلـــس دهم همین است. برخی اشکال میگیرند که نمایندگان مجلس دهم ضعیف هســـتند اما من معتقـــدم ضعف این مجلس به خاطر آدمها نیست. افرادی که در مجلس هســـتند در میان همانها پارلمانتار­یســـتهای قوی هم زیاد داریم. اما چون سه فراکسیون هستند و کسی اکثریت نیســـت مجبور هســـتند در تصمیمگیریه­ا ائتالفـــی عمل کنند و مجالـــس و دولتهای ائتالفی هم معموالً ضعیف ظاهر میشوند یعنی نمیتوانند قوی عمل کننـــد. هر چقدر هم آدمهـــای قوی آنجا باشند.

■ االن با این تعریف تیپهایی مثل آقای ناطق نوری، علیالریجان­ییاعلیمطهر­یراشماهمچن­اندرطیف وجریاناصول­گراطبقهبند­یمیکنید؟

قطعـــاً اینها را همچنان اصولگـــرا میدانم. آقای ناطـــق نوری که البته مدتهاســـت درگیـــر کار جدی سیاســـی نیســـت. آقای مطهری هم بـــا ویژگیهای خاص خودش یک اصولگرا محسوب میشود. یعنی مواضع فرهنگی ایشـــان با مواضع سیاســـی ایشان یا مواضع اقتصادی ایشـــان متفاوت است. یا مثالً آقای

الریجانی را من سرمایهای برای اصولگرایی میدانم هر چند شاید برخی معتقد باشند زیاد از حد معتدل شده.

■ چـــون داریم به موعد انتخابات نزدیک میشـــویم، تحرکات جناحها هم جدیتر شده. جریان اصولگرا در دوسهانتخاب­اتاخیرنتیج­همطلوب رابهدستنیا­ورد. آیا دوســـتان شـــما در جناح اصولگرا آسیبشناسی از دالیلناکام­یخودداشتها­ند؟

اینکه شـــما میگویید در دو ســـه انتخابـــا­ت اخیر اصولگرایان به نتیجه مطلوب نرسیدند از نظر من این خودش هم قابل نقد است. باالخره در انتخابات 92 و 96 آقای روحانی برنده شد اما این دو انتخابات برای طیف بازنده یعنی اصولگرایان یک تفاوت داشـــت و آن اینکـــه در 92 چهـــار تا کاندیـــدا­ی 12 تا 8 درصدی داشتیم اما در 96 یک کاندیدای 40 درصدی.

■ اگر این طور باشد اصالحطلبان هم درباره انتخابات ســـال 84 میگوینـــد مجمـــوع رأی آنهـــا در دور اول از مجموعرأیاص­ولگرایانبی­شتربود.

من اصالً بحثم این نیســـت. بله سال 84 مجموع رأی اصالحطلبان در دور اول بیشـــتر بود و در سال 92 و 96 هـــم اصولگرایان بازنده شـــدند. اما مســـأله این اســـت که درباره انتخابـــا­ت 92 آقای روحانی خودش در مجلس یک بار گفت درســـت اســـت که من کمتر از 51 درصـــد رأی آوردم اما نفـــر بعد از من 12 درصد رأی داشته. اما بعد از انتخابات 96 ما میگوییم رقیب ایشـــان 40 درصـــدی اســـت. اصالً بحث این نیســـت کـــه اصولگرایــ­ـان رأی اکثریت را در ایـــن دو انتخابات داشـــتند اما اصولگرایان بین ســـال 92 تا 96 یک گام بزرگ برداشـــتن­د که از چند کاندیـــدا­ی 21درصدی یا 10 درصـــدی به یک کاندیدای 40 درصدی رســـیدند. دربـــاره مجلس هـــم انتخابات مجلس دهـــم روز 7 اســـفند برگزار شـــد و من از قبل اعالم کـــرده بودم که روز 9 اســـفند کنفرانس مطبوعاتی دارم. وقتی نتیجه 7 اســـفند درآمـــد و ما در تهـــران 30 بر هیـــچ بازنده شـــدیم، برخی از مشـــاوران ما میگفتند این نشست خبـــری را لغو کن و برای مدتی بعد بگذار. گفتم باید برگزار شود و در آن نشست خبری گفتم اصالحطلبان برنده نشـــدهاند چون شما فقط نتیجه 30 نفر تهران را میبینیـــد و من نتیجه 290 نفـــر را میبینم. گفتند به چه دلیلی این را میگویی و من گفتم شـــما هفتم خـــرداد بیاییـــد و ببینید که آقـــای الریجانـــ­ی رئیس میشـــود نه آقـــای عارف. یعنـــی مـــن دو روز بعد از انتخابات ایـــن را گفتم که در تهـــران آن را به صورت مطلق باخته بودیم. ببینید ریاست جمهوری نتیجه متمرکز دموکراســـ­ی اســـت و مجلـــس نتیجه پخش شده آن. بنابراین درباره همان انتخابات سال 94 هم مـــن معتقدم این حرف کـــه اصالحطلبان انتخابات را بردند اصالً درســـت نیســـت چون اگر درســـت بود بـــه هر حال آقای عارف یک ســـال از این چهار ســـال را باید رئیس میشـــد، اما نشـــد. ما حتمـــاً در جریان اصولگرا تالش میکنیم که از گذشـــته درس بگیریم و بـــر توفیقات خودمان بیفزاییم کـــه نمونه آن را هم عرض کردم که فرق بین چهار نامزد 12 درصدی و 10 درصدی در انتخابات 92 تا یک نامزد 40 درصدی در انتخابات 96 است. اصولگرایان به ریاست جمهوری نرســـیدند اما رئیس جمهوری میداند دیگر رقیبش 40 درصد رأی دارد نه 12 درصد.

■ یعنـــی مهمتریـــن عامـــل پیـــروزی اصولگرایان در انتخاباترا­وحدتمیدانی­د؟

بله. مسأله اصالحطلبان هم همین است. یعنی ما در غیبت احزاب قدرتمند همیشه مشکل وحدت را داریـــم؛ یعنی رســـیدن به وحدت یک چیز اســـت و حفظ کـــردن آن یک چیز دیگر. مـــا خیلی وقتها میرسیم به این وحدت اما زود از دستش میدهیم و ناچاریم دوباره 2 ســـال یا 4 ســـال بعد برای همان وحدتـــی که قبالً داشـــتیم تـــالش کنیم. مشـــکالت جناحهای ما برای وحدت زیاد است. مثالً در کرمان ما دو تا نماینـــده داریـــم. از االن 20 نفر میآیند و به اســـم اصولگرا شـــروع میکنند به فعالیـــت و نهایتاً جریان اصولگرا به 2 نفر باید برســـد. آن 18 نفر بعد از تعیین 2 نفر نهایی که کنار نمیروند. آنها تا زمانی که کار تعیین نفرات نهایی تمام نشـــده میگویند ما اصولگراییـ­ــم اما بعـــدش چیز دیگری میشـــوند یا مثالً مســـتقل وارد میشـــوند و به اســـامی دیگر؛ این میشود که ما در کرمان 2 نماینده میخواهیم اما در انتخابات میبینیم 10 تا اصولگرا حضور دارند. اینکه میگویند شـــورای نگهبان مهندســـی میکند خیلی وقتهـــا به نفع اصالحطلبان میشـــود؛ از آن طرف 2 نفر تأیید میشـــوند و از اصولگرایان 10 نفر و این به نفع اصالحطلبان است.

■ با این حســـاب شـــما نقطـــه ضعفـــی در گفتمان و روشهای سیاســـت ورزی اصولگرایــ­ـی نمیبینید؟ بخصوص ناظر بر ارتباط بـــا بدنه اجتماعی و کیفیت مواضعنسبتب­همسائلفرهن­گیواقتصادی؟

اگـــر شـــخصی حقیقـــی یـــا حقوقـــی در خودش اشـــکالی نبیند آن روز اول ســـقوط اش است. اشکال قطعـــاً فراوان اســـت و حتماً باید اصالح شـــود؛ یک جایی ادبیات ما باید اصالح شود، یک جایی مواضع مـــا و روش مـــا. اما همه اینها زمانـــی نتیجه میدهد کـــه در درون اصولگرایی وحدت ایجاد شـــود و بدون وحدت این اصالح نشـــدنی است. شـــما تصور کنید اصولگرایان چهار لیست بدهند؛ یک لیست بشدت تندرو و رادیکال، یک لیستش هم اینقدر محافظهکار اســـت که خیلی کمرنگ در حاشـــیه مینویســـد که اصولگراســ­ـت. موقعی کـــه اینها وحـــدت کنند خود ایـــن مواضع هم تعدیل میشـــود و بـــه هم نزدیک میشوند. اگر ما منتظر اتفاقات و اصالحات هستیم این کار پشت سر وحدت رخ میدهد.

■ این وحدت و همگرایی ائتالفی که شما میگویید کم و بیش رخ داده اما تداوم نیافته است.

خیلی به هم نزدیک شـــدند، یعنی از قبل بیشتر همگرایی پیدا کردند.

■ یعنی مـــا در طـــول 10 مجلس در تهـــران همواره دو لیستمطرحوع­مدهداشتیم.

بلـــه در مقاطعی میـــان دو انتخابات مـــا تفاوت دیدگاههایی پیدا میکنیم و این نیســـت که سر همه چیز توافق داشـــته باشیم اما در انتخابات معموالً به لیست واحد میرسیم.

■ االن مانـــع وحـــدت اصولگرایان چیســـت؟ چون خبرهایـــی میآید مبنی بر اینکـــه گروهی چون جبهه پایداری خیلی در پروژه وحدت مشارکت جدی ندارند و بیشتر مسائل اختالفی مطرح اســـت. آیا این رابطه دوباره جوش خواهد خورد؟

ما همواره در مذاکرات اصولگرایان چشماندازما­ن وحدت صد در صدی است. اما اینکه همین االن شما از من ســـؤال کنید که آیا این دوره به این چشـــماندا­ز میرســـید من میگویـــم به طور کامل نـــه. ما برخی مواقـــع 70 درصـــد میرســـیم بعضـــی وقتهـــا 90 درصد. همین االن هم احتمـــال دارد گروهی نیایند و به مـــا نپیوندند اما آنهایی کـــه نمیآیند دیگر یک لیست قابل عرضه نخواهند داشت که دیده و شنیده شـــود در انتخابات و مورد توجه قرار بگیرد. االن شما پایـــداری را گفتید، اما من تقریبـــاً یقین دارم به رغم همه اتفاقاتی که میگویید پایداریها حتماً در نهایت به پروژه وحدت ما میپیوندند. ما تالشمان را برای وحدت میکنیم اما همیشه موفقیت ما نسبی است. هیچ وقت هم شکست کامل نخوردیم.

■ مشـــکل فعلی با همان پایداری چیســـت؟ مشکل تاکتیکی دارید یا فلسفی یا اینکه بر سر سهم هنوز کنار نیامدید؟

مـــا از نظر گفتمانی ممکن اســـت هیـــچ وقت با پایداریها بر هم منطبق نشویم، اما این مانع وحدت نیست.

■ االنمیخواه­مببینیممسأ­لهبینشماچی­ست؟

االن مســـأله همه اینهاســـت. همـــه چیزهایی که گفتید، ما در مجموعه اصولگرایی میگوییم همه با هم اما برخی میخواهنـــ­د بگویند همه با من. هیچ کس نیســـت که مخالـــف وحدت باشـــد یعنی همه میگویند وحدت خوب است و باید بشود و با وحدت موفقیتها بیشتر است. اما یکی میگوید وحدت باید حول من باشد. یکی میگوید وحدت باید حول فالن سه موضوع باشـــد و یکی دیگر هم میگوید وحدت یعنی همه مساوی دورهم بنشینیم مثل یک دایره.

■ خود شما چند ســـال قبل مطرح کرده بودید که چرا

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran