سعید سعدی: تکذیب میکنم
«ایران»/ ديروز خبرگزاری فارس در گــزارش کوتاهی مدعی شــده بــود کــه تولیــد ســريال «پــس از آزادی»بهکارگردانیمحمدعلیباشهآهنگرکهدربوستان واليتفیلمبرداریمیشدبهدلیلمشکالتمالیمتوقف شــده است. ســعید ســعدی که پیش از اين تهیهکنندگی سريال «بچه مهندس» را هم بهعهده داشت در گفتوگو با«ايران»ضمنتکذيباينخبرازادامهفیلمبرداریاين مجموعهتلويزيونیخبرداد. ســعدی دلیــل توقفی کــه در فیلمبــرداری پیش آمــده را اينگونه توضیح داد: فیلمبرداری و تولید «پس از آزادی» بــه هیچعنــوان، آنهــم بهدلیل مشــکالت مالی متوقف نشــده اســت و گــروه مشــغول کار هســتند. آن چیــزی که مد نظر دوســتان خبرنگار قرار نگرفته يا شــايد شــنیدهها از آن منشــأ گرفته باشــد اين اســت کــه برای آمادهســازی لوکیشــنهايی که در ادامه فیلمبرداری به ساخت آن نیاز داريم ،فیلمبرداری متوقف شــده و اين مســأله هم بسیار طبیعــی اســت و نمیشــود آن را اينطــور کــه خبرگزاری فــارس منعکس کــرده برداشــت کرد. باشــهآهنگر پیش از ايــن نیــز دو مجموعــه تلويزيونــی ســاخته و «پــس از آزادی» سومین مجموعه تلويزيونی اين کارگردان سینما و تلويزيــون اســت. ســعدی دربــاره موضــوع اين ســريال میگويد:« پس از آزادی به مســائل اجتماعی میپردازد و چهرههايی همچون خسرو شهراز، رضا داوودنژاد، انديشه فوالدوند، اصغر همت، قاســم زارع، مرتضی اســماعیل کاشــی، ســام کبودونــد، آزاده ســیفی، ســارا شــاهروديان، حسین باشه آهنگر و رامین سیار دشتی در آن ايفای نقش میکننــد. داســتان ســريال در زمان حال اتفــاق میافتد و بخش اعظمی از دکورها در بوستان واليت ساخته شده و بــا توجه به اينکه مدتی پیش بخش بســیاری از دکورهای ساخته شــده در بوســتان واليت توسط شــهرداری تهران تخريبشد،درحالآمادهسازیمجددهستیم.بهمحض آماده شــدن دوباره فیلمبرداری از ســر گرفته میشــود.» او دربــاره زمان پخش ســريال هم میگويد: «زمان پخش و جزئیــات ديگر هنوز مشــخص نیســت و ما فعــالً تمام تالشــمان را روی ســاخت اســتاندارد فیلم گذاشــتهايم و بهمحض مشــخص شــدن زمــان پخش، حتمــاً موضوع اطالعرســانی خواهد شد.» ســازندگان «پس از آزادی» با اينمتن،دربارهآنتوضیحدادهاند:هرروزباعطرگلهای باغهای شهريار از خواب بلند میشدم، مادرم خدابیامرز يه باغچه خوشگل داشت که همیشه سرش گرم بود. بنده خدا اکثر مواقع تنها بود. بابام که راننده بیابون بود صبح تا شب پشت نفتکشاش دنده عوض میکرد و بنزين جا به جامیکرد.راهنزديکشچهارپنجساعتترافیکانبارری تا پمپ بنزينای جنــوب و مرکز تهران بود. صبحها زودتر میرفتتاباربهتربهشبخوره.اگههواسردبودومشکلی بــرای مناطق سردســیر پیش نمیاومد، بــارش رو عوض میکردن و میفرســتادنش ســمت همدان ،آذربايجان، کردستان چه میدونم استانهای سردسیر و برف گیر. اين آخريا زيــاد حالش میزون نبود خودش چیزی نمیگفت ولــی ماهــا که میفهمیديم. تــوی خونهای که پــدر و مادر توشنباشههیچینمیتونهجاشونوپرکنه...