Iran Newspaper

شلیک 6 گلوله

-

گروه حوادث/ ســارق ســابقه دار که یک پراید را از شــهریار ســرقت کرده بود در عملیات تعقیب و گریز در اتوبان امام علی با تیراندازی از سوی پلیس دستگیر شد. به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، ســاعت 3:15 بامداد روز دوشــنبه اکیپی از مأموران گشــت پلیس آگاهی در محدوده بزرگراه امام علی(ع) به یک دستگاه خــودروی ســواری پراید کــه در حــال حرکت بود ظنین شــدند و پس از بررســی و اســتعالم از مرکــز فرماندهی پلیس مشــخص شــد خودرو یک هفتــه قبل در شهرســتان شهریار به ســرقت رفته است. به همین خاطر مأموران بالفاصله به راننده خودرو دســتور ایســت دادند اما او بدون توجه به دســتور پلیس فرار کرد. بدین ترتیب عملیات تعقیب و گریز آغاز شد. ســرهنگ کارآگاه گزافــی رئیــس مرکز پشــتیبانی عملیات پلیــس آگاهی تهران بــزرگ در رابطه با جزئیات دســتگیری این ســارق گفت: مأموران با اســتفاده از عالئم هشدار و آژیر دوباره به راننده دستور ایست دادند اما سارق بازهم توجهی به دســتور پلیس نکرد و وارد خیابان دماوند به ســمت میدان امام حســین(ع) شــد. این بــار افســر پلیس بــرای حفظ جــان شــهروندان و جلوگیری از آســیب رســاندن به خودروهای عبوری از ســوی سارق با رعایت قانون بهکارگیری سالح اقدام به شلیک 3 تیر هوایی کرد. اما راننده به فرار ادامه داد و افسر پلیس برای متوقف کردن خودرو اقدام به شــلیک 3 تیر به الســتیک خودروی پراید کرد که الســتیک جلو و عقب خودروی مســروقه پنچر و خودرو متوقف شــد و مأموران، سارق به هویت فرزین - 35 ساله - را دستگیر و به اداره آگاهی منتقل کردند. بررســیها نشــان میدهد که ســارق ســوابق کیفری متعددی در زمینه ســرقت خودرو دارد. متهم برای انجام تحقیقات تکمیلی و کشف سایر جرایم احتمالی در اختیار مأموران اداره دوم پلیس آگاهی قرار گرفت.

گروه حوادث/ مرد شرور که به بهانه ارتباط با ارواح و اجنه خواهرزاده همسرش را اغفــال و به وی تعــرض کرده بود صبح دیروز در دادگاه کیفری اســتان تهران محاکمه شــد. بهگزارش خبرنگار «ایــران»، چندی قبل دختر نوجوانی بههمراه مــادر و پــدرش به پلیس مراجعه کرد و در حالی که از شــوهرخاله­اش شــکایت داشت گفت: این مرد مرا به خانهاش کشاند و بهزور به من تعرض کرد. پساز این شــکایت متهم بازداشــت شــد و ســرانجام صبح دیروز متهم بههمراه شاکیپرونده­درشعبهدواز­دهمدادگاهک­یفریاستانت­هرانحاضرشد­ند.درابتدای جلسه دختر نوجوان گفت: آقای قاضی این مرد شوهرخاله من بوده و در کار رمالی و دعانویســی است. او به من و دوستم گفت میتواند کاری کند که ما در امتحانات نمــره باالیی بگیریــم و در کنکور هم با رتبه خوبی قبول شــویم. ما هم فکر کردیم راست میگوید اما او به این بهانه یک روز مرا به خانهاش کشاند وقتی به آنجا رفتم متوجه شــدم خالهام در خانه نیســت بعد او به من تعرض کرد. از شدت ناراحتی تا مرز خودکشــی رفتم. افســرده شــده بودم و حالم بــد بود مادرم مــرا پیش دکتر روانشــناس برد اما فایدهای نداشــت. باالخره تصمیم گرفتم واقعیت را به مادرم بگویم و شکایت کنیم. در ادامه دادگاه، متهم پای میز محاکمه ایستاد و گفت: این دختر و خانوادهاش دروغ میگویند من اصالً در کار رمالی نیستم. ضمن اینکه او به خواست خودش با من ارتباط برقرار کرد. من و همسرم از مدتی قبل با هم اختالف داریم. مشکلمان هم بر سر خرید یک خودرو است. همسرم میگوید برایم خودرو بخر اما من مخالفم. او هم قهر کرده و رفته و طالق میخواهد. خانواده این دختر مقصر اصلی دعواها و اختالفهای من و همسرم هستند و زندگیام را تباه کردهاند حاال هم با این تهمت میخواهند مرا به دردسر بیندازند. در ادامــه دادگاه قاضــی با بررســی اظهارات پدر و مادر متهــم، رو به او گفت: اما خانواده خودت هم تأیید کردهاند که از سالها قبل برای مردم رمالی و فالگیری میکردی و در این کار فعالیت داشــتهای. حتی دوســت ایــن دختر نیز ماجرای دعانویسی را از سوی شما تأیید کرده است. متهم گفت: نه این موضوع صحت ندارد. همه اینها نقشه همسرم و مادر این دختر است تا مرا متهم کنند. در پایــان جلســه با توجــه به اینکه مــدارک و شــواهد موضوع تعــرض به دختر نوجوان را تأیید میکرد متهم با سپردن وثیقه تا صدور رأی آزاد شد.

گروه حوادث / مرد جوان که بهخاطر ریختن شــاخههای هرس شده درختان در کوچه با زوج همســایه درگیر شــده و هر دو نفرشــان را با ضربههای چاقو به قتل رسانده بود، بزودی محاکمه میشود. ظهر روز 23 بهمن سال ۶۹ در پی گزارش یــک درگیــری منجر به قتل، مأموران کالنتری 113 بــازار به محل حادثه رفتند و با پیکر بیجان مرد 0۶ ســالهای بهنام ابراهیم و بدن مجروح همسرش جمیله مواجه شدند که او هم پس از انتقال به بیمارستان فوت کرد. تحقیقات اولیه نشان میداد که این دو قربانی توسط مرد همسایه بهنام فرهاد 40 ساله کشته شدهاند که پلیس بالفاصله او را دستگیر کرد و تحت بازجویی قرار داد. فرهاد در همان مراحل اولیه بازجویی اتهامش را پذیرفت و گفت: شهرداری پساز هرس کردن شــاخه درختان، آن را در خیابان انداخته بود و این زوج شــاخههایی که جلوی خانهشان بود را جمع کرده و جلوی خانه ما گذاشته بودند. من به آنها اعتراض کردم اما گوش نکردند و همین مســأله باعث درگیری ما شد. آن دو نفر آنقدر به من ناسزا گفتند که در یک لحظه از شدت عصبانیت به داخل خانه رفتم و کارد آشــپزخانه را برداشــتم و چند ضربهای به آنها زدم اما قصدم کشــتن آنها نبود. بهدنبال اعترافهای این مرد و بازسازی صحنه جرم کیفرخواست او صادر و پروندهاش به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. این در حالی است که فرزندان این زوج خواستار حکم قصاص برای قاتل شدهاند.

گروه حوادث/ شــاگرد مغازه لوستر فروشــی برای انتقام از صاحب کارش نقشه ربودن او را طراحی کرد. بهگــزارش خبرنگار جنایی «ایران»، چندی قبل مــرد جوانی به پلیس رفت و از ربوده شدنش خبر داد. او گفت: من مغازه لوستر فروشی دارم و دیروز هنگامی که به خانه میرفتم، چهار مرد سوار بر خودرو راه را بر من سد کردند. آنها گفتند که مأمور هســتند و از من خواســتند همراه آنها بروم. من هم ســوار خودروشان شــدم. اما آنها مرا بــه خانهای در جنوب تهران برده و تهدیــد کردند که اگر 500 میلیــون تومــان به آنهــا ندهم مرا بــه قتل میرســانند. من هم از تــرس با آنها همــکاری کردم. در حســاب خــودم 100 میلیــون تومان پــول بود و با خانــواده و دوســتانم تماس گرفتم و از آنها درخواســت پول کردم. به دروغ گفتم که برای یک معامله به این پول نیاز دارم. آنها 24 ساعت مرا در خانه حبس کردند و بعد از اینکه با پولهای دریافتی دالر خریدند مرا دســت و پا بســته در محلی خلوت رها کردند.با شکایت مرد جوان تحقیقات آغاز شد و کارآگاهان پلیس با بررسی دوربینهای مداربســته اطراف محل رهاســازی مرد لوستر فروش موفق شدند شــماره پالک خودروی متهمان را بهدست آورند. بدین ترتیب چهار مرد جوان که در این آدم ربایی شــرکت داشتند بازداشت شدند. در تحقیقات اولیه یکی از آنها به مأموران گفت: یکی از دوســتانما­ن بهنام امیر به ما دســتور داد تا این کار را انجام دهیم. او ســابقه دار است. با پولهای سرقتی دالر خریدیم اما دالرها را تقسیم بر 6 کردیم. نفر ششمی در ماجرا است که ما او را نمیشناسیم و امیر با او در ارتباط بود. با اطالعاتی که مرد جوان در اختیار تیم تحقیق قرار داد کارآگاهان وارد عمل شده و امیر را دستگیر کردند. امیر در تحقیقات بیان کرد که آدم ربایی را به دستور مرد جوانی بهنام شهروز انجام داده است. بدین ترتیب شهروز بازداشت شد و در بررسیها گفت: من شاگرد مغازه لوستر فروشی بودم. اما او حقوقم را درست و حسابی پرداخت نکرد و بیدلیل هم مرا اخراج کرد. من که از دســت او خیلی ناراحت بودم راز دلم را برای دوســتم امیر برمال کردم و درنهایت هم تصمیم گرفتیم با ربودن او، پولی بهدست آوریم. با اعترافات متهمان، تحقیقات در این رابطه ادامه دارد.

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran