Iran Varzeshi

روانخواه: نميتوانستي­م شرايط مالي صادقيان را برآورده كنيم

- حامد حسینی ‪Hamed Hosseini‬

نزدیك شدن ایمان موسوي به تيم فوتبال ذوبآهن، در هياهوي خبرهاي مسابقه تيم ملي ایران مقابل کره جنوبي گم شده است. خبري که شاید در ظاهر یك انتقال ساده به نظر برسد اما در واقع دنيایي از ابهامات و حواشي را در پس خود دارد. ایمان موسوي به ذوبآهني نزدیك شده که امير قلعهنویي را روي نيمکت خود دارد. همان کسي که موسوي 3 سال پيش در مصاحبهاي مسائلي را درباره او مطرح کرد و به همين خاطر و در پي شکایت امير قلعهنویي مدتي از فوتبال محروم شد. موسوي اما حدود 6 ماه قبل در مصاحبه دیگري نسبت به قلعهنویي تغيير موضع داد و جواد نکونام را مقصر همه آن حواشي دانست و امروز خبر نزدیك شدنش به تيم قلعهنویي جدي شده است!

پيوســتن ايمان موســوي به تيم امير قلعهنويي بدون شــك يكــي از عجيبترين خبرهــاي فصــل خواهد بود! كافي اســت مصاحبه ســه ســال پيــش او عليــه امير قلعهنويــي و نزديكانــش را مــرور كنيد تا ببينيد ايــن انتقال تا چه انــدازه عجيب و پرابهام است. ايمان موسوي سه سال پيش كه به تازگي از اســتقالل جدا شده بود در مصاحبــهاي گفته بود كه يكي از دوســتان امير قلعهنويي به بهانه شراكت، 50 ميليون تومان پول از او گرفته و ديگر خبري از پول و شراكت نشده. موسوي همچنين گفته بود همين دوســت قلعهنويي پيش از شهرآورد پايتخــت باز هم به بهانههــاي مختلف از او پول ميخواســته و وقتي اين پول را نداده، شرايط در اســتقالل برايش بد و بدتر شده اســت. البته اينها ادعای موســوی است و اسنادش هم در رسانه ها موجود است.

بنــا به گفته خود موســوي بعد از اين اتفاقات، او گاليههايش را پيش جواد نكونام ميبرد. موســوي در مصاحبهاش گفته بود: «پول را دادم اما هر چه گذشــت ديدم هيچ اتفاقي نميافتد. ســه ماه گذشت و خبري نشــد. هيچ پولي نداشتم تا اينكه يك روز با جواد نكونام حرف زدم. پيش او رفتم و گفتم چنين مشكلي برايم پيش آمده. از همان روز آقا جواد افتاد دنبال كار من چون ميديد چه وضعي دارم و بدهكار هستم. خالصه نكونام به دوست امير قلعهنويي گفت يا سودش را بدهيد يا پولش را برگردانيد. اگر هم ماشين خريدهايد ســندش را بايد به اسمش بزنيد. از همان روز اگر بدانيد چه بالهايي سر من آمد اما آقا جواد به شدت پيگير كار من بود. همين مســاله هم باعث شــد تا روزگار من سياه شود. به من گفتند اين مساله را منكر شو، ما با تو هســتيم. هر كاري از دستمان بربيايد براي تو ميكنيم. شــماره 10 تيم را به تو ميدهيم و بــازي ميكني. اتفاقا يك مدت اوضاع خوب شد ولي بعد فهميدم كه من را به بازي گرفتهاند.»

او همچنين در هميــن مصاحبه گفته بود: «امير قلعهنويي براي من يك اســطوره بزرگ بود. واقعا دوستش داشتم اما داستان اين بود كه وقتي او فهميد نكونام خودش را وارد قضيه كرده، با اين بازيكن اختالف پيدا كرد. من از قلعهنويــي توقع بعضي رفتارها و برخوردها را نداشــتم. بارها و بارها من را كوچك كرد. انگار من دشمن تيم بودم. آن موقع شرايط من خيلي بد بود، توقع داشتم حداقل كسي كه مرا آورده استقالل، از من دفاع كنــد اما عوضش.... عيبــي ندارد. در عــوض جواد نكونــام را االن كنارم دارم كه واقعا مرد است. به خاطر من منافع خودش را به خطر انداخت. او با همه بازيكنان جوان اينطور بود.»

اين مصاحبه ايمان موســوي سه سال پيش اســت. بعــد از جدايي از اســتقالل. تنها بخشــي از مصاحبه بلنــدي كه البته نــكات ديگري را هم در برداشــت و با يك جســتوجوي كوچك در فضــاي مجازي ميتوانيــد متــن كاملش را هــم بخوانيد. مقصود اصلي صحبتهايش را اما در همين دو پاراگــراف هم ميتوانيد متوجه شــويد. موســوي بعد از آن مدتها بدون تيم ماند كه خودش دليلش را سمپاشي همين افراد ميدانســته و تأكيد داشت كه به هر تيمي ميرفته با مســووالن تيم تماس ميگرفتند و ميگفتند اين بازيكن به درد نميخورد.

فروردين ماه امســال، ايمان موســوي بازيكن اكسين البرز بود كه مصاحبه عجيب ديگري انجــام داد. مصاحبــه متفاوتي كه

بيانيه باشگاه خونهبهخونه

خيلي از حرفهاي ســه ســال پيش خود را نقض ميكرد. حاال بعد از ســه ســال او معتقد بود كــه امير قلعهنويي هيچ اطالعي از كارهاي دوســتش نداشــته است، ضمن اينكه موسوي در بخشي از صحبتهايش در كمال تعجب تمام اين مشكالت را به گردن جواد نكونام انداخت: «آقاي قلعهنويي اصال همچين آدمي نيســت، همچين شخصيتي نداره. اون حرفاي من رو بذاريد رو حســاب جوانــي و بي تجربگي؛ واقعا اشــتباه كردم. يه ذره هم بــه پاي اين بذاريــد كه من از شخصي يه ســري حرفا رو شنيدم كه واقعا آدم تحريك ميشد، خب اين آقا مثال بزرگ فوتبال بود. من يه ناراحتي شــديدي كه از آقاي نكونام دارم اينه كه يه مصاحبه خيلي بــد كرد كه هر كي ندونه فكر ميكنه ايمان موســوي يه آدم بي اســتعدادي بوده كه با پارتي اومده استقالل...»

او حتــي گفتــه: « من رفتــم كميته انضباطي اونجا گفتــن تو بايد يه چيزي رو بنويسي عليه امير قلعهنويي و يه سري حرفا رو عليه ايشون بزني! من همون جا گفتم كه چنين كاري رو نميكنم. دوباره من رو چهار پنج جلسه از فوتبال محروم كردن!»

حاال عجيب نيســت كه او 6 ماه بعد از اين مصاحبه بــه تيم امير قلعهنويي نزديك شــده؟ آيا نبايد منتظر تغييــر موضعهاي بعــدي يا تكرار مصاحبههاي اينچنيني از او باشيم؟ البته كه امير قلعهنويي با آوردن او به تيمش ثابت ميكند كه در جريان سه سال پيش حق با او بوده و البد حرفهاي موسوي پايه و اساسي نداشته كه حاال دوباره راضي شــده به تيم قلعهنويي برود اما جدا از همه اينها شايد بهتر باشد ايمان موسوي پيش از انتخاب قطعياش ســنگهايش را حداقل با خودش وا بكنــد، تكليفش را درباره افرادي كه ميخواهد با آنهــا در ارتباط و همكاري باشــد، مشــخص كند و هر اتفاقي كه افتاد پاي مواضعش بايستد.

اميد روانخواه مربي تيم ســپيدرود رشت مدعي اســت كه از ابتداي فصل ميدانسته كه شــرايط تيمش سختتر از ساير تيمهاي ليگ برتري اســت. او ميگويد: «كار ما سختتر از تيمهاي ديگر اســت. اين را همــان زمان كه به ســپيدرود آمدم هم ميدانستم ولي ما هر چقدر هم كه مشــكل داشته باشيم هواداراني داريم كه بينظير هســتند. مشكالت كه هنوز هســت ولي تنها شامل تيم ما نيست. در حال حاضــر 0۷ درصد تيمهاي ليگ برتر مشــكل مالي دارند. مثل اينكه مشكالت مالي با فوتبال ما عجين شده اســت. تيم ما هم كه به شكل كامال خصوصي اداره ميشود و درآمدي ندارد، وضعيت خوبي نــدارد. البته همه در اســتان تالش ميكنند تا مشكالت سپيدرود حل شود. از رييس هيات فوتبال تــا بقيه فعاالن عرصه فوتبال هر كاري از دستشــان بر ميآيد انجام ميدهنــد اما اين تيم يــك حامي مالي خوب ميخواهد تا به سپيدرود كمك كند.»

با اين حال او شــرايط فعلــي تيمش را خــوب توصيف ميكند: «فعال كــه همه چيز خوب است. بعد از دو بازي كه نتيجه گرفتيم، بچهها اميدوارتر و با انگيزهتر شدند. اعتماد به نفس تيم باال رفته است. فكر ميكنم در ادامه بهتر هم بشــويم.» روانخواه اعتقادي به شروع بد تيمش نــدارد: «واقعيت اين اســت كه ما شروع بدي نداشتيم و فقط نتايج بدي گرفتيم. در واقع ما خوب بازي ميكرديم و حتي در سه بازي كه شكست خورديم، تيم برتر بوديم ولي شــرايط ســختي پيش آمد و نتوانستيم برنده شــويم.» به نظر ميرســد تعطيلي ليگ براي آنها اتفاق خوبي بوده اســت: «روند كار تيم ما خوب بود و حاال با ايــن تعطيالت وقفهاي در آن افتاد. شايد اين قبيل فاصلهها مشكالتي را به وجود بياورد اما ما تعطيالت را به فال نيك گرفتيم و با تمرينهای منظم ســعي داريم از شرايط نهايت بهره را برده و تيم بهتري را روانه مسابقات كنيم. هرچند اين تعطيالت طوالني براي تيمها خيلي ســخت است.» اما چرا پيام صادقيان از اين تيم جدا شــد: «مشكل پيام با تيــم ما آنقدر كه ميگويند بــزرگ نبود. او به تيم ما پيوست اما در نهايت مشكالتي بهوجود آمد كه توافقي جدا شدند. بايد براي به خدمت گرفتن او بازيكن از فهرســت خارج ميكرديم. از طرفي در پســتهاي ديگري هــم بازيكن ميخواستيم. ضمن اينكه او توقعاتي داشت كه ما به لحاظ مالي نميتوانســ­تيم برآورده كنيم. در چنين شــرايطي كوچكتريــن حرفها هم باعث دلخوري ميشود. در واقع من در جريان جزييات نيســتم و همين قدر بيشتر نميدانم اما ميدانم كه دو طرف توافقي جدا شدند.»

شهرام گودرزي بازيكن تيم تراكتورساز­ي هم مثــل محمــد ابراهيمي ديگــر بازيكن اين تيم مدعي اســت كه مديرعامل باشــگاه گســترش فوالد تبريز از او خواســته نيمي از طلبش را ببخشــد. البته به نظر ميرســد كه گودرزي در ابتدا تصور كــرده كه مديرعامل گســترش با او شــوخي ميكنــد: «در هتل المپيك تهران هوشــنگ نصيرزاده مديرعامل گسترش فوالد را ديدم. او به من گفت از نصف طلبم بگذرم و براي نصف ديگر آن با مراجعه به دفتر باشــگاه، يك چك ديگر دريافت كنم و مــن فكر كردم كه نصيــرزاده قصد دارد با

دروازهبان تيم تراكتورساز­ي معتقد است كه از ابتــداي فصل جاري بدشانســي آورده اســت. محمدامين بهرامي درباره مصدوميت و پارگي رباط صليبياش ميگويد: «دو ســه روز پيش كه تمرين هنوز شــروع نشــده بود وقتي پرش كردم با يــك پا روي زمين آمدم كــه زانويم صدا داد. چنــد لحظه روي زمين خوابيدم اما دردي احساس نكردم. فرداي آن روز MRI (عكس پزشكی) گرفتم و مشخص شــد كه رباطم آسيب ديده اســت. نميدانم اين اتفــاق در آن صحنه رخ داد يا رباطم قبال پاره شــده بود.» البته زمــان دقيق جراحي او من شــوخي كند اما بعدا متوجه شدم حرف او اصال شــوخي نبوده اســت.»ظاهرا اين دو بازيكــن تصميم گرفتهاند كه از طريق كميته انضباطي پيگير مطالباتشان باشند: «به همين خاطــر و به دليل دريافت نكردن مطالباتمان، مــن و محمد ابراهيمي بــه كميته انضباطي فدراسيون فوتبال شــكايت كرديم. اي كاش نصيــرزاده همان انــدازه كه پيگيــر دريافت پول ميلياردي چك ســعيد آقايي بود، به فكر بدهيهاي باشــگاه هم بود تا كار به شكايت نرســد.» گودرزی به ميزان طلبش هم اشاره ميكند: «من حــدود 50 درصد از مطالباتم فعال مشــخص نيســت: «هنوز ميزان دقيق مصدوميتم مشــخص نشــده، چون زانويم در حــال حاضر ورم دارد. بايــد ورم آن بخوابد و بعدا تســتگيري كنند تا مشخص شود دقيقاً چه باليي ســر زانويم آمده اســت. آنطور كه MRI اوليه نشان داده، به مينيسك پايم هم فشــار آمده است و بايد زير تيغ جراحي بروم. فعال زير نظر دكتر صادقي هستم و فيزيوتراپي ميكنم. باز هم بايد MRI بگيرم تا ببينم چه ميشود.» بهرامي در ابتداي فصل هم يك بار بــه خاطر مصدوميتش از هــوش رفت. به هر حــال او به همه اين اتفاقــات از زاويه ديگري را از باشــگاه گسترش فوالد دريافت نكردهام. كل مبلغ قرارداد من از باشگاه گسترش فوالد خيلــي كم بود، بعد از اينكــه از اين تيم جدا شــدم ۲ فقره چك به من دادند كه متاسفانه هيچ يك از چكها حتي بعد از ۲ ســال پاس نشده اســت.» اما چرا اين دو بازيكن پيش از اين بابت طلب شــان شــكايت نكرده بودند: «غيــر از من، محمد ابراهيمي هم از باشــگاه گســترش فوالد طلــب دارد و در اين مدت به خاطــر زنوزي مالك باشــگاه هيچ اقدامي نكرديم چون هميشــه او به خوش حســابي معروف بوده است.» نگاه ميكند: «شايد اصال اين خواست خدا بود و خيري در آن است. من از همان ابتداي اين فصل بدشانســي آوردم. در بازي تداركاتي با نفت مسجد سليمان سرم آنطور شد و از هوش رفتم. كمكم داشــتم خودم را پيدا ميكردم و بدنم به اوج ميآمد كه پايم اينطور شــد. من سني ندارم. به خاطر اتفاق رخ داده ابتدا از آقا يحيي (گلمحمــدي) معذرتخواهي ميكنم. من خدمتگزار تراكتورساز­ي و مردم آذربايجان هســتم. اميدوارم مصدوميتم بهزودي برطرف شــود اما اگر نشــد فقط ميتوانــم بگويم كه شرمندهام؛ شرمنده هواداران.»

 ??  ??
 ??  ??
 ??  ??
 ??  ??
 ??  ??
 ??  ??
 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran