Iran Varzeshi

از ناراحتي گل پيروزي تا غيبت در جشن صعود

-

بعد از ســوت پايان نيمه نخست وقتي برانكو و كادرش با قدمهاي تند و متوالــي عرض زمين چمن را طي ميكردند تا به ســوي رختكن بروند تقريبا نصــف آن جمعيت صدهزار نفري نام محســن مســلمان را فريــاد ميزدند. پرســپوليس با پشــتوانه عظيم هوادارانش در زدن گل به الجزيره ناكام مانده بود و تمام آن هواداران تصور ميكردند مسلمان ميتواند چاره كار باشد. نيمه دوم قبل از گل نوراللهي هم يك بار اين اتفاق افتاد اما منشا نخستين بازيكني بود كه بايد وارد بازي ميشــد. بعد از گل تساوي بشار رسن براي تقويت خط مياني به زمين آمد و سر آخر در حالي كه برخي به تصور اينكه مسلمان وارد زمين ميشــود ســر و صدايي راه انداختند غافل از اينكه مصلح تعويض سوم خواهد بود و مســلمان، كاميابينيا و يكــي دو بازيكن ديگر بايد روي نيمكت مينشستند. بشــار سانتر كرد و مصلح ســر زد تا گل پرسپوليس با پاي سيدجالل قم بخورد و اينجا همان لحظهاي بود كه برانكو ثابت ميكرد صعود و پيروزي بدون مســلمان ناآماده شــدني اســت و بايد به او اعتماد كرد. ساعتي بعد از پايان مســابقه از همان لحظه دراماتيك و ثبت گل صعود پرســپوليس عكسهايي روي ســايتهاي خبري منتشــر شــد كه درونيات مســلمان در قبــال تيمــش و برانكــو را عيان ميكرد. عكسهايي كه نشان ميدهد در لحظه انفجار ورزشــگاه آزادي و شور و شوق ميليوني هواداران پاي تلويزيون محســن مسلمان خيره به شــادي گل ســيدجالل انگار عضوي از تيم شكست خورده است؛ لحظهاي تلخ كه شايد در فوتبال ايران و باشــگاه پرســپوليس كمنظير و بيسابقه باشد اما حداقل ثابت ميكند برانكو حق داشــته كه بازيكني با اين نيات و حاشــيه سازيهاي اين مدلي را بيرون بنشاند. بعد از پايان مسابقه هم اتفاق عجيب ديگري رخ داد و هنوز خبرنگاران خودشان را به راهروي خبرنگاران ورزشگاه نرسانده بودند كه مســلمان و كاميابينيا با چهرههايي مغموم – انگار كه عضوي از تيم الجزيره هستند– چمدانها را برداشته و بدون اينكه كالمي حرف بزنند با قيافه گرفته از جلوي خبرنگاران رد شــدند و به سمت اتوبوس رفتند. اين اتفاق درست در لحظهاي افتاد كه بازيكنان، كادرفني و اعضاي ديگر تيم در رختكن مشــغول جشــن صعود بودند و صداي فريادهايشـ­ـان تا راهروي خبرنگاران ميرسيد. لحظاتي كه عكس صعود پرســپوليس ثبت شــد هم مسلمان و كاميابينيا در آن حضور نداشتند.

متاســفانه اين عادت بســياري از بازيكنان فوتبال ايران است كه تيم را بدون خودشــان نميخواهند. كمال و مســلمان عصر دوشــنبه و در لحظاتي كه تمام پرسپوليســ­يهاي ايران شــاد بودند و دوباره غرورشان احيا شده بود خودشــان را عضوي از اين تيم نميدانستند. مســلمان و احتماال كمال از آن جمله بازيكناني هســتند كه تصور ميكنند چون دو ســال قبل پرســپوليس را بعــد از 9 فصل ناكامي قهرمان كردهاند هــر كاري ميتوانند انجام دهند و جايگاهشــا­ن هرگز نبايد از دســت برود در حالي كه رمــز موفقيت در فوتبال اســتمرار است وگرنه مسي و رونالدو بعد از هر قهرماني بايد به همه دنيا ناسزا بگويند، دل به تمرين ندهند و عليه مربي دسيسه كنند.

شــايد يك نويسنده حق داشته باشــد بعد از نوشتن يك رمان عالي يك ســال استراحت كند و مشغول برگزاري كارگاههاي آموزشي و كارهاي جانبي شــود اما در فوتبال حتي يك لحظه نميشــود شل آمد و هر روز و هر دقيقه بايــد دنبال موفقيت و قهرماني دويد و تالش كرد. نمونهاش كارلو آنچلوتي كه بعد از آن همه قهرماني در بايرن اخراج ميشود.

سه ســال قبل احمد نوراللهي آغازگر برد درخشان شهرآورد بود اما بعد از آن روي نيمكت نشســت و فصل بعدترش هم نيمكتنشين بود. با اين حال روز خداحافظي احمد، برانكو براي اين ســرباز واقعي اشــك ريخت اما تفاوت بازيكنان در زمان نيمكتنشــي­ني اينطوري مشخص ميشود. يكي برميگردد و دوباره ســعي دارد تا ستاره تيم شود اما نيات دروني ستاره سابق وقتي روي نيمكت مينشيند با يك ويدئو و بعد با انتشار چند عكس در يكي از مهمترين لحظــات فصل رو ميشــود. حاال و با رو شــدن اين عكسهــا حتما تمام آن هواداران و پيشكسوتاني كه از مسلمان مقابل برانكو حمايت ميكردند پشيمان شــدهاند كه اگر اينطور نباشد يا در اين فوتبال نبودهاند و پشت پردههايش را نميشناسند يا خودشان را به راه ديگري زدهاند و حقيقت را نميبينند.

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran