Iran Varzeshi

آقایقلعهنو­يیكاشمثلاي­نستاگرامت بودی

- سعید زاهدیان ‪Saeed Zahedian‬

بالفاصله پس از ســوت پايان بازي، امير قلعهنويي با سياستي از پيش تعيين شده افكار عمومي را منحرف كرد و ذهنها را از شكست و حذف ذوبآهن در زمين به سمتي ديگر ســوق داد. سرمربي ذوبآهن با تاختن به وزير ورزش و رييس فدراسيون هياهوي بازي را از داخل زمين به ســمت ديگري برد، در حالــي كه همه ميدانيم ذوبآهن در زمين مسابقه بازي را به استقالل آماده اين روزها باخت و همه اتفاقات در دو 90 دقيقه رفت و برگشت در زمين مسابقه رقم خورد.

اگر ربيع عطايا در دقيقه 90+3 با دقت بيشتري به توپ ضربه ميزد و دروازه تقريبا خالي را گشوده بود، االن ذوبآهن به جاي استقالل به مرحله يك چهارم آسيا رسيده و استقالليها حذفي ناباورانه را تجربه ميكردند، از اين جهت ناباورانه كه در دو بازي رفت و برگشت از نظر فني تيم برتر زمين بودند. حال با اين فرض كه ضربه عطايا گل شده و ذوبآهن صعود كرده- فرض محال هم كه محال نيست- اين پرسش را مطرح ميكنيم كه ذوب آهن چگونه به اينجا رسيد؟

حتي فراموشــكا­رترين آدمها هم خوب به خاطر دارند كه فدراسيون فوتبال هنگام معرفــي نمايندگان ايران به آســيا تيم بدهكار نفت تهــران- قهرمان جام حذفي فصل قبل- را به دليل بدهي انباشــته و وضعيت نابسامان مالي و از آن مهمتر مديريتي، كنار گذاشت تا ذوب آهن كه صاحب ســهميه آسيايي نبود، راهي ليگ قهرمانان آسيا شود. آيا اگر قلعهنويي به جاي حميد درخشان (مربي وقت نفت تهران) بود، سلطانيفر و تاج را زير ســوال نميبرد كه چرا به جاي كمك و حمايت، صورت مســاله را پاك ميكنيد؟ آيا در همان مقطع استقالل و پرسپوليس بدهي ميلياردي نداشتند؟ آيا صداي اعتراض درخشــان را كسي شنيد كه گناه بازيكنان نفت چيســت؟ آيا آن روز سلطاني فر و تاج مديران خوبي بودند كه ذوب آهن را جايگزين نفت كردند؟ مگر نفت و ذوب هر دو تيم دولتي نبودند؟ حال پرسش ما از امير قلعهنويي كه روياي پيروزي بر استقالل را در ذهن داشت و پس از ناكامي در اين كار زمين و زمان را به هم دوخت، اين است كه آن روزها چرا عليه وزير و رييس فدراسيون موضع نميگرفت و به مجموعه ورزش نميتاخت؟

به ياد نداريم امير قلعهنويي هيچگاه مسووليت شكستهاي بزرگ را پذيرفته باشد؛ اگرچــه گاهي در بازيهاي معمولي براي نشــان دادن وجهه مثبــت از خود بار برخي شكســتهاي معمولي در طول ليگ را گردن گرفته. او همواره دســتهاي پشت پرده را مقصر شــناخته و به اين مســاله دامن ميزند كه از بيرون زمين كوشــشهايي براي ناكامي او انجام ميشــود. پرسش ما اين است كه چرا تنها امير قلعهنويي از اين حرفها ميزند و آيا با اســتناد به اين موضوعات، موفقيتهاي خود امير هم در هالهاي از ابهام قرار نميگيرد؟

ظرفيت پذيرش شكســت در مســابقهها­ي حيثيتي، مردان بزرگ فوتبال ايران را ميســازد. اين ادبيات كنايهآميز و پر از اتهام و توهينهايي مثل فوتبال بحريني بيشتر از هر چيز عمق مشــكالت هواداران اســتقالل در رويارويي با قلعهنويي را ثابت ميكند. دو ســال قبل در بازي جنجالي تراكتورساز­ي با استقالل؛ قلعهنويي بعد از پيروزي مدام ميگفت كه از شرافت فوتبال دفاع كرديم. نميشود كه وقتي برنده ميشوي، از شرافت فوتبال دفاع كرده باشي و وقتي ميبازي به شرافت فوتبال حمله كني! اين تضادها آغاز ســقوطي مجدد براي قلعهنويي اســت. اتفاقي كه در چند ماه گذشته تالش شد با چند پست اينستاگرام­ي انتقادي از دولت و ساير نهادها، تصوير بهتري از امير به جامعه مخابره شــود. بي دليل نيست كه در شبكههاي اجتماعي، خيليها اين روزها نوشتند كه كاش شبيه اينستاگرام­ت بودي، آقاي قلعهنويي.

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran