Iran Varzeshi

ظرفیت مجامع دیده نشد

- آزاده پيراكوه ‪Azadeh Pirakouh‬

21‌سال‌قبل،‌وقتی‌با‌اشتباه‌علی‌آبادی،‌محمد‌دادکان‌یک‌شبه‌به‌قهرمان‌تبدیل‌شد،‌کسی‌به‌این‌توجه‌نکرد‌که‌دادکان‌به‌خاطر‌ نتایج‌ضعیف‌تیم‌ملی‌در‌جام‌جهانی‌6002‌آلمان‌در‌گوشــه‌رینگ‌است‌و‌به‌خاطر‌اصالح‌نکردن‌اساسنامه‌فیفا‌از‌سوی‌مسووالن‌ وقت‌فدراسیون‌جهانی‌تحت‌فشار.‌اگر‌علی‌آبادی‌در‌آن‌زمان‌عجله‌نمی‌کرد‌و‌برای‌اینکه‌خودی‌نشان‌بدهد،‌حکم‌برکناری‌دادکان‌ را‌نمی‌داد،‌چه‌بسا‌رییس‌فدراسیون‌فوتبال‌زودتر‌از‌چیزی‌که‌تصور‌م ‌یرفت،‌به‌واسطه‌نافرمانی‌از‌فیفا‌به‌خاطر‌اصالح‌اساسنامه،‌ یا‌مجبور‌به‌خداحافظی‌م ‌یشــد‌یا‌اینکه‌او‌عاملی‌م ‌یشد‌که‌فوتبال‌را‌به‌تعلیق‌م ‌یکشــاند‌نه‌اینکه‌به‌قهرمان‌ملی‌تبدیل‌شود.

از جنس اشتباهاتی که محمد علیآبادی در ارتباط بــا فوتبال مرتکب شــد، در ورزش زیاد دیده شــده و انتظار مــیرود حداقل این اشتباهها درسی شــود برای اینکه مدیران این روزهای ورزش در بخشهــای مختلف کمتر اشــتباه کنند اما جالب اســت که بــاز همان روشها دنبال شده و تاریخ تکرار میشود.

قانون منــع بهکارگیری بازنشســته­ها بهانهای شــد تا مدیران در بخشهای مختلف بگوینــد «چند مــرده حالجاند»؛ کســی که سالها از خدمت به مردم حرف زده، نشان دهد که حرف با عملش چقدر فاصله دارد و مدیری هم که همیشه ســعی کرده بگوید چقدر روی اوضاع تسلط دارد، نشان دهد چقدر با مجامعی که میتوانند زیر کنترلش باشند، فاصله دارد.

مشــکلی که این روزها در پی قانون منع بهکارگیری بازنشستهها در ورزش پیش آمده، از چند جهت قابل بررسی اســت و دربارهاش صحبتهای زیادی شده اما دو نکته وجود دارد که نباید به این راحتیها از کنارش گذشت.

نخستین موضوعی که نگرانکننده بوده و هســت، نوع واکنش مدیرانی اســت که باید در این رابطه تصمیم میگرفتند و به شــکلی این قانون را در ورزش پیش میبردند. معاونان مرتبط در وزارت ورزش البته مشخص نیست چرا تــا این حد به سیاســت ســکوت اعتقاد دارند در حالیکه هیچ بعید نیســت این روش نتیجهای شــبیه رفتــار علیآبــادی را در پی داشته باشد.

این روزها ورزش سردرگمی عجیبی دارد و حامیان بقای بازنشســته­ها در ورزش، چوب تعلیق را باالی ســر ورزش گرفتهاند اما کسی نمیپرسد چرا اصال کار به اینجا رسیده است.

اگر تعامــل معاونت قهرمانــی و مجامع فدراسیونها، تعامل درستی بود، آیا ممکن بود کار والیبال یا حتی فوتبال به اینجا بکشد؟ این روزها حرف از خطر تعلیق فوتبال اســت اما با شــیوهای که وزارت ورزش، رییس فدراسیون والیبــال و یا حتی کاراتــه را برکنار کرد، هیچ بعید نیست که از ســوی این فدراسیونها هم خطــری برای ورزش به وجــود بیاید در حالی که این رفتار اصال رفتار قهرمانانها­ی نیســت و نشاندهنده یک رابطه ضعیف در سویی دیگر است.

مجمع انتخاباتی چند فدراســیون مثل تکواندو یا مجمــع کمیته ملی المپیک (جایی که کاندیدای معاونت قهرمانی برای دبیرکلی رای نیــاورد) نه تنها نشــاندهند­ه این بود که شــکل مجامع تغییر کرده، حتــی این را ثابت کرد که فاصله زیادی وجود دارد بین خواســته مجامــع و معاونت قهرمانــی وزارت ورزش در حالی که قبال اینچنیــن نبود. زمانی این رابطه به شکلی بود که سازمان وقت ورزش هر کسی را میخواست، از مجمع انتخاباتی موفق بیرون میآورد اما در حال حاضر شــرایط فرق کرده. در اینکه روش قبلی درست نبود، شکی نیست اما جالب است که در حال حاضر برخی مجامع دقیقا کاری را میکنند که بر خالف خواســته وزارت ورزش باشــد اما ســوال این است، چرا حاال که بحث منافع ملی مطرح است، باز از این ظرفیت استفاده نشده است؟ آیا نمیشد کاری کرد که تعدادی از اعضای مجمع درخواســت مجمع فوقالعاده بدهند و بعد تصمیمی گرفته شود که دیگر ورزش تهدید نشود؟ آیا این روش بهتر از برکناری ضیایی از ریاســت فدراسیون والیبال نبــود؟ یا مثال در فوتبــال که حداقل نیمی از اعضای مجمع افرادی هســتند که از ســوی نهادها و ... میآیند، نمیشد این روش را پیش گرفت؟

تنهــا حرفی که یــک نهــاد بینالمللی مثــل فیفا یــا فدراســیون جهانــی والیبال میزند، «مجمع» اســت؛ ظرفیتــی که اصال در تصمیمگیریه­ای مدیریتــی در ارتباط با موضوع منع بهکارگیری بازنشســته­ها جایی ندارد. در اینکه زمــان تحکم به اعضای مجمع گذشته، تردیدی نیســت اما وقتی بحث یک قانون کشوری است و منافع ملی در خطر است، در صورت برخــوردار­ی از توانایــی گفتمان، میشــود کاری کرد که اعضــای مجمع، مانع ادامه یــک روال خالف قانون باشــند نه اینکه وزارت ورزش یکتنه اقدام به برکناری کند.

تقریبا ســه ماه اســت که این قانون ابالغ شــده و گرهای که میشــد با دســت باز کرد، حاال به دندان رســیده و ایــن وضعیت هر روز بدتر میشــود و در این بین مسووالن مربوطه همچنان سکوت اختیار کردهاند، در حالی که روش مواجهه با این قانون، سکوت نبود و بهتر بود اعضای مجامع مختلف به کمک میآمدند.

در ســویی دیگر، ورزش مواجه اســت با مدیرانی که ســالها دم از این زدهاند که فرزند انقالبانــ­د و بــرای خدمتگزاری بــه ورزش آمدهانــد، در حالی کــه این قانــون به خوبی عیار برخی مدیران را روشــن کرد و نشان داد که آنقــدر خدمتگزار مردماند کــه برای چند روز بیشــتر ماندن، حاضرند ورزش یک کشور را به ســمت تعلیق ببرند. مدیرانــی که امروز چوب تعلیق به دست گرفتهاند و پشت مردمی پنهان شدهاند که شاید در کنار تمام مشکالت اقتصادی، تنها دلخوشیشــا­ن ورزش باشــد. مــرور دیدگاههای گروهی از مــردم در فضای مجــازی به خوبی نشــان میدهــد که چقدر بابــت تعلیق فوتبال یا رشــتهای دیگر نگرانی وجود دارد و جالب اســت مدیرانی که همیشه خود را از مدیران وابســته به سیاستهای کلی کشــور معرفی کردهاند، اینطور زمینهساز این نگرانی شدهاند و حتی با اســتفاده از دوستان رسانهایشــ­ان به این نگرانی دامن میزنند در حالی که یک استعفا، کمک میکرد و میکند به اینکه هیچ کدام از این مسائل پیش نیاید.

پس مرور رویــهای که دو طــرف ماجرا پیش گرفتهاند، نشــان میدهد که تا چه حد دو طرف اشــتباه کردهاند و همچنان بر اشتباه خود اصرار دارند.

 ??  ??
 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran