Iran Varzeshi

هومن جعفري

- ‪Houman Jafari‬

خاطره یک جایی جمع شده بودیم برای مالقات با احمد جانعلی. ســاعت ۲۱. همه جمع بودیــم از جمله چند بازیکن سابق پرســپولیس. ما مشــغول خوردن غذا بودیم و دوستان مشغول جویدن برانکو! کالمشان هم این بود که چرا برانکو مربیســازی نمیکند و چرا ما کنارش نیســتیم. حرف هــم نمیتوانیم بزنیم چــون تیم را قهرمان کرده ولی کال اعتقاد ما بر این اســت که باید مربیــان خارجی بروند و مربیــان ایرانی بیایند! حیف که غذایش خیلی خوشمزه بود و خاطر احمد جانعلی هم خیلــی عزیز بود وگرنه در دفاع از مربیان خارجی رســتوران را به هــم میریختیم! آقا ولی از شــوخی نگذشته عجب خندیدیم.

خاطره 60

ایــن هم جای طنــز امروز از ما قبــول کنید که یک خاطره واقعی است! یکی از بازیکنان پرســپولیس دهه ۰6، پیکان داشت. دوتــا بازیکن جوان میروند دم خانهاش که ســوییچ ماشــین را بده برویم بیرون ناهار بخوریم. ســوییچ را میدهد. میروند در تاکسی را باز میکنند ولی هرچی اســتارت میزنند روشن نمیشود. یک نوار کاست که داخل ماشــین بود را میپیچاننــ­د و میروند دم خانه طرف که ماشین اســتارت نمیخورد. میپرسد: کدام ماشین را روشن کردید؟ گفتند: آنی که آن سر کوچه بود؟ گفت: نه اشــتباه رفتید. ماشــین من این سمت کوچه اســت. میگویند آهان! بعد میروند و ماشین را روشــن میکنند و دوسه ساعتی میروند مسافرکشی و بعد بــا پولش ناهار میخورند. بعد موقع برگشــتن میبینند کوچه شلوغ است و پلیس آمده. تا از ماشین پیاده میشوند پلیس میریزد سرشان که شما ماشین دزدید! میگویند: نه بابا! ما فوتبالیستی­م. این تاکسی رفیقمان اســت. برداشــتیم برویم دور بزنیم برگردیم! باورتان نمیشود بروید صدایش کنید! در میزننــد. طرف میآیــد بیــرون و میگوید: چرا تاکسی همسایه را برداشتید؟ تاکسی من این یکی بود! یعنی خودتان ببینید چه مهارتی داشتند که با سوییچ یک ماشــین در دوتا ماشین دیگر را باز کرده بودند و یکی را هم برده بودند توی خیابان مسافرکشی! نتیجه اخالقــی: اگر حس میکنید من بامزه تعریفش نکردم، دلیلش این اســت که حرفهای دهه شصتی علی پروین وار را از داخل این خاطره بیرون کشیدهام! مجســم کنید همین ســطرها را علی پروین برایتان تعریف کند! کف زمین ولو میشوید!

نفرین بر دهانی که بی موقع باز شود!

این ضرب المثل را برای وقتی میگویند که یک بازیکن سابق فوتبال با کلی چک برگشتی و حکم جلب دست مردم، برود داخل تلویزیون و یک مصاحبه داغی انجام بدهــد که توجه همه بدهکارها به او جلب شــود. بعد موقع ضبط برنامه بعدی بریزند سرش و بگیرندش! این ضربالمثل دقیقا کاربردش همینجاست!

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran