دوستان ناباب آقای رئیس!
بسکتبال ایران در ماههای منتهی به مسابقات جام جهانی و گرفتن سهمیه حضور در المپیک، درگیر حواشی بسیار زیادی بود و انتقادهای گستردهای را متحمل شد. انتقادهایی که بخش اعظم آنها را موفقیت بزرگ و ارزشمند کسب سهمیه المپیک مهار کرد و رفته رفته به باد فراموشی سپرد. البته که برگزاری نخستین کنفرانس خبری و صحبت رودررو با خبرنگاران هم در خوابیدن تب انتقاد بیتأثیر نبود. با این حال تقریباً اکثریت قریب به اتفاق آن انتقادها هنوز هم پابرجاست و حاال روایت یکی از خروجیهای فدراسیون هم نشان میدهد درصد باالیی از آنها با تقریب خوبی منطبق بر حقیقت بوده است.
انطباق انتقاد بر روایت مستقیم
تحلیل، نقد و یا حتی تعریفهایی که اغلب در رسانهها مطرح میشود، همواره درصد قابل توجهی با حقیقت فاصله دارند. فاصلهای که طبیعی و نتیجه عدم تطابق دقیق مشاهدات، استنباط و درک نگارنده از حقیقت ماجراست. گاهی حتی اتفاق خوبی هم که در یک فدراسیون میافتد و رسانهها قلم به ستایش آن برمیدارند، نتیجه تصمیمی از روی جبر و یا حتی منفعتطلبانه داشته، گاهی هم برعکس. میتوان تصمیمی گرفت و با توفانی از نقد و تخریب مواجه شد اما دلیلی صد درصد معقول و موجه داشت. به هر ترتیب حقیقت اینجاست که همواره باید در میان تحلیلها و نقدها هم درصدی را برای اشتباههای اینچنینی کنار گذاشت. خیلی کم اتفاق میافتد که همه چیز درست سر جای خودش قرار