Iran Varzeshi

چه پر شر و شور بود «بالژ»

- وصال روحانی

فقط چند روز از آمدن میروسـالو بالژویچ بــه ایــران بــه قصــد هدایــت تیــم ملــی فوتبــال کشــورمان میگذشــت کــه بــرای مصاحبــه بــا او بــه هتــل محــل اقامتــش در تهـران رفتـم. مـردی کـه آنجـا روبـهروی خــود دیــدم، سرشــار از شــور و شــر بــود. بخشــی از آن شــور از التهابهــا­ی روحــی او نشــأت میگرفــت کــه ســبب میشــد بـا وجـود سـالمند شـدن هرگـز بـا آرامـش کـه خصلـت بـارز مسـنها اسـت، همسـو نشـود. بخـش دیگـری از آن عصیانهـای رفتــاری از ناراحتــی دائمــی معــده او برمیخاسـت. او در وسـط مصاحبـه یکـی دو بــار از جایــش بلنــد شــد و شــروع بــه راه رفتنهــای تنــد در البــی هتــل کــرد و وقتــی چهــره متعجــب مــرا دیــد، توضیــح داد کــه یــک بیمــاری گوارشــی قدیمــی آزارش میدهــد و «نفــخ» معــده امــان او را بریــده اســت.

حرفهایی از جنس آتش

جوشـشهایی از این دسـت در رفتارهای حرفــهای او هــم مشــاهده میشــد. او بــا شــنیدن هــر حــرف و اظهــار نظــری کــه نمیپســندی­د، مثــل شــیءای کــه روی آتــش گذاشــته و آن را گداختــه باشــند، ترقــهوار از جایــش میپریــد و بســیار هیجانــی بــه حــرف درمیآمــد و بــه مخاطبانــش میتاخــت کــه چــرا چیــزی را گفتـه انـد کـه بـه زعـم وی خـالف واقعیـت اســت. کافــی بــود از او میپرســیدی­د کــه چــرا فــالن گزینــه ســزاوار را بــه تمرینــات تیــم ملــی دعــوت نکــرده تــا ســریعا ًاز جایــش بلنــد شــود و شــما را متهــم بــه «نقــض غــرض» کنــد و او در ایــن راه تــا حــد یقهگیــری هــم پیــش میرفــت. چــه بهرههــا کــه برخــی خبرنــگارا­ن زرنــگ و جنجالطلــب و بعضــی رســانههای خواهــان تیــراژی باالتــر از ایــن عــادت «بــالژ» نبردنــد. آنهــا چــون میدانســتن­د چطــور ایــن مربــی کــروات را «آنتریــک» کنند، با یک سـؤال بودار و انفجاری خون او را بـه جـوش میآوردنـد تـا وی چنـان بـه آنهـا بتـازد کـه از هـر حـرف وی آتـش ببـارد و بتـوان از هـر عبـارت وی تیترهـای جذاب ســاخت و در صفحــه اول چــاپ کــرد.

بخش دیگری از آن عصیانهای رفتاری از ناراحتی دائمی معده او برمیخاست. او در وسط مصاحبه یکی دو بار از جایش بلند شد و شروع به راه رفتنهای تند در البی هتل کرد و وقتی چهره متعجب مرا دید، توضیح داد که یک بیماری گوارشی قدیمی آزارش میدهد و «نفخ» معده امان او را بریده است

خالق یک توفیق بیسابقه

میروسـالو بالژویـچ کـه دیـروز در پـی یـک بیمــاری طوالنــی در 88 ســالگی در شــهر زاگــرب درگذشــت، در مأموریــت اصلــی خـود در تهـران کـه رسـاندن تیـم ملـی بـه مرحلـه نهایـی جـام جهانـی 2002 بـود، بـه توفیـق نرسـید و ایـران در مرحلـه پلـیآف بـه دسـت تیـم ایرلندجنوب­ـی حـذف شـد. «بــالژ» پــس از آن از ایــران رفــت و تــاج و تخــتاش را بــه دســتیار نخســت خــود کــه همانــا برانکــو ایوانکوویـ­ـچ بــود و از هــر جهــت آنتیتــز «چیــرو» (دیگــر نــام مســتعار بالژویــچ) بــه شــمار میآمــد، واگــذار کــرد. بیهــوده نبــود کــه برانکــو را مظهـر آرامـش و نمـاد تعقـل میدانسـتند و خــود بــالژ هــم بــا اســتناد بــه همیــن خصلتهــا، ایــن دســتیار هوشــمند و حسـابگر را «پروفسـور» مینامیـد. حتمـا ً خــوب میدانیــد کــه فوتبــال ملــی مــا و باشـگاه پرسـپولیس بـر پایـه مهارتهـای ایوانکوویـ­ـچ بــه چــه دســتاورده­ای ارزشــمندی رســیدند ولــی بــد نیســت یـادآوری کنیـم در مقطـع دوم حضـور بـالژ در کشـورمان کـه تحـت عنـوان سـرمربی و سـپس مدیـر فنـی مـس کرمـان بـود، نـه آن توجـه عظیـم قبلـی بـه وی مبـذول شـد و نــه او نتایــج مناســبی گرفــت. بــا وجــود ایــن، وی بــرای مــردم کرواســی هــم یــک مربــی فراموشنشــ­دنی اســت زیــرا ایــن کشـور را به مقام شـامخ سـوم جام جهانی 1998 رســاند کــه تــا آن زمــان در تاریــخ برگــزاری ایــن مســابقات بــرای کرواتهــا بیســابقه بــود. یــاد او بخیــر و خــدا وی را قریــن رحمــت کنــد.

 ?? ??
 ?? ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran