Jeem

با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت...

گفت و گویی با شاعر دوست داشتنی چند نسل محمدرضا عبدالملكيا­ن به مناسبت زادروزش

- ملیحهجهانب­خش irjeem. jahanbakhs­h@m.

پدر غربت را چشیده بود، درد را چشیده بود و خوب میدانست کوچ چه حكایت غریبیست. اما نمیتوانست شعر بگوید و تقدیر این بود که سالها سكوتش میراثی باشد برای پسر بزرگترش که سال 1331 در نهاوند چشم به جهان گشود. محمدرضا عبدالملكیا­ن خود میگوید : »اگر پدرم سواد داشت من شاعر نمیشدم !« او از نوجوانی شاعر شد تا بار سنگین حرفهای ناگفته پدر را از ایل، از کوه، از نسلی که زاده رنجاند و تنگه و برنو... از شانههای او بر دارد. عبدالملكیا­ن سالهاست دل در گرو مهر فرزندش گَروس دارد و ریشه در خاکی که بوی باران میدهد... شاعری که شعرهایش ساده و یكرنگ است و در دلش هنوز حزن آن شبی را دارد که پدر را بارانها با خود بردند. زادروزش بهانهای شد برای گفت وگویی صمیمانه با او که شاعر باران و طبیعت و ایل است و پرداختن به موضوع شعر جوان و کوتاه، چرا که استاد سالهاست مدیرعامل دفتر شعر جوان است.

به نظر میرسد شاعری شما ریشه در حس غربتی دارد که در شــعرهایتا­ن است. خودتان چه نظری دارید؟

ب �ه یک معنا می ش �ود گفت بل �ه! اگر پدرم س �واد می داشت شاید من ش �اعر نمی شدم. در واقع آنچه را که پدر نمی توانس �ت انجام دهد ب �ه من مح �ول و جدایی از طبیعت و ش �رایط زندگی به من منتقل ش �د. پدرم اهل روس �تای کیت �و بود که اهال �ی آن قب �ل از جنگ جهانی اول و حض �ور عثمانی ه �ا در آن منطقه مجبور شدند خانه و زندگی را ترك کنند و این شاید ماج �رای زندگی خود م �ن هم باش �د... ولی خ �ود من متولد نهاوند هس �تم و از آغاز هم با زبان فارس �ی و گویش محل �ی صحبت میکنم و ای �ن گویش تقریبا ش �اخه ای از گویش لری اس �ت. اگر چه خودم بچه روس �تا نبودم پیوند و دلبس �تگی ک �ه با طبیعت داش �تم بخش �ی از ش �عرهای مرا س �امان دادهاس �ت.

خاطره اولین شعری را که سرودید در ذهن دارید؟

س �ال های اول دبیرس �تان بودم که زمینه شعر در من فراهم ش �د. بهار بود و ب �اغ بود و گل و س �بزه های بهاری و من تحت تاثیر آن فضا بیتی نوش �تم که سرآغاز ش �اعری من بود: این محفل ما غرق گل و ریحان اس �ت/ این آب روان خون دل بس �تان اس �ت، بعد هم این راه با تمرینها و نوش �تن ها و به تدریج ارتباط با مطبوعات ادامه پیدا ک �رد. تا این که در دوره دانش �جویی اولین کتاب شعرم منتشر شد و تاکنون 16 کتاب از من چاپ شده است.

شــما در قالبهای متفاوتی شعر سرودهاید. اما به نظر میرسد قالب نیمایی را از همه بیشتر دوست دارید؟

قالبها از نظر من ظرفهایی هستند برای بیان احساس و عواطف یک شاعر. به طور طبیعی هر شاعری با بعضی از قالبها بیشتر از بقیه ارتباط

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran