Jeem

همدلیهای متفاوت در روزهای سخت

-

به پارک سرگرمیهای گلن اکو که روشن و آفتابی است میروم... میروم تا در صف بلیت »تونل وحشت« بایستم و صبر میکنم تا ارابه بعدی دور بزند... هر دو دستم را تکان میدهم و طوری فریاد میزنم که همه بشنوند: »مامان، مامان! « درست همان وقت ارابه به جلو حرکت میکند و دهانه تاریک دالانی را آشکار میکند. قبل از آنکه در تاریکی فرو بروم، دوباره فریاد میزنم: »مامان! به نظرت چطور بودم، مامان؟ به نظرت چطور بودم؟ « آنچه خواندید بخشی از داستان »مامان و معنی زندگی« از مجموعه داستانهای روان درمانی است که دکتر اروین د.یالوم در کتابی به همین نام نگاشته است. یالوم در این کتاب تاش کرده تجاربی را که در کشاکش ارتباط با بیماران داشته و درسهایی که از آنها آموخته را در قالب داستان بیاورد. او درباره یکی از مراجعانش به نام پائولا که با سرطان پیشرفته سینه نزد او آمده بود، با شناختی هستیگرایان­ه و احساسی انسانی از فضای ماشینی و غیرانسانی پزشکی میگوید : »بعد درباره روزهای هولناک عود سرطان برایم گفت. آن را دوره تصلیب خود میخواند و مکان تصلیب هم همان بود که همه بیماران دچار سرطان تجربه میکنند: اتاقهای پرتو درمانی با گویچههای فلزی آویزان از سقف، متخصصان بی عاطفه و به ستوه آورنده، دکترهایی که سرد و بیاعتنا و از همه بدتر، سکوت کرکننده مخفیکاری که بر همهجا حاکم بود. « خاصه این که جای جای داستان »همنشینی با پائولا« ، درس ارتباط پزشک - بیمار است. این کتاب در واقع، درسنامه روان پزشکی، روان درمانی، اخاق، آموزش و شناخت همه ابعاد وجودی انسان است. فراموش نکنیم یالوم در این کتاب و سایر آثارش از جمله »هنر درمان« و »وقتی نیچه گریست« که به فارسی هم ترجمه شدهاند، از سد ماشینیسم، از خودبیگانگی و رفتارهای ناپخته عبور کرده است.

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran