حس خوب سرپرستی!
س �لام بر جیم خوانان و جیم دوستان عزیز. هفته گذش �ته بالاخره مجید حس �ین زاده که همان �ا تکگانه مدی �ر اجرایی جیم باش �د، دس �ت از دوران ش �یرین عقد کشید و سوار بر پراید بخت ب �ه خانه خوشبختی رفت تا حس سرپرس �تی و زندگی مش �ترک در زیر ی �ک س �قف را تجربه کند، او ح �الا تفاوت قرمه س �بزی جا افتاده با اسپاگتی سوخته را میفهمد، او حالا میداند ایس �تادن در صف نانوای �ی پس از یک روز س �خت کاری چه مزهای دارد، مش �قت ب �ردن زبالهها به دم در را با تمام وجود درک میکند، حس قش �نگ پرداخ �ت قبوض ب �رق و گاز و آب و تلفن را میچش �د و میفهمد که اگر غیرحضوری این قبوض را پرداخت کند چقدر در وقتش صرفه جویی میش �ود، چ �ون باید از اوقات فراغت �ش برای انجام امور مهم دیگری چون شس �تن ظروف اس �تفاده کند. و انش �اا... به زودی کارکرد جغجغه بچه و نحوه درس �ت ک �ردن نبات داغ نوزاد را هم یاد میگیرد! اما بش �نوید از سکانس پایانی جشن ازدواجش؛ نامبرده وقتی س �اعت 12 ش �ب از باغ محل برگ �زاری مراس �م به س �مت خان �ه بختش حرکت میکند ناگهان متوجه میشود تعداد افرادی که در مراس �م عروس کشان شرکت کردند بس �یار زیاد اس �ت، رفته رفته متوجه میشود تمام مردم ش �هر راه او را بند آورده و مشغول جش �ن و پایکوبی هستند، وی از این همه ابراز محبت و ش �ادمانی که بیشک حاصل محبوبیت و مشهوریتش بوده به وجه درمیآید و تا مرز انجام حرکات نیمه موزون پش �ت فرمان خ �ودروی ع �روس هم پیش میرود، ام �ا در حین اینکه خودش را برای انجام حرکات مذکور گ �رم میکرده متوجه میش �ود عزیزان �ی که خیاب �ان را به رویش بس �ت هاند ش �عار »زنده باد ای �ران « و »بچه ها متش �کریم « را سر میدهند! تا این که یکی از شادیکن ها متوجهاش میکند که علت شادی مردم راه پیدا کردن ایران به جام جهانی است نه راه یابی شما به خانه خوشبختی!