Jeem

مممم اشاین گنهی لرابم خدند کودکان بیسرپرست

- عكس: وحيد بيات irjeem. info@

چوبی بخرد، پدر اما حوصله توقف نداشت، سارا قهر کرد و روي صندلی عقب دراز کشید. دیگر چیزي یادش نیست. فقط صداي مردم را هنوز میشنود، مردمی که برای کمک آمده بودند و داد ميزدند »زن و شوهر مُردن، یکي زنگ بزنه اورژانس، دختره هنوز نفس ميکشه ... « حالا سارا 2 سال است که در یتیمخانه زندگي ميکند. او هنوز چشم به در دوخته تا پدر و مادرش با یک عروسک زیبا دنبالش بیایند. پس کوچههای سنگلاخي این منطقه، یک نانوایي نظ �رم را جل �ب ميکن �د. از این بابت که بیش �تر مش �تریانش به جاي پرداخت پول، تکه کاغذي به متصدي نانوایي ميدهند و نان مورد نیازش �ان را دریافت ميکنند! کنجکاو ميشوم و علت کار را از نانوا ميپرسم، او ميگوید: بسیاري از مردم این منطقه قدرت خرید ن �ان مصرفي روزانه خود را ندارند. براي همین از س �وي یک خیریه، کارت رایگان ن �ان براي آنها صادر شده اس �ت و ميتوانند با ارائه آن کارتها نان مورد نیازشان را تهیه کنند! از نانوا آدرس یکي از خانوادههاي تحت پوش �ش خیری �ه را ميگی �رم. در حیاط باز اس �ت. گویي صاحب خانه مالي براي دزدیده شدن ندارد. اجازه ميگیریم و وارد ميشویم. فرزندان خانه خجالت ميکشند و در گوشه آشپزخانهاي که حدود 5 متر مساحت دارد، جمع ميش �وند. رطوبت سقف و دیوارها به حدی است که هر لحظه بیم آن را داری که سقف روی سرت خراب شود. اما همین آلونک 500 هزار تومان رهن دارد و ماهانه 50 هزار تومان اجاره! مادر خانواده درباره همسرش ميگوید: قبلا سرگذر ميرفت و کارگري ميکرد اما از وقتي حنجرهاش را عمل کرده است، تحمل گرد و خاک را ندارد و فعلا بیکار است! در گ �ذر از کوچه و پ �س کوچههاي منطقه قرقي پوستهاي پس �ته زیادي ميبینم که این سو و آن سو ریخته شده اس �ت. حجم آن ها بسیار زیاد و حت �ی خارج از حد مصرف یک خانوار برخوردار است چه رسد به خانوادههای این منطقه. یکي از اهالي ميگوید: مردم این جا نان ندارند بخورند چه برسد به پسته! این پوستها که ميبینید شغل مردم این جا را نشان ميدهد. اغلب زنان محله با پوست کردن پس �ته و درآمد حاصل از آن جور شوهران بیکار خود را ميکشند.

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran