مثل هيچكس نبود!

پ.ن: بازوبند استقلال تا ابد؛ بوی فرهاد را خواهد داد، همانطور که خودش در زمین همیشه بوی گل میداد. (جواد نکونام) خداحافظي کاپیتان فرهاد مجیدي از آسمان آبي، دل بسیاري از دوستداران دو آتشه او را سوزاند. اما در این بین با فاصلهاي یک هفتهاي، آن هم به خاطر معذوریتهاي انتشار یک هفتهنامه تصمیم گرفتیم به سراغ شماره 7 آبيها که دیگر اینبار واقعا رفت که رفت، برویم. اما راستش را بخواهید نگاشته غمبار یکي از کاربران سایت جیم به نام که یک جورهایي همه جیميها او را ميشناسند ما را بر آن داشت تا دست از هر گونه افشاگري در مورد پشت پرده خداحافظي فرهاد آبيها برداریم و خیلي شیرین این نگاشته آکنده از احساس را براي شما از زبان قلم خود این کاربر عزیزتر از جان منتشر کنیم. ماحظه کنید: چهقدر تلخ بود. لحظه خداحافظیات را میگویم. من در خواب بودم؛ تو همان لحظه اشک از چشمانت سرازیر بود. خدا میداند وقتی صحنه خداحافظی مظلومانهات را از شبکه خبر دیدم، چه حسی به من دست داد. داد زدم: فرهاد خداحافظی نمیکنه... خودم را روی زمین پرت کردم و اشکهایم ریخت، امید داشتم جام این فصل هم با دستهای تو میرفت به سمت آسمان... بازیهایت آن قدر معرکه بود که خیلیها از سر حسودیشان به تو تهمت زدند، دوپینگ کردی. همه اینها بود ولی قرار نبود خداحافظی کنی. از لحظهای که فهمیدم؛ جلوی پوسترت نشستم و گریه کردم. دل همه استقلالیها را بدجور بارانی کردی. استقلال را یتیم کردی. دلمان تنگ میشود برای خندههایت؛ برای شادیهای بعد از گلهایت. برای افسوسهایی که میخوردی وقتی توپ میخورد به دیرک دروازه. دلم واسه همهشان تنگ میشود. دیشب خیلیها را خوشحال کردی با رفتنت، کسانی که جشن گرفته بودند برای خداحافظیات. وقتی از تیم ملی هم خداحافظی کردی خیلیها شاد شدند. مثل بعضیها نبودی که از تیمملی کشورت خداحافظی کنی؛ بعد از این که صعود کردیم به جام جهانی؛ بگویی: حاضرم به تیم ملی برگردم! تو مثل آن ها نبودی و نیستی. تو یک ستاره تمام نشدنی هستی و بازیهایت را دوست داشتم، مثل دوست داشتن تمام شدن مشقهای شب دوره دبستان، پاک و صاف و کودکانه... وقتی رفتی قطر، خیلیها شایعه کردند که برای پول رفتی. همانهایی که ادعای فوتبالی بودن میکنند و میگویند برای پول رفتی؛ لحظهای به خودشان اجازه فکر کردن ندادند. همه یادمان هست که آن فصل را توفانی شروع کردی، 7 هفته اول و 7 گل شیرین. آنهایی که میگویند فرهاد به خاطر پول رفت قطر؛ همه کارشناسها معتقد بودند فرهاد در هفتههای ابتدایی عالی کار کرد ولی وقتی به نیم فصل نزدیک شدیم بازیهایش افت کرد. اگر فرهاد میخواست برای پول برود قطر، در هفتههای پایانی بازیاش را آنقدر خوب میکرد تا قیمتش را ببرد بالا. فرهاد نمیتوانست در 90 یا هرجای دیگری بگوید: آقای پرسپولیسیپور؛ من به خاطر طلاق از زنم و کارهای حقوقی تیام، فرزندم رفتم قطر! واقعا توقع داشتید همه اینها را برای 60 میلیون نفر بگوید؟ آخر جناب عادل، فقط ماشین بنتلی فرهاد با کلِ ثروت تو برابری میکند، چرا باید برای پول برود؟ میشود مثل یک قطره اشک؛ بعضیها را از چشمت بیندازی؛ ولی هیچ وقت نمیشود جلوی اشکی را بگیری که با خداحافظی یک عزیز از چشمت جاری میشود. کاپیتان، بدرقهات میکنم، نه با آب، با همین اشکهایی که از آب زلالترند. بدجور هوای دلم را بارانی کردی؛ آهای فرهاد مجیدی...