دنیايبديشدهاست!
استقالل حد در نه است، دالل نه دارد، آلزايمر شــفر وينفرد نه ديگر حاال نيستونهدورۀاوبهسرآمده،نهحرفوحديثخاصيپشتسرششنيده اخير هفته دو در ميبينيم. روشن آقاي از كالمي و مصاحبه نه و ميشــود هماني بود!- ايران استقالل منظورم ببخشيد تهران؛- استقالل برتر ليگ جلو، به رو بازي ديدن از بينندهاي هر البته و ميخواهند هوادارانش كه شده شده بدي دنياي بگويم خواستم فقط ميبرد. لذت آنها يكدست و منظم است.گوييهموارهعدهايمنتظرهستنديكيزمينبخورد،نتيجهنگيرد، را پايش زير كنند، تحقيرش بتازند، او به تا نباشــد خوب احوالش و اوضاع خاليكردهوخالصهاينكهبالييسرشبياورندكهعطايماندنرابهلقايش موسپيد مرد خبري نشستهاي در برخي بيادبي از خيلي هنوز ببخشد. گونهاي به و كردند آلزايمر به متهم را او كه همانهايي نگذشــته، آبيها صورت به استقالل گفت نميشود هم االن البته آزردند. را دلش ســخيف به اما ميرسيد بايد كه رسيده جايي به و رسته خود فني مشكالت از قطعي هرحالگوششيطانكرچندهفتهاينسيمماليميبهپرچمآبيميوزدو و شدن قهرمان براي شدهاند. اميدوار آينده خوب روزهاي به كمابيش آنها همه و دهد رخ هم كنار در است الزم اتفاقات از مجموعهاي گرفتن نتيجه روند و سپردهايد كاردان به را كار اگر پس نميشود. فني امور به ختم چيز فني كادر به دست نميگيريد نتيجه ولي است حاكم شما تيم بر منظمي و روزنامه در هســتيد هوادار اگر نريزيد. هم به را آنها ذهني تمركز و نزنيد آنها به نگيريد، موضع بازيكنان و فني كادر عليه باشگاه و ورزشگاه رسانه، به قبولي قابل زماني بازه در و كنند طي را خود تكاملي روند تا دهيد فرصت جايگاهيكهاستحقاقشرادارندبرسند.بارهادرهمينستونبهاينمسئله اشارهكردهبودمكهاستقاللشفرميتواندقهرمانليگبرترشوداگرشرايط و حرف با روز هر و شــده فراهم برايش باشگاه و هوادار حواشي و محيطي
سخنحاشيهايتمركزآنهارابرهمنزنند.