کروکیتصادف!
خياباني در تداركاتي بازي يك انجام براي بنده گذشته هفته در پنهان چه شما از نيست پنهان كه خدا از يكطرفه،باماشينبهمصافيكموتورسيكلترفتم!سرمربيتيممقابلبدونداشتنگواهينامهرويزين نشستهبودوهدايتموتوررابرعهدهداشت!(طبققوانينسازمانليگاگهرانندهموتورگواهينامهنداشته موتوري خالصه كنه!) شركت بازي از بعد مصاحبههاي تو نميتونه ولي بشينه نيمكت روي ميتونه باشه، ورود را خيابان آنچنان نبود، معلوم اصال سفيد و سياه گيرندههاي در خاموش، يكدست چراغهاي با كه امتياز 3 كسب با و گرفت را جسارتش مزد مربي فلذا داد! شكست به را خود مربي پاي ساق كه آمد ممنوع ازاينبرخورد،بهصدرجدولخيابانپرتابشد!القصه!منتاوقتيكروكيكارشناستصادفرانديدهبودم، فكرميكردماينجاسوئيسهوكسيكهورودممنوعآمدهمقصراست!وليبعدازديدنكروكي،برگايكوپن بيمهامازتعجبريخت!پرسپكتيوصحنهبرخوردنشانميدادكهبندهبهدليلعدمرعايتحقتقدمفرعي راندارم،رأي بهاصليمقصرهستم!ازآنجاييكهحوصلهاستخداموكيلسوئيسيوشكايتبهدادگاه6$& كه كساني توجيه براي حاال كردم! فرار پاركينگ از و ماشينم كول رو انداختم را سپرم سپس پذيرفتم! را خوانندهها و ميشوند خواننده فوتباليســتها كه زمونهاي دوره تو كه بگويم بايد نميكنند باور را ماجرا و ميشوند ورزشي مفسر كارگردانان، سياسي! ورزشيها و ميشوند ورزشي مدير سياسيها كارشــناس! پيشكسوتانورزش،مجريوبازيگر!هيچبعيدنيستكهكارشناستصادفمربوطههمداورفوتبالبودهو
عادتبهزدنسوتهاييكطرفهنداشته!