روشن: جلوي وزیر ایراد فتحي را به خودش گفتم
حسنروشنکهدرطوليکي،دوهفتهگذشتهبهخوردن08ضربه تازيانهبرايشکايتپروندهسيدرضاافتخاريمحکومشده،روزگذشته باخبرورزشــيحرفزد.اوکهقراربوددرروزهايپايانياينهفتهبا افتخاريديداروآشتيکندگفتچنينقراريهنوزگذاشتهنشده است.اوهمچنيندربارهديداريکهبافتحيداشتههمحرفزد. قراراستبارضاافتخاريآشتيکنيد؟ نه! داريوشخان مصطفوي به من تلفن كرد و گفت به دفتر من بيا چون شــاكي پروندهات ميخواهد بابت آن ماجرا رضايت بدهد. من هم گفتــم نميخواهم رضايت بدهد. ضمن اينكه داشتم ميرفتم كربال.
اماايناقدامکهخوببود. بله! داريوشخان به بنده محبت دارند ولي من گفتم من تازه با اين شــكايت معروف شدهام. آخر مرا كه كسي نميشناخت! اتفاقا در همين مدت اينقدر مردم به من ابراز محبت كردند كه بايد به خاطر حكمي كه قاضي پرونده برايم در نظر گرفته بروم و دستش را هم ببوسم بنابراين رضايت براي چه.
بهحک متاناعتراضهمکرديد؟ هرگز! چه اعتراضي؟ مرد كــه از اين كارها نميكند. اگر موضوعي باعث رنجشم شود خودم ميروم و مرد و مردانه حرفــم را ميزنم. اعتراضي هم به اين حكم نكردم و هرگز نميكنم. البته باز هم از داريوشخان تشكر ميكنم ولي اگر اجازه بدهد ميگويم كه من رضايت نميخواهم.
بافتحيديدارداشتيد؟ بله! در دفتر وزير بوديم.
شنيديميکي،دوموردراهمدرحضوروزيربهمديرعامل استقاللگوشزدکرديد؟ البتهكهگفتم.جمعيازپيشكسوتاناستقاللدردفتروزير حضــور پيدا كرده بوديم كه فتحي هم آمد و به وزير گفت كه من با حسن روشن خيلي رفيقم. من هم گفتم رفيقم درست، ولي اين باعث نميشود ايرادهايت را نگويم و چند موردش را همانجا به او گفتم.
بازيتيممليراديديد؟ يك نيمهاش را ديدم. تيم ملي بازي هجوميتري را به نمايش گذاشــته بود و از اين نظر فوتبالي بهتر را از تيم شاهد بوديم. بازيكنان خوب پاسكاري ميكردند و اين فوتبال را بايد به فال نيكگرفت.هنگكنگهمخيليبستهبازيميكردوليوقتي فهميدم بازي با نتيجه -2 صفر تمام شده اين برد را به فال نيك گرفتموآرزوميكنمتيممليدرادامهبازهمنتايجخوبيبگيرد.