گلمحمدىپتانسیلبینالمللیشدنرادارد
يكى از كارهايــى كه انجامش را ما عهدهدار شدهايم، گفتن گفتهها و نوشتن نوشتههای آدمهای خاص است! آدمهايى كه حرف دارند، چه برای گفتن يا برای نوشــتن! ما بايد اينان را به سخن وادار كنيم! ما بايد از اينان حرف بكشيم! به حرفشان بياوريم! با انواع كلكها! بله، بايد اگر الزم شــد، يكجورايــى كلك هم بزنيم! چرا؟ به اين دليل: ...مردم حرف يحيى گلمحمدی را، حرف امير قلعهنويى را، حتى حرفهای هنوز نيامده و قابليت بيان نيافته فرهادمجيدیرابهتردوستمىدارندوبيشتر گوش مىدهنــد و از گفتههــای اين قبيل مردمان كه بزرگشــان مىدانيم و بزرگشان مىخوانيم، كمال استفاده را در محاورههای روزمره خود، مىبرند!
وقتى بــزرگان و آدمهای محبوب مردم حرف مىزنند و شكل يك صاحب سخن را به خــود مىگيرنــد، هــم نوشتهشــان و هم گفتههايشان، دارای نشانههای خاص بودن هم مىشود! و ما، چقدر بايد بدسليقه باشيم كه گفتوگو با امير، فرهاد، يحيى، ويســى، جاللى، نكونام و ســاكت را، ترجيح ندهيم بر انواع نوشــتنهای ديگر! انواع نوشــتهها و گفتههایديگر!
ذوقداشتهباشيم مستمع، صاحب سخن را بر سر ذوق مىآورد! اينجاهمتكليفروشنشد!بايدصاحبسخن را بــر ســر ذوق آورد! نبايد بــه جای طرف گفتوگو حرف زد! نبايد دلخواه خودت را به دوم شخصى كه كمى بعد تبديل مىشود به شخصيت اول، نسبت بدهى!
مــردم، مســتمع خوبى هســتند كه مســتمعان خوب را، چــه زود و چه عميق تشخيص مىدهند! با مردم، روراست بايد بود!
با محبوب مردم هم بايد راست بود! هم راست و هم درست! مستمع، صاحب سخن را بر سر ذوق مىآورد! و يحيى، يكى از آنهاست كه در فوتبال، ســخنها دارد! اميدواريم- اميدی قريب به يقين- كه فرهــاد هم بله، خودش است، اينكاره است! اصل جنس! اگر خودش
به خودش پشت پا نزند!
حرفهای يحيى را بخوانيد تا تفاوتها را پيداكنيد!ياحرفهایجوادنكونامرا!مىتوان از اين مايههای تفاوت، در ســخنان ساكت الهامى هم پيدا كــرد يا در حرفهای محرم نويدكيا كه هنوز نيامده اســت! على كريمى
هم- كه خودش را يكجورايى به آتش كشيد، بهخاطر ســپيدرود- يكى از همين آدمهايى است كه بايد سر ذوقش بياوريم!
او،چگونهاوشد؟ امروز، ولــى داريم درباره تفاوتهای ديد و نگاه و الجــرم اختالف نظر عملى و فلســفى يحيى با ديگران به چند نكته اشاره مىكنيم! آنچه كه او را او كرده است! كه 10 امتياز برتری را رقم زده است! چند نفری درباره مســابقههای ليگ برتر و شيوعكرونا،سخنراندهاندوگلمحمدیهم! يحيــى، عميقتر، حرفهایتــر، واقعگراتر و «متوجهتر» هم ديده و هم گفته اســت! در گفتههايش، گربه نرقصانده است! يحيى را، باســواد و صاحب تمركز مىيابيم! درست به هدف! نه غر مىزند و نه نك و نال دارد! ننه من غريبمبازی هم درنمىآورد! درست به هدف، راســتش را مىگويد! و از نيازی دو طرفه هم! «ما با فوتبال زندگى مىكنيم»! منتى ندارد بر ســر كســى و ادای «دانــای كل» را هــم درنمىآورد! من منم! يحيى! من اينم، باز هم يحيــى! مربى فوتبالــم! نــه تاريخدانم و نه علماالجتماع درس مىدهم!
با يحيى بايد حرف زد! درباره يحيى هم بايد حرفهایزيادتریزد!تفاوت-مايههایتقابل فكری و ســنگينى انديشــگى- در همين دورهمىهــا و نــه «دور از همىها» معلوم مىشــود! وقت تلف مىكنيــم! گل هم لگد نمىكنيم! يحيى پتانسيل يك مربى ارشد در همه جای آسيا را دارد! مربى بينالمللى شدن!