چطورديگومارادونابهتريندوستمنشد؟

يادداشتخاصلوتارماتئوسبراياسطورهفوتبال

يكي از جالبترين رفاقتهاي دنياي فوتبال، دوستي ديرينه لوتار ماتئوس و ديگو مارادونا بود. اسطوره فوتبال سال گذشته يادداشتي در نشــريه )RXU)RXU7ZR نوشت و توضيح داد كه چرا مارادونا بهترين دوستش شده. به بهانه درگذشــت ديگــو، بخشهايي از اين يادداشت را مرور ميكنيم.

پيشنهاد مارادونا از ناپولي حدود دو سال قبل از انتقال من به اينتر در سال 889۱، شنبه شبي ســه يا چهار نفر از ناپل در مونيخ بــه مالقات من آمدند. آنها به من گفتند: «ديگو مارادونا سالم رساند و اميدوار است با تو در يك تيم بازي كند.» آنها از من درخواست كردند بــه ناپولي بپيوندم. ميگفتند قرارداد ۳ ســاله ميبندند و پول نقد هــم ميدهند. پول نقد در كيفي زير ميز بود. پول نقد حداقل دو برابر حقوق ســاالنه من در بايرن و شايد هم سه برابر بود. آيا من آماده رفتن به ناپولي بودم؟ آيا زمان مناسبي براي تغيير باشــگاه بود؟ من مقابل آن تصميم مقاومت كردم اما اين واقعا احساس خوبي بود كه بدانم ديگو مارادونا، بهترين بازيكن جهان، من را در تيمش ميخواهد.

از اولين مالقات تا فينالها من و مارادونا هميشــه بــه يكديگر احترام ميگذاشتيم، درست از اولين ديدارمان در سال ۲89۱. چهارمين بازي من براي آلمان بود و مــا بايد 4۲ مارس بــا آرژانتين بازي ميكرديم. من در راه تبديل شدن به بازيكن تيم ملي بودم. او چنــد گام جلوتر بود. او به دليل شــخصيتش، كيفيتش، ســرعتش، تكنيكــش... همهچيز، بهترين بازيكن دهه ۰89۱ بود. يك بازيكن كامل بود. بازيكن در خدمت تيم هم بود.

كســي را نميبينم كه همانند مارادونا در سال ۶89۱ روي يك جام جهاني سلطه داشته باشد. در بازي فينال از من خواسته شد مأمور مهاراوباشم.فرانتسبكنباوئرديدهبودكهديگو در بازيهاي قبلي، بهخصوص مقابل انگليس، چگونه بازي كرد و گفت اگر ميخواهيم پيروز شــويم، ابتدا بايــد مارادونــا را متوقف كنيم. متأسفانه ما ۲- صفر عقب افتاديم، بنابراين در ۰۲ دقيقه پاياني نقش تهاجميتري به من داده شد. ما بازي را ۲-۲ مساوي كرديم اما در ادامه مارادونا با يك پاس عالي وارد بازي شد و خورخه

بوروچاگا گل برتريشــان را به ثمر رســاند. كشــورهاي ما در فينال جام جهاني ۰99۱ بار ديگر مقابل هم قرار گرفتند، اگرچه من آن روز نقش تهاجمي بيشتري داشتم. آن زمان آلمان يك- صفر پيروز شد.

احترام كامل بيرون از زمين هم همكاريهايي داشــتهايم. وقتي او سال ۲99۱ به سويا پيوست، من با بايرن رفتيم كه يك بازي دوستانه انجام دهيم. بعد از آن يك مهماني تا ۷ يا 8 صبح داشتيم. مارادونا رويميزميرقصيدوباهمهصحبتميكرد.بعد از آن هم ما هميشه وقتي همديگر را ميديديم خوشحال بوديم. اگرچه وقتي آخرينبار او را در جام جهاني روسيه ديدم، بيمار به نظر ميرسيد. اين باعث ناراحتي من شد. وقتي در ناپولي بود، داستانهايي درباره افرادي كه با پول او زندگي ميكردند،شنيدم.

وقتي براي بازي خداحافظي من به مونيخ آمد، برايم ارزش زيادي داشت. من هم براي بازي خداحافظي او دعوت شدم. بايد بگويم همهچيز درباره احساسي است كه به يكديگر داشتهايم؛ احترام كامل.