Amordad Weekly Newspaper

راز بیمرگی گرشاسپ

- نوشتار سورنا فیروزی

«سردزیستی»‌؛‌دانشی‌نوین‌با‌اندیش ‌های‌کهن

اميد انســان برای جاودانه شدن فردی از يك ســو و فرا رســيدن روزگاری كه در آن، فرد يا گروهــی ويژه و نيرومند، برخواهند خاســت و با برپايی ســتيزی بزرگ با نمادهای بیدادگر و ســاخت جهانی نوين و پاک از سويی ديگر، بخش ارزشمندی از فرهنگهای انسانی را پديد آوردهاند. در بيشــتر دينهــا، منجيــان پايــان زمان و همراهانشان، يا دارای زندگانی ديرزمان هستند و يــا در آينده پا به جهان میگذارند. در گونهی فردی نيز، كوششهای انســان برای جاودان شــدن، يا به شيوهی پارســيان (درجايگاه يك گروه از ايرانيان) و مصريان و نگهداشتن پيكرها از راه ماناســازی با برخی مواد (شيوهی پارسی) و موميايی كردن (شيوهی مصری) بودهاند و يا بهرهگيری از گياهان و عصارههای گوناگون در خوراکها. امروزه میدانيم كه يك راه بنيادين برای نگهداری پيكر انسان برای آينده در راستای دستيابی به روزگارهايی پيشرفتهتر برای درمان بيماری و يا هر آنچه خوشايندتر است، گذاشتن او در شرايط «سردزيستی» )&U\RQLFV( است، انديشــهای و روشــی كه يك راه چارهی تازه يافتشده پنداشته میشود. اما خوب است كه بدانيم انديشهی سردزيستی، هيچگاه نوين نبوده، بلكه ايــن باور و چاره، در انديشــهی كهــن ايرانی، در روزگاری بســيار كهن پرورانيده شــده بود. ايــن كه میتوان با روش «سردزيســتی»، يــك چهــرهی كهن )$UFKDLF( تاريخی و پيش از روزگار باســتان )$QFLHQW( ايران را در گزارشی استورهای شده ،)0\WKLFDO( بــرای رخدادهــای پايان زمان، تندرست و پوسيده نشــده نگاه داشت، همان انديشهی »&U\RQLFV« است كه امروزه آدمی آن را از يك رويا به انجام رسانيده است. دربارهی اين انديشه، در «بندهش» چنين آمده است: «گفته شده است كه سام بیمرگ بود، بدان گاه كه خوار شمرد دين مزديسنان را،... [تور] پسری كه نهين خوانده میشــد، هنگامی كه (سام) به خــواب رفته بود، به تيری كه (به ســوی او) به دشت پيشانسه بيفگند، بر او خواب غيرطبيعی را فراز بردميان كه چالــی افتاده و او را برف بر زبر نشسته است. (او آنجاس) بدان كار است كه چون ضحاک رها شود، او خيزد و وی را از ميان برد» (دادگی، ‪8٢١). ٠83١:‬ «ســام»، نام دودمان گرشاسپ است، پهلوانی كهن و ايرانی كه در باورهای كهن ايرانی، بايد در پايان جهان باشد. آنچه در سند يادشده ديده میشود، اين است كه در انديشهی كهن آريايی، برای درست و نيز زنده نگه داشتن پيكر، نخست، بايــد فرد را به خوابی ژرف بــرد، آنچه جهان امروزين به آن «كاستن سطح سوختوساز بدن» میگويد و هم در طبيعت و نزد جانورانی كه به خواب زمستانی میروند، ديده میشود و هم در دانش «سردزيســتی». در دنباله، پس از آنكه پيكر به خوابی ژرف رفت (كاهش سوختوساز)، بايد در گودالی به زير برف و يخ رود تا درســت و دست نخورده بماند. امروزه میدانيم كه انجام درست چنين روشی، شوند(:باعث) مرگ انسان میشود، زيرا درگير شدن به اين گونه سرماهای شــوکآور و نيز بلورهای پديدارشده در اندامها و بافتها، سرانجام يكی از شوندهای(:عوامل) نابــودی زندگانی خواهند شــد. امــا آنچه در اينجا ارزشــمند است، «راهكار» نوشته شده از انديشهی كهن ايرانی برای ماناسازی است، يك همخوانی شگفتآور با راهكار امروزين. اينكه نخست بايد سوخت و ساز پيكر كاسته و سپس پيكر در شرايط سرد و ويژه نگهداری شود، تنها در فرهنگ كهن ايرانی (پيش از پارســيان) به زبانی ساده انديشيده شده بود. به هر روی، گزارش شــگفتآور يادشده، ما را به ياد كوششهای امروزی انسان در نگهداری افراد درگذشته يا دارای بيماریهای درمانناپذي­ر میانــدازد. كوشــشهايی كه آنهــا را به نام 3UHVHUYDWL­RQ« »&U\RQLFV«و»&U\R نامگذاری كردهاند. (شناسه: )35463

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran