Amordad Weekly Newspaper

تاریــــخ یهــــود (بخش هفتم)

- نوشتار اردالن کوزهگر

در پيگيــری تاريخ يهود به گفتاورد «ســفر پيدايش» تا بدانجا رســيديم كــه ابراهيم از ساره پســری يافت به نام اســحاق. چندی پس از آن ســاره به ابراهيم شــكايت برد كه چون اسماعيل برادر كوچكترش را میآزارد او بايد ساره را از آشيانش بيرون كند. ابراهيم با اينكه رنجيده بود به خواست هاجر تن داد و هاجر و پســر خردسالش را از خانمان خود به سوی بيابان «بئرشبع» راند، هاجر با نوميدی كار خــود و كودكش را پايانيافته انگاشــت ولــی خداوند بدو نويد داد كــه زنده میمانند و از پشت اسماعيل قوم بزرگی پديدار خواهد شــد. سپس چشــمهی آبی را به هاجر نشان داد كه از آن آب نوشــيدند و ســيراب شدند. بدينسان اسماعيل در بيابانی به نام «فاران» باليــد و چون به جوانی رســيد هاجر برای او زنی مصری ســتاند. اســماعيل بــه گزارش تورات 73١ سال زيســت. پس از اسماعيل، فرزنــدان او در مــرز خاوری(:شــرقی) مصر و در ســر راه آشور جاگير شــدند و همواره با خويشاوندان­شان در جنگ بودند. رويداد مهم ديگر دستور خداوند به ابراهيم بود مبنی بر قربانی كردن پســرش اسحاق. برای انجام اين دســتور ابراهيم اســحاق را به كوه «موريا» بــرد، ولی پيش از آنكه كارد را بر او فرو آورد بانگی از آســمان آمــد و او را از آن كار بازداشــت و در برابر، قوچی را كه شاخش در ميــان بوتهها گير كرده بود بدو نشــان داد تا به جای اســحاق قربانی كند. سپس در برابر اين فرمانبردار­ی بدو نويد داده شد كه: «تو را چنان بركت دهم كه نســل تو مانند ستارگان آسمان و شــنهای دريا بیشمار گردند. آنها بر دشمنان خود پيروز شده، موجب بركت همه قومهای جهان خواهند گشت.» (سفر پيدايش؛ ۹١:٢٢) ساره، همســر ابراهيم در ٠٢١ سالگی در حبرون در ســرزمين كنعان درگذشــت. ابراهيــم نوه بــرادر خود «ناحــور» را كه «ِربِكا» نام داشــت به همســری اسحاق درآورد. خود او نيز با اينكه بسيار كهنسال بــود با زنی ديگــر به نام «قطــوره» (در عبری: ְקטָּורה) پيمان زناشــويی بســت و از او هم شــش پســر يافــت. او همه دارايی خود را به اسحاق بخشيد و به ديگر پسرانش نيز پيشكشهايی داد. او در 57١ سالگی درگذشت. از سراســر آگهیهای به دســت آمده از تورات دربارهی ابراهيم، چنين برمیآيد كه او سركردهی قبيلهای بوده است نيمهكوچرو كــه چندين بار بازهی ميان كنعان تا مصر را گذرانده و ســپس با پذيرش فرمانروای بومی «ابيملــك» و همپيمانــی با او در جايی به نام «بئرشــبع» (در بيابان كنونی نقب) جاگير شدهاســت و خويشــاوند­ان و فرزنــدان بســيارش هــم اندکاندک گسترش يافته و بر سرزمينهای همسايه نيرويی فزاينــده به دســت میآوردهاند. در ايــن هنگام در كرانــه باختری دريای مديترانه فرمانرواها­ی بومی بســياری بر شــهرهای خود بهگونهی خودفرما، فرمان میراندند و دولتی يكپارچه نداشتند.

يارینامه تورات فارسی، سفر پيدايش

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran