سرآغاز پیدایش انسان (بخش دوم)
در بخش پیشــین انسانشناســی از پنج گامــهی (:مرحلــه) فرگشــت (:تکامل) انســانها یاد کردیم و به اینجا رســیدیم کــه در دومیــن ســیر فرگشــتی آنها، جدایی(:انشــقاق) انســانها از یکــی از گونههای آســترالوپیتهکوس انجام شد و در پــی آن پیدایش کهنترین گســترهی باســتانی در نزدیــک به ســه میلیون و چهارصد هزار سال پیش رخ داد. نخستین انسان با داشتن مغز بزرگتر و دندانهای آســیای کوچکتر، که گمــان میرود، به شــوند(:دلیل) دگرگونی در رژیم خوراکی او بوده است، از اســترالوپیتهکوسها جدا میشود. کهنترین گسترههای باستانی در شکل شش یا هفت گستره در «کاداگونا» در درهی رودخانهی «آواش» در کشــور اتیوپی بودند. این مجموعهها دربردارندهی ابزارهای خشن تراشهای همراه با تکههای ُخرد شــدهی اســتخوان جانوران بوده که نشانگر دگرگونی در فنآوری و پافشاری بیشــتر بر رژیم خوراکی گوشــتی است. مغزهای بــزرگ اندامــی پرهزینه برای نگهداری هستند. گویا افزایش حجم مغز، ساخت دستافزارها، و گوشتخواری همراه با هم دگرگون شدهاند که پیامد آن کاهش اندازهی دندانهای آســیا بوده است. بسیاری از دانشمنــدان بــر این باورند کــه «تئوری ذهن» (توانایی درک خواســت(:نیت) دیگران) در این گامه پدیدار شــده اســت. از آنجاکه شــامپانزهها جانورانی دارای فرهنگ هستند، بخش بــزرگ یادگیری در آنهــا از گونهی یادگیری اجتماعی اســت. نخستین انسانها را نیز میتــوان «جانورانــی دارای فرهنگ» نامید. وجــود باهم دســتافزارهای ابتدایی و نخستین سنگوارههای جنس انسان به اندازهای پذیرفتنی اســت که نمیتوان این همپوشانی را برآمده(:ناشــی) از تصادف دانست. به گمان بسیار اســترالوپیتهکوسها و پیشینیانشان در پیــش از دو میلیون و پانصد هزار ســال پیش چندان در ساخت و بهرهوری از دستافزارهای سنگی کارآمد نبودند. (شناسه: )36364