نقشهایی از شعر و رنگ در سکوت

26 ارديبهشت است. خوشــحالیام را به نيش میكشــم و مزه مزه میكنم به لبخند. بهار و بوی گلهای اقاقيا و گالب، همراه با چشمنوازی رنگهای بسيار نيمی از اين خرسندی است و نيمهی ديگــرش انگار از درون روانم میتراود. دوميــن روز از هفتهی بزرگداشــت فخر ايران فردوسی بزرگ است هم او كه دل تاريكیهای بیخردی، نادانی و پليدانديشی تازيان را شكافت تا نام و تبار و دودمانمان را به رخ كشد و سرود و نوشت و بالندگی را به دلهايمان ارزانی كرد، هزار سال پيش. خودم را به جشنی دعوت كردهام از شعر و رنگ و نقش: نمايشگاه آثار هنرمند گرامی استاد حجت شكيبا. از ديدار نقاشــیهايش هميشه شادمان میشوم. از سنگنگارههای كهن كه میكشند و شاهنامهای راستی را برازش میدهند و نيا و خرد را پاس میدارند. امسال و اين روزها 22 تابلو ازآثار شاهنامهای ايشان آذين اين نمايشگاه است. پيرامون تاالر بســيار زيباست و دست هنرمند ارديبهشتی بهار در دست باغبانان هنرمند پارک ملت و پيرامون مجتمــع فرهنگی امام رضای مشهد پيرايشگر اين چشمنوازی است. از در ورودی اصلی رو به سوی مجتمع در بلوار معلم وارد میشوم اما هرچه به دنبال تابلوی راهنما، نوشتار، و يا شخصی گرامی به نشانی و آدرس از در ورودی تاالر میگردم نمیبينم و نمیيابم، هيچ . از پاکبانی گرامی نشانی میپرسم كه نمیداند و خبر از هيچ تابلو و اثری از نمايشگاه و جهتنما ندارد. سرانجام پس از پرسشهای بسيار ساختمان مجتمع فرهنگی را با چرخشی 180 درجه در جهت عكس ورودی و پشت ساختمان بزرگ كه زمانی زيبا بوده اســت از مراقبت و مرمت، به راهرويی شيبدار و پاركينگمانند میرسم كه گويا ورودی تاالر نمايشگاه تجسمی است. كم كم شــور و حالــم میكاهد كه به ضيافت چشم و هنر و فرهنگ خوانده شده است ولی با راه ورودی ناصاف و نامناسب. باز هم از راهنما، چه به صورت پوستر، اعالن، يا شخص و ميزبان خبری نيست! خوب، مردم از كجا بدانند كه اينجا نمايشگاه نقاشی يكی از برجستهترين نگارگران معاصر است كه نمايشگاهها و نگارههايش مايهی مباهات ايرانيان در جایجای جهان است؟ در سالن نمايشگاه كه نقشه و ساخت آن زيبا است و مناسب و پرجال، از تابلوهای رستم و گيو و گردآفريد و ديو سپيد حيرانم. چه تابلوهای نقاشــی زيبايی! چقدر برازنده نقش ســاختهاند از فرهنگ شــاهنامهای سرزمينم. استاد شكيبا! اما هيچكس نيست، دريغا تاالر خاليست ! راهنمايی؟ گويندهای ؟ نگهبانی !! چــرا؟ حيران میمانم. از دانندهای شــنيدم كه مجموعهی 22 تابلو شــاهنامهای استاد شــكيبا كه ارزش هنری بسيار دارد و مادی است به لطف ايشان و پاسداشت ارزشهای معنوی شاهنامه و سرايندهی آن و بی هيچ چشمداشــتی در دســترس برگزاركنندگان نمايشگاه قرار گرفته است. خلوتی نمايــشگاه به شــوند(:دليل) نبود آگاهیرسانی مناسب در رسانهها و حتا اعالن و نوشته در ســطح شهر يا حتا پارک محل برگزاری و نبود راهنما و حتا نگهبان، مايهی شرمساری من مشهدی شد. كم ديــدن و بیمهری به آثــار فرهنگی و هنری نياكانمان و هنر هنرمندان فاخری كه در جهان نامورند، چرا؟ برای چه؟ تنها برای ارايهی كارنامهی ناقص و ناشــيانه از برگزاری و بزرگداشت هفتهی فردوسی؟ از استاد حجت شكيبا، نگارگر گرانمايه، مردم فرهيخته و ايرانیتبار خراسانی و شهروندان مشهدی دوستدار فردوسی شرمسار شدم. دريغ است ايران كه ويران شود ... فرهنگمان را پاس بداريم.