Amordad Weekly Newspaper

گرد بودن زمین در دانش ایرانیان

- نویسنده سروش آبادانی

نوشت ‌ههای‌کهن‌گواهی‌م ‌یدهند

دانستن بسیاری از ناگفتههای دانشیک(:علمی) ایرانزمین امید و دلگرمی اســتوار و پایداری در دل فرزنــدان ایــن مرزوبــوم بــه همراه میآورد. امیدی کــه میتواند راه آینده را برای پیشرفت هرچهبیشتر ایرانیان در پی داشــته باشد. بســیاری از ناگفتههای دانشیک ایران در کتابهای باســتانی و به ویــژه کتابهایی که به زبان پهلوی اســت به دست ما رسیده و بجا است که پژوهشگران هرچهبیشتر دراینباره نیــروی خــود را در واکاوی و رمزگشــایی آن بگذارند. شــوربختان­ه دیده میشود که بسیاری از اکتشافها را دانشمندان باخترزمین(:غربی) از بــرای خود کردهاند. با خواندن نوشــتههای باستانی و دیرین میتوان دریافت که نیاکان و دانشمندان پیشین این سرزمین به این رازها و دانشها پیبرده بودند. در «مهر یشــت»، که یکی از بخشهای کهن اوســتا اســت که دیرینگی آن حتا به پیش از اشوزرتشت نیز میرســد، دربارهی گرد بودن و گویچهره بودن زمین نوشته شده است: «آنکه پس از فرو رفتن خورشــید به فراخنای زمین پای نهد. هر دو پایانهی این زمین پهناور گویســاِن دورکرانه را بپســاَود و آنچه را در میان زمین و آسمان است بنگرد.» (مهریشت، کردهی 42، بند59) ...« اگر در نماز آوایش را بلند کند تا ســتارگان زبریــن برســد و گرداگرد زمیــن بپیچد و بر هفتکشــورز­مین پراکنده شود »... (مهریشت، کرده 12، بند58) و یا ...« آنکه همچون َزوِت اهورامزدا و همچون َزوِت اَمشاســپندا­ن آوایش را تا ســتارگان زبرین و گرداگرد زمین بپیچاند و بر هفتکشــور بپراکند.» (مهریشت، کردهی 32، بند98) همچنین در «فروردین یشــت»، که آن هم از یشتهای بســیار کهن اوستا است، آمده است: «ای زرتشــت، از فر و فروغ آنان است که من آســمان را در باال نگاه میدارم تا از فراز فروغ بیفشاند. آسمانی که این زمین و گرداگرد آن را همچون خانهای فراگرفته اســت »... (فروردین یشت، کردهی 1، بند9) در بندهــش در بخــش دوم آن کــه دربارهی آفرینش مادی اســت آمده است: ...« به یاری او باد، باران، مه، ابر بارانی، و برف آفریده شــد. ســهدیگر از آب زمین را آفریــد گرد، دور گذر، بینشیب، و بیفراز درازا با پهنا و پهنا با ژرفای برابر، راست میان آسمان قرار بگرفته »... در کتاب مینوی خرد بخش 43 دربارهی ریخت زمین سخن رفته است: «...مینوی خرد پاسخ داد که آســمان و زمین و آب و هر چیز دیگری که درون آن است به شکل تخم است، درست مانند تخممرغان و آســمان َزبر زمین مانند تخممرغ دســتکاری (:صنعت) آفریدگار اورمزد منظم شده است »... کوتاه آنکه از این نوشــتههای کهن، که تنها چند نمونهی آن آورده شــد، گرد و پهناور بودن زمین پیبرده میشــود. در هنگامیکه بابلیان زمین را به گونهی یک کوه توخالی که بر روی آب ســوار شده و پیرامون آن نیز دریا فرا گرفته اســت میپنداشــت­ند. درون کوه وادی مردگان جای داشــت و آســمان به گونهی گنبدی بود که ستارگان، خورشید، و ماه زیر آن میگردیند. یونانیان باســتان زمین را به گونهی دیســکی کمابیش ناهموار میپنداشــت­ند کــه دور آن را جریان آب اقیانوس گرفته است، باالی آن گنبد جامد آســمان که به گفتهی هومر (نزدیک به 700 سال پیش از زایش مسیح) برنزی و آهنی است، با پایههای اســتوار بر کرانههای جهان پوشانده و زیر آن «تارتاروس» (شکنجهگاهها­ی روانهای پلید) پر کرده است. جایگاه خدایان گاهی در آسمان و گاهی در تیغهای کوه المپ بوده است. دیســک کمابیش ناهموار زمین به سه خشکسار(:قاره) آسیا، اروپا، و آفریقا بخش شده و دریای مدیترانه، دریای سرخ، و رود دن مرز میان سه خشکســار یادشده را میساخته است. «پارمندیس»، شاگرد فیثاغورث در شش ســده پیش از زایش مســیح، انگارهی هموار بــودن زمین را رد کرد و گفت که زمین ریختی گردمانند دارد. «آریســتارخ­وس ساموسی» در ســال 300 پیش از زایش مســیح دریافت که زمین گرد گرانیگاه(:محور) خود میگردد و در هر یک سال یک بار به دور خورشید میگردد. همهی ایــن سرچشــمهها و برابرنهــا­د آن با سرچشــمهها­ی باختری کهنتر بــودن دانش ایرانی را دربارهی گرد بودن زمین نشان میشود. جستاری که اگر در همین دانشنامهی ویکیپدیا جستوجو شود فیثاغورث را به عنوان نخستین کسی که پی به گرد بودن زمین برد میشناساند! همچنین در دو ســدهی گذشــته اســت که دانشمندان پی بردهاند که زمین نخســت در ریخت گویی مذاب و آتشــین بــوده و کوهی نداشته است. پس از سرد شدن پوستهی زمین کوههــا در جنبشهای کوهزایی زاده شــدند و این دانش در بندهش به روشــنی نوشته شده اســت: ...« او به یاری زمین آفرید آهن، روی، گوگرد، بوره، و گچ و نیــز همهی آنچه را که از تخمهی آن ســخت زمیناند، جز سنگهای کریمه کــه از تخمهای دیگرند. زمین را چونان مردی ساخت و آفرید که همهی سوِی تِن وی را جامهبرجامه سخت درگرفته است »... در این بخش «جامهبرجامـ­ـه» کنایه از الیهالیه بودن زمین اســت. الیههایی که اکنون به «پوسته»، «گوشته»، و «هسته» نامور هستند و هر کدام به الیههای دیگر بخش میشوند. دانستنیهای­ی که هر خوانندهایی را به ستایش وامیدارد. یارینامه: -1 دوستخواه، جلیل. اوستا. مروارید، 1389 -2 بهار، مهرداد. بندهش. تهران: توس، 1385 -3 بربریان، مانوئل. دانــش کیهان و زمین در ایرانویج. تهران: بلخ، 1376 -4 تفضلی. احمد. مینوی خرد. تهران: توس، 1385 (شناسه: )36452

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran