نادرستی کوچ آرياييان به فالت ايران
دربارهی پیشــینهی تبار مردمان کهن فالت ایران دو دیدگاه روایی دارد. یکی از دیدگاهها میگویــد که مردمــان کهن از تبــار آریایی (ایرانــی) بــوده و از دیرباز در این ســرزمین زندگی میکردهاند. دیدگاه دوم، که دیدگاهی نوتر اســت و بیشتر بر پایــهی دیدگاههای شخصی و سلیقهای گفته شده است، میگوید کــه آریاییها در 3000 ســال پیش به فالت ایران آمدهاند و پیش از آنها مردمانی ناایرانی در این فالت زندگی میکردند. در این نوشته بر آنیم تا درستی این دو دیدگاه را بسنجیم. در واکاوی جابهجایــی گروههای انســانی از سرزمینی به ســرزمین دیگر طبیعی است که نامهای کوچندگان به سکونتگاههای شهری و روســتایی با نامهای بومی و گذشــتهی آن ســرزمین تازه شــوند. هنگامیکه رومیان به درون خــاک یونانیزبانهای اروپایی رفتند تا هزار ســال پس از آن نیز نام سکونتگاهها و ســرزمینهای جغرافیایی، چون دریا و جنگل، همچنان یونانی ماند. در میانرودان نیز چنین چیزی دیده میشــود. ســکونتگاههای کهن میانرودانی چون بابل و حران چه هنگامیکه ارتش پارســی-مادی کورش آنجا را گشود، چه در روزگار پارسیان پس از کورش، چه در روزگار چیرگی مقدونیان، و چــه در روزگار زودگذر رومیان در شــمال همچنان نامهای کهن و ناپارســی، نامقدونی، و نارومی خود را داشتند و تنها چند سکونتگاه نوساخته نام چیرگان کوچنده را گرفت، مانند: سلوکیه، تیسفون، بالشگرد، و مانند آن. هر ســه نسخهی پارسی، شوشــی، و نوبابلی سنگنبشتهی بیســتون بهترین سند آشنایی با چگونگی بافت فرهنگــی و تباری مردمان فــالت ایران، خاور این فــالت، و میانرودان است. شگفتانگیز اســت که داریوش بزرگ، زمانی که از سکونتگاههای میانرودانی نام میبرد، هنوز نامهای بومی و ناآریایی سرزمین یادشده را یــاد میکنــد، آنهم باگذشــت نزدیک به 94 ســال از آمدن ایرانیان مادی به شــمال میانرودان و نیز گذشــت 0001سال از بودن هندوایرانیتباران(:آریاییان) میتانیایی در همان سرزمین. سرزمینهایی چون /LYLXV.RUJ(، .152 :1384 ED LO UD(ملبرن البا، )29 :1388 و KKDU UD HE(گرییو سوزینی، )14 :1387 که به رده، پارســی هخامنشی، نوبابلی و شوشی نام شهر اربیل هســتند، L ]D DO OD ،)156 :1384 (ملبــرن البــا، )26 :1388 وKKL] ]L OD (گرییو ســوزینی، )12 :1387 که به رده، آواهای پارسی، نوبابلی و شوشی یک ســرزمین میانرودانیاند و نیز موارد در پیوند با خود شــهر بابل، نمونههای برجســتهی یادآوری از ریشــههای فرهنگی، زبانی و تباری گذشــتگان پیش از داریوش در میانرودان برشمرده میشوند. چنانچــه بر پایــهی همین سنگنبشــته به ســرزمینهای گوناگــون فــالت از شــمال باختری(:غربــی) و باختــر آن، که ســرزمین ماد بوده اســت، تا خاوریترین و جنوبیترین ســرزمینهای آن نگاهی بیندازیم درمییابیم کــه نهتنها رد و نشــانی از آنچــه فرهنگ، زبــان، و تبار بومیان ناآریایی نامیده میشــود نیســت، بلکه سراســر با نامهایی آریایی و با ریشــههای هندواروپایی روبهرو میشــویم. سرزمینهایی چون هگمتانه (شارپ، ،)/LYLXV RUJ .185 :1384 اَرَکدریش(همان: ،)36 پئیشــییاووادا(همان)، ســیکَیُوَوتیش و نیســاَی(همان: ،)37 کوگ َنکا(همــان: ،)44 مار ُوش و کم َپ َد(همان: ،)45 کودرُوش(همــان: ،)50 َرگا(ری)(همان: )51 و رخا(همــان: ،)57 پرگ(همــان: ،)58 اوواَدئیَچَی(همــان: )59 ســرزمینهایی در پارس و ماد، تیگَر و اوَیما در ارمنستان(همان: ،)47 ویشــَپُوزاتیش(همان: )53 و پتیگَربَنا در پارت(همــان: ،)53-54 مارگو(مرو)(همان: )55 در جنوب فــرارود، باختریش(همان: ،)55 ه َر ُو َوتی(همان: ،)59 َگند ُو َت َو و ارشــادا(همان: )61 در خاور و جنــوب خاوری فالت، همگی نامهــای بومنگارانه(:جغرافیایی) و شــهری و دژی با ریشــهی آریایی بودهاند که داریوش از آنها آشــکارا یاد کرده اســت و در این میان، دریــغ از نمونهای به اصطــالح بومی پیش از آریایی! اینکه چگونــه میتوان ادعا کرد که مردمانی بومی، ناپارســی یا ناآریاییان، همانند مردمان میــانرودان و مصر، هزاران ســال در فالت میزیســتهاند ولی هیــچ نشــانی از نامها و فرهنگ آنان در فالت و نبشتههای آنان نیست
به روشنی نشان میدهد که چنین چیزی یک ادعای نادرســت و بیسند بوده است و وارون آن آریاییان از دیرباز از بومیان فالت مرکزی، باختری، خاوری، و شــمال و شــمال خاوری بودهاند. اینکــه حتا آواهای دگرگونشــدهی نامهای آریایی یادشــده در رونوشــتهای نوبابلی و شوشی نیز دیده میشود خود نشان میدهد که ساکنان ناآریاییزبان بخشهایی از خوزستان کهن و میانرودان از دیرباز با آن سرزمینهای آریایی آشــنا بــوده و آوای نامهای آنان را در زبان خــود دگرگون کردهاند. نمونههایی چون DK WDU DE(ملبرن البــا، )14 :1388 و ED ADN VAL LV (گرییــو ســوزینی، )6 :1387 در برابر پارســی بلخ(باختریــش)، SL VAL KX PD GX (ملبــرن البــا، )16 :1388 در برابر پئیشــییاُووادا و یا X PL LVA SD ]D XW(ملبــرن البــا، )29 :1388 و KPL LVA X ]D WL LV DSA(گرییو ســوزینی، :1387 )14 در برابر «شــهِر» پارتی و دوردســت « ویشَپُوزاتیش» همگی گویای شناخت کهن خوزیــان و میانرودانیان از ســکونتگاهها و مردمان آریایی فالت ایران هستند.
سکونتگاههایریش هدارایرانیدرفالتکهنچهم یکنند؟
یارینامهها: -1 شــارپ، رلــف نارمــن. فرمانهای شاهنشــاهان هخامنشی. تهران: پازینه، چاپ دوم، 1384 -2 گرییو سوزینی، فرانســواز، سنگنبشتهی داریوش بزرگ در بیستون(ایالمی-هخامنشی)، برگردان داریوش اکبرزاده، تهران: پازینه، 1387 -3 ملبرن البا، فلورانس، سنگنبشــتهی داریوش بزرگ در بیستون(رونوشت اکدی)، برگردان داریوش اکبرزاده، تهران: پازینه، 1388 KWWS ZZZ OLYLXV RUJ VRXUFHV FRQW HQW EHKLVWXQ SHUVLDQ WH[W (شناسه: )36453