Amordad Weekly Newspaper

تجربهی ایرانیان: تمرکز قدرت، فساد فرمانروایی

- نویسنده فرشید خدایاری

نگاهی به بازپرسی از خسروپرویز

سرزمین کهن ایران که دیرینگی پیدایش آن از تاریخ فراتر رفته و در اســتوره روان است و نیز آن مرز بزرگ کــه گاه از چین تا مصر گستردگی داشته تنها بر بنیاد زور و وابستگی تیرهای دوام نیاورده اســت و نمیتوانســ­ته اینگونه شــگفتانگی­ز پایدار بماند. بیگمان بزرگان ایــران از ابــزاری نیرومنــد به نام سیاســت بهرهمند بودهاند که اگر جز این بود هرگز این پــایداری و دیرینگی و دورههای اوج بــرای ما به یادگار نمیمانــد. پندنامهها و سیاســتنام­هها در کنار کتابهای تاریخ و شــاهنامهه­ا، که در بلندای چندهزارسال در ایران نگاشــته شده اســت، نگرش سیاسی ایرانیان را آشــکار میکنــد. در درازای این چندهزارســ­ال خردمنــدان ایرانــی، کــه با نهلههای گوناگون از گوشــهوکنا­ر جهان آشنا میشــدند، میکوشیدند که دگرگونیهای­ی در ســنتهای سیاســی کشــور پدید آوردند و لغزشهایــی کــه در رهنامه(:دکتریــن) و سازمانهای اداری و سیاسی کشور هست را بهســازی کنند. خردورزان ایرانی توانستند تا پایان روزگار باســتان در برخورد با نیازهای روز، همســایگان، کشــورها و قدرتهــای جهانی روشهایی را بــرای فرمانروایی بهتر با نگاهداشــت بنیادهای بــاوری خود پدید آورند. فرمانروایی یک خانــدان، فرمانروایی ســران خاندانها، فرمانروایی ،):HOLWH(ناهم فرمانروایی اصنــاف، فرمانروایی دینمداران و ... روشهایــی بودند کــه در پیش گرفته شد. بررســی این روشها و نه بررسی تاریخ عمومــی، میتواند مردم ما را برای شــناخت بهتر از تجربههای سیاسیشــان آگاه کند. در شــاهنامهی خسروپرویز، واپســین شاهنشاه نیرومنــد دولــت ساســانی، وارون همــهی سنتهای یادشده در تاریخ، زندانی میشود و به گونهای ویژه پروندهی کاری او به دادرسی گذارده میشــود. این تجربهی نو میتوانست با زنده ماندن دودمان ساسانی پیگیری شود و دســتگاهها­ی بازرسی و بررسی کارنامهی دولت و شــخص شاه پدید آورد و راه را برای بهبــود و ثبات سیاســی ایران هــموار کرد. رخدادهای روزگار ساسانی گواههایی دارد که نشانگر آمادگی هازمان(:جامعه) ایران برای جهش به روزهای پس از قرون وســطی در اروپا اســت ولی شوربختانه همهی آنچه بود و میتوانست باشد با تندبادی بیابانی از میان رفت. نوشتارهای تاریخ تبری، بلعمی، ثعالبی، دینوری، پور مسکویه، مسعودی، یعقوبی، پور بلخی، پور قتیبه و شــاهنامه از این بازپرسی که در سال 628 میالدی انجام شده است به زبان دری و تازی سخن به میان آوردهاند. خسروپرویز با رایزنی درباریان و به شوند(:دلیل) لغزشها و ناخرســندی­هایی که در بلندای 38 سال پادشاهی پدید آورده بود و نیز ازآنرو که فرزند شیرین را به جانشینی خود برگزیده بود از پادشــاهی برکنار شد. درباریان که پشتیبان شــیرویه، فرزند مریــم و دختــر قیصر روم، بودند از فرزند شــاه خواستند که فرمان مرگ خســروپروی­ز، پدرش، را بدهــد. این کار برای شــیرویه دردناک و ننگآور بود ولی درباریان او را بیــم میدادنــد که پدر و پســر را با هم میکشند. برای اینکه زمان بگذرد و نیز آنکه شاه برکنار شده بتواند از خود پدافند(:دفاع) کند اتهامهای او را برشمردند و او نیز پاسخ داد. اتهامهای شــاه چنین یاد شــد: -1 اتهامهای هازمانی و حقوق بشری (بدرفتاری با زندانیان، نگــهداری اجباری زنــان فــراوان در دربار)، -2 اتهام سواســتفاد­ه از قــدرت (جلوگیری از دسترسی شاهزادگان به هازمان و جلوگیری از فرزندآوری ایشان) -3 اتهامهای گزینشهای نادرســت و پرهزینه برای دولت (درگیر نگاه داشتن کشــور در جنگ فرسایشــی، باز پس ندادن صلیب مسیح و ناگزیر کردن مسیحیان به جنگ با ایران، کشتن نادرست دولتمردان و وفــاداران به دولت ایران همچون پادشــاه نیمروز، پادشاه حیره و برخی ارتشیان، گرفتن خراج و گزینشهای نادرســت مالی و انباشت خزانه و تهیدست کردن مردم)، -4 بیتوجهی بــه بنیادهای بــاوری ملت (کشــتن پدرش، هرمزد، و کنار گذاشــتن برخی از دستورهای خسرو اردشــیر بابکان که بنیادنامهی دودمان ساسانی بود). خســروپروی­ز برای برخی از اتهامها سندهای نوشــتاری و کســانی که از چرایی دستورها آگاه بودنــد را گــواه آورد و در برخی اتهامها رایزنیهای دیگران را شوند دستورها دانست. برخی دیگر را کارشکنی و کینهجویی دشمنان درباری دانست و برخی را به شوند کهنه بودن اتهام و تبرئه شدن در گذشته نپذیرفت. پس از این پدافندها شیرویه با افسوس فراوان از خواستاران کشــتن خسروپرویز خواست که دست از این کار بکشند چون گواههایی که او آورده بود درست مینمود ولی نپذیرفتند و باز هم خود شیرویه را بیم دادند. شاه کشته شد و دودمان ساسانی در سراشیبی بیشتری افتاد. آنچه میتوان در این تجربهی سیاسی آموخت، نبودن دســتگاه ارزیابی و بازرسی پیوسته در بلندای 38 سال فرمانروایی خسروپرویز بود و اینکه آن اندازه خودکامگیها دنبالهدار شد که نیــاز به بهره بردن از روشهای خشــن برای شکســتن قدرت و اختیارهای بیکرانهی شاه دیده شــد. با بیرون آمدن قدرت از دستان شاه بغض فروبردهای سر باز کرد و بی هیچ روال و آیینی هرکس سکهای از این کیسهی پارهشده به مشــت گرفت و ایرانیان هرگز نتوانســتن­د دولــت را بازســازی کنند تا آنکــه با تاخت گروهــی پابرهنه مردم ایــران زیر پاهای این جهانجویان لگدمال شدند.

(شناسه:

)36842

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran