Amordad Weekly Newspaper

شهریاری‌کی‌کواذ؛‌سرآغاز‌کیانیان نخستین‌شهریار‌کیانی

- نویسنده گروه باستانشناس­ی

سرگذشت ايران )32(

در شــمارهی پیشــین گفته شــد که با پایان فرمانروایی گرشاسپ، پســر ویشتاسپ، که به گمانی برادرزادهی زو تهماســپ بــود، روزگار فرمانروایی دودمان پیشین (از خاندان فریدون) پایان یافــت. پس از آمدن نیــاکان ایرانیان از ایرانویج در آسیای میانه، در روزگار پیشدادیان، کشور نخستین آریاییان بر پا شد. نخست کشور خونیــرث و در پس بخش کــردن آن در زمان شهریاری فریدون، پســر آتبین، ایران پیدایی یافــت. درازای فرمانروایی پیشــدادیا­ن نیز با پیشتوانهی شمار سالیان مستند و خردورزانهی شهریارانشا­ن نزدیک به 350 سال بود. همچنین گفته شد که از گرشاسپ یادشده، به هر شوندی، فرزندی نماند و یا به شهریاری نرسید. ازاینرو، این بزرگان کشور و انجمن وابسته به آنان بود که به چارهیابی این چالــش افتادند. در همین روزگار بود که افراســیاب باز از توران به ایران تاخت. گفتیم که با توجه به اینکه از دید درازای زندگانی، افراسیاب نمیتوانسته این همه زندگی کند و نیز با در نگر گرفتن گزارش کشته شدن آن افراسیاب پسر پشــنگ در یک پسنشینی در روزگار زو، افراســیاب­های سپسین، بایستی شاهزداگان و شهریارانی دیگر از سرزمین توران بوده باشند که با فرنام(:لقب) افراسیاب شناخته میشدند، همسان با مسالهای که هم در روزگار هخامنشــی (برای اردشیر ســوم) و هم در سراسر فرمانروایی اشکانیان رخ داد. بههرروی، از سوی بزرگان، کواذ (قباد)، سزاوار تخت شناخته شــد. نام او در اوستا نیز آورده شــده و اینگونه، پیش از نوشتههای پهلوی و اســامی از بودن تاریخی و غیر استورهای بودن او یاد شده اســت. بندهش خاستگاه دودمانی کواذ را ناشناخته گزارش کرده است و آورده که او یک فرزند به آب نهاده شــده بود که زوتهماســپ او را یافت و پرورش داد. شاهنامهی فردوسی او را از تبار دور فریدون دانسته است. راستی هر چه بوده باشد، کواذ نه از برای خون و خانوادهاش، بلکه به شوند شایستگی از سوی بزرگان برای «کوی» یا «کی» شــدن گزینش شد. رستم (نخستین پهلوان کشور که بایستی همچون افراسیاب و ارشــک، یک فرنام افتخاری و برگرفته از نام نخستین قهرمان به این نام بوده باشد و نه یک انسان با درازای زندگانی افسانهای)، به البرز کوه رفت تا کواذ را به تختگاه فراخواند. گزارش شده که کواذ یک فرمانروایی کوچک داشــت و گویا فرماندار ُخرد بوده است که این به چم(:معنای) بایســتگی برخورداری از تجربهی سیاسی در گزینش فرد به شهریاری نزد ایرانیان کهن دانسته میشود. )36864‌:هسانش(

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran