Amordad Weekly Newspaper

زير سايهي درختان يا زير سايهي برجها

- نویسنده فیروزه فرودی

ســاختمانه­ای بلند بــرروی درختان چناری كه خود روزگاری سايهســار آرامش خستگان بودهاند سايه افکندهاند. انگار اين برجهای بلند ديوارهايی برای زندانی كردن درختها هستند. داســتان تهران و درازترين خيابانش داستاني است بهگفتهي فردوسي پر آب چشم. داستانی از بیتدبيری مسووالن كه دربرابر ديوهايی به نام برجســازان، كه خوراكشان شناسه(:هويت) و پيشينه است، ســر خم كرده و چشمان خود را بســتهاند و امــروز هم هزار مســوول آگاه نمیتوانند ســنگی كه در گذشته آنها به چاه بیخردی انداختهاند بيرون بياورند. ســرزمين چنارهــای قجــری و خاطــرات مــردم شــهری كــه از دود و دم بیتابنــد. اينجــا خيابــان خاطرهها اســت، چنارهای سربهفلکكشـ­ـيده. خاطراتــی كــه همچون چنارهای سربهفلکكشـ­ـيدهاش سايهی خود را بر ســر رهگذران و سرنشينان خودروهای گذری هر روز میگســترد. مردمی كه فراز و نشــيبهای بســياری به خود ديدهاند. اينجا خيابان خاطرهها، زيبايیها و صدالبته درازترين خيابان خاورميانه خيابان وليعصر است. خيابانی 18 كيلومتری كه در 79 سال پيش در روزگار پهلوی يکم ســاخته شد و ميدان راهآهن را به شميرانات و ميدان تجريش پيوند میداد. پيشتــر میگفتند اگر ايــن چنارها هم بروند در اين شــهر صنعتی و پر از مشکل ديگر نه ســايهای میماند نه خاطرهای و نه زيبايیاي. كجايند كــه ببينند برخی از چنارها را بريدند و برخی ديگر را در حصار برجها زندانی كردند. برپايهی گفتهی شهرشناسان ايرانی آگاهیها بر اين اســت كه در هر سوی اين خيابان ۰۳ هزار درخت كاشته شده است، يعنی در هر يک متر دو درخت و در سرتاســر خيابان ۰۶ هزار درخت، ولی گويا گذر سختیها و دشواریها به اين خيابان هم افتاد و رفتهرفته هر جا پلی زده شد، درختی بريده شد. چنارها پس از چند دهه بزرگ شدند و نتوانستند تاج خود را آزادانه باز كنند و ناگزير به اين سو و آن سو خم شدند. بسياری از آنها با نخستين توفان بهاری يا پاييزی افتادند يا زير نخستين برف ســنگين شکســتند و آنها كه بيشتر خميده شدند پيش از رسيدن برف و توفان تن به ارهی كارگران شهرداری تهران سپردند. هرچند برجسازي تنها باليي نيست كه به جان چنارهاي اين خيابان افتاده است، بارها پيش آمده كه مالکان مراكز تجاري و فروشگاههای گوناگونی هم كه در راستهی اين خيابان پديد آمدهاند براي اينكه مغازههايشـ­ـان بيشتر در چشــمانداز همگانی باشد شاخ و برگ اين درختها را بريدهاند. داغ ديدهاند، زخم خوردهاند، آفت به جانشان نشسته است و همچنان چشم دوختهاند به خيابان و خودروهای گيجي كه تندتند باال و پايين ميكنند آســفالت داغ اين روزهاي تهران را. داستان چنارهاي خيابان وليعصر داســتان يک عمر دلدادگی درختاني است كه با ســبز شدن ســاختمانه­ا باد هر روز غــزل خداحافظي را در گوششــان زمزمه ميكند. ولی واپســين بازماندهها­ي تهران قديم ايســتادها­ند هنــوز، دل دادهاند و دل بريدهاند در اين سالها، خاطره ساختهاند و خاطره شدهاند و اگر انسانها بگذارند روايت دلدادگیشان بر پا است همچنان. در حافظهی تاريخــي درختان اين خيابان ارههــاي برقي هم ســهم تلخــي دارند. صــداي ارهها را هيچكس دوســت ندارد، نــه رهگذرانی كه زير ســايه اين درختان در پيادهروهــ­اي وليعصر ســالها خاطره داشتهاند، نه خود چنارها. ارههاي برقي كه از راه ميرســند نفس درختها به شماره ميافتــد. دراينميان، سرنوشــت برخی از چنارها مرگ است و خداحافظي با خاطرات چندسالهشان در اين خيابان. فرنشــين(:مدير) كميتهی محيطزيســت شــورای شــهر با خردهگيری از وضعيت برجسازی در اين خيابان تاريخی میگويد: اگر بخواهيم كه درختان اين خيابان نگاه داشته شــود بايد بلندمرتبهس­ازی متوقف شــود و طرح موضعی بــرای نجات اين خيابان گرفته شــود چراكــه در آيندهي نهچنــداند­ور خواهيد ديد كــه برجهای اين خيابان چــه باليی بر ســر درختان خواهند آورد. وی افزود: به شوند(:دليل) بلندمرتبهس­ازی ريشــهی عميــق درختان ايــن خيابان با ســيمان و نيلينگ خفه میشود و به شوند مقاومسازی ســاختمانه­ای بلند ريشهی درختــان اســير و پس از مدتــی درختان پژمــرده و ناتــوان و در آينــدهی نزديک درختان خشک میشوند. بهراستی چه بايد كرد؟ بايد خاموش باشيم و مرگ درختان و شناســهی شهرمان را ببينيم يا ...

(شناسه: )36924

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran