Amordad Weekly Newspaper

آتش میهندوستی در جان من روشن است

گفتوگو با پریا ماوندی؛ نخستین نقال زرتشتی

- نویسنده نوا‌پا‌کنیا

پریا ماونــدی در یــزد زاده شــد. دورهی راهنمایی را در این شــهر گذراند و در سال 1378 بــه همراه خانواده به کرج کوچید. وی کارشــناس ارشــد آنالیز ریاضی از دانشگاه امیرکبیر اســت و اکنون دورهی کارشناسی ارشد رشــتهی فرهنگ و زبانهای باستانی را در پژوهشگاه علوم انســانی و مطالعات فرهنگی میگذراند. ایــن موبد بانوی جوان نخستین نقال و شاهنامهخوا­ن زرتشتی است. نقالــی پریــا ماوندی در نمایشــگاه عکس شاهنامه، که با آوایی گرم و گیرا همراه بود، با استقبال چشمگیر از سوی باشندگان روبهرو شد. ازاینرو، بر آن شــدم که در این زمینه بــا او گفتوگو کنم تا به عنوان بانویی ایرانی از تجربهی باشندگی در عرصهی فرهنگی و هنری سخن بگوید.

نقالی را از چه زمانــی و با چه انگیزهای آغاز کردید؟ بــا‌یــاری‌مــادرم،‌شــهناز‌سروشــی،‌که‌ دانش‌آموخت ‌هی‌رشت ‌هی‌ادبیات‌فارسی‌است‌و‌ در‌جش ‌نهای‌زرتشتیان‌اجراهای‌چش ‌مگیری‌ داشت،‌از‌هشت‌سالگی،‌در‌این‌راه‌گام‌نهادم.‌ در‌آغاز‌این‌راه‌ســروده‌هایی‌از‌ســرایندگا­ن‌ زرتشتی‌و‌غیرزرتشــت­ی‌در‌هازمان‌زرتشتی‌ و‌آموزش‌گا‌هها‌اجرا‌م ‌یکــردم‌و‌آرام‌آرام‌در‌ نگارش‌و‌ســرایش‌قلم‌م ‌یزدم.‌جای‌گاه‌دوم‌ تیاتر‌دانش‌آموزی‌در‌اســتان‌یــزد،‌جای‌گاه‌ نخست‌داستان‌نویسی‌در‌استان‌یزد،‌جای‌گاه‌ نخســت‌ نگارش‌ ادبــی‌ در‌ آموزش‌گا ‌ههای‌ کــرج‌و‌جــای‌گاه‌برگزید ‌هی‌المپیــاد‌ادبی‌ در‌گام ‌هی(:مرحلــ ‌هی)‌اســتانی‌را‌در‌دوران‌ دان ‌شآموزی‌به‌دست‌آوردم. پس‌از‌آن‌در‌همان‌روزگار‌کودکی‌و‌نوجوانی‌ بــه‌نقالــی‌و‌شــاهنام ‌هخوانی‌روی‌آوردم‌و‌ نخســتین‌اجرایــم‌رزم‌گردآفرید‌و‌ســهراب‌ بود.‌گزینــش‌بی ‌تها‌از‌میــان‌چند‌صد‌بیت‌ هر‌داســتان‌شــاهنامه‌به‌گون ‌های‌که‌داستان‌ در‌نگر(:نظر)‌بیننده‌به‌درازا‌نکشــد‌و‌فرجامی‌ شــورانگیز‌داشته‌باشــد‌کاری‌بس‌دشوار‌بود‌ که‌در‌گا ‌مهای‌نخســت‌گاه‌ســاع ‌تها‌زمان‌ م ‌یبرد.‌با‌ای ‌نهمه‌م ‌یکوشــیدم‌با‌بهر‌هگیری‌ افــزون‌از‌ســرود ‌ههای‌فرزانــ ‌هی‌تــوس‌و‌ بهر‌هگیــری‌ک ‌متر‌از‌نثر‌داســتانی،‌دینم‌را‌به‌ بزرگ‌پا ‌سدار‌اندیشــ‌ههای‌ایرانی‌ادا‌کنم‌و‌ این‌خود‌دشــواری‌اجرا‌را‌دوچندان‌م ‌یساخت‌ چراکه‌رســاندن‌مفاهیم‌ســرود‌هها‌بــا‌اجرا،‌ بسیار‌دشــوارتر‌از‌اجرای‌نثر‌است‌که‌به‌زبان‌ گف ‌توگو‌نزدیک‌اســت.‌ب ‌ههرروی،‌اجراهایم‌ بی ‌شتر‌شــد‌و‌اجراهایی‌در‌هازمان‌زرتشتی،‌ جشــ ‌نها‌و‌همای ‌شها‌و‌هازمان‌غیرزرتشتی‌ دانشــگا‌هها،‌همای ‌شهای‌گوناگون‌نزد‌معاون‌ علمی‌و‌فناوری‌ریی ‌سجمهور،‌دستیار‌ویژ‌هی‌ ریی ‌سجمهــور،‌فرماند‌ه‌نیروی‌انتظامی‌تهران‌ بزرگ،‌وزیران‌فرهنگ‌و‌ارشــاد‌اسالمی‌وقت‌ و‌بسیاری‌از‌بزرگان‌گستر‌هی‌هنر‌و‌ادب‌کشور‌ همچون‌هما‌ارژنگی،‌مهری‌بهفر‌و‌نیز‌بزرگان‌ گستر‌هی‌نمایش‌و‌باز ‌یگری‌چون‌بانوان‌پری‌ صابری،‌مریم‌معترف‌و‌استاد‌رضا‌بنفش ‌هخواه‌ انجام‌دادم‌و‌مورد‌ستایش‌آ ‌نها‌قرار‌گرفتم.

در این زمینه چه کنشهای دیگری دارید؟ چندیــن‌ســال‌اســت،‌افزو ‌نبــر‌کار‌اجرا،‌ پژوه ‌شهایی‌نیز‌پیرامون‌سرود‌ههای‌شاهنامه‌ انجام‌م ‌یدهم‌و‌در‌این‌راســتا‌سخنران ‌یهایی‌ در‌برنام ‌ههای‌فرهنگی‌پیرامون‌فرزان ‌هی‌توس‌ و‌شاهنامه‌داشتم‌و‌نوشتارهایی‌در‌مجل ‌ههای‌ گوناگون‌چاپ‌کردم‌و‌گاه‌در‌آیین‌پرســه‌و‌در‌ جایگاه‌سخنران‌رســمي‌انجمن‌موبدان‌براي‌ آگاهي‌باشندگان‌و‌یادآوري‌حماسه‌آفرین ‌يهاي‌ این‌ابر‌مرد‌آریایي،‌از‌سرود‌ههای‌حکمت‌آموز‌ حکیم‌طــوس،‌خواندم‌و‌بازگفتــم‌و‌در‌این‌ راه‌الگــوي‌خویش‌را‌تــوران‌بهرامي؛‌بزرگ‌ چکام ‌هســراي‌زرتشــتي‌قرار‌دادم‌که‌همواره‌ براي‌ایشــان‌آرزوي‌تندرستي‌دارم.‌همچنین‌ نوشــتارها­یی‌در‌زمین ‌هی‌شاهنامه‌و‌استوره‌در‌ نشری ‌ههای‌گوناگون‌فرهنگی‌و‌ادبی‌از‌من‌به‌ چاپ‌رسیده‌اســت‌و‌به‌عنوان‌استاد‌راهنما‌و‌ سرپرست‌نویسندگان‌در‌نگارش‌نوشتارهایی،‌ ب ‌هویــژه‌در‌زمین ‌هی‌ه ‌مســنجی‌شــاهنامه‌و‌ استور ‌ههای‌ زرتشــتی‌ و‌ اوســتا،‌ نویسندگان‌ همایش‌اوســتاخوا­نی‌و‌گاتاشناســ­ی‌مانتره‌را‌ یاریگر‌بود‌هام.‌در‌این‌راستا،‌افزو ‌نبر‌خانواد‌هام،‌ کــه‌ همیشــه‌ و‌در‌هــر‌اجــرا‌ پشــتیبان‌ من‌ هستند،‌ دوســتان‌ همراهی‌ نیز‌ داشت ‌هام‌ که‌هر‌چند‌انگش ‌تشمار‌هستند‌ولی‌یار ‌یشان‌ چون‌دســتانی‌توا ‌نمند‌همراه‌من‌بوده‌است.‌ امیدم‌این‌اســت‌که‌بدانند‌پیش‌از‌هر‌اجرا‌و‌ پس‌از‌یاد‌مزدااهورا،‌به‌یاد‌آ ‌نها‌و‌ســپا ‌سدار‌ نیک ‌یهایشان‌بودم‌و‌هستم.‌

کدام داســتان شاهنامه کشــش(:جذابیت) بیشتری برای نقالی دارد؟ سراسر‌شاهنامه‌خواندنی‌و‌گیرا‌است.‌به‌باور‌ من‌داســتان‌هایی‌که‌افزو ‌نبر‌بیان‌داستانی‌ پند‌و‌انــدرز‌و‌آموز ‌های‌اخالقی‌در‌خود‌دارند‌ و‌یا‌داستان‌هایی‌که‌ســبب‌م ‌یشوند‌بیننده‌ به‌ایرانی‌بودن‌و‌فرهنــگ‌ایرانی‌خود‌ببالد‌ بی ‌شتر‌در‌نگاه‌بیننده‌خودنمایی‌م ‌یکنند.

بــا هنر نقالی تا چــه اندازه توانســتها­ید با بینندهی غیرزرتشتی ارتباط پیوند بگیرید؟ هنــر،‌زبانــی‌جهانــی‌دارد‌ازایــ ‌نرو،‌برای‌ هنرمند‌نژاد،‌تبار،‌دین‌و‌یا‌باورهای‌مخاطب‌ چندان‌به‌چشــم‌نمی‌آید‌و‌همواره‌م ‌یکوشد‌ بهترین‌خــود‌را‌نمایش‌دهد.‌من‌نیز،‌چه‌در‌ گردهمای ‌یهای‌زرتشتیان‌و‌چه‌غیرزرتشتیا­ن،‌ همواره‌کوشید ‌هام‌بهترین‌خود‌باشم.‌شیو ‌های‌ نــو‌از‌نقالی‌را‌به‌گون ‌های‌نمایشــی‌با‌اجرای‌ چند‌تن‌به‌همراه‌خنیا(:موسیقی)‌نشان‌دادم‌ و‌همــواره‌بر‌آن‌بودم‌و‌هســتم‌که‌گون ‌هی‌ اجرا‌را‌نوب ‌هنــو‌و‌دگرگو ‌نتر‌و‌چشــ ‌منوازتر‌ ســازم.‌باید‌بگویم‌شور‌و‌انگیز ‌هی‌من‌برای‌ نقالی‌و‌شــاهنام ‌هخوانی‌از‌میه ‌ندوســت ‌یای‌ که‌در‌ژرفای‌ونهادم‌فروزان‌اســت‌برمی‌آید،‌ چنان‌کــه‌از‌همــان‌ســا ‌لهای‌نخســت‌ اجــرای‌ســرودهای‌میهنــی‌و‌بالندگی‌به‌ فرهنــگ‌ایران‌زمین‌از‌دوس ‌تداشــتنی‌ترین‌ و‌پیروزمندتر­یــن‌اجراهایــم‌بــود‌کــه‌بــا‌ شــاهنام ‌هخوانی‌و‌نقالــی‌ادامــه‌یافت‌و‌در‌ این‌ســا ‌لها‌همواره‌خانواد‌هام‌با‌هم ‌هی‌توان‌ پشتیبان‌من‌بودند. از واپسین اجراهایتان بگویید. از‌واپسین‌اجراها‌م ‌یتوانم‌از‌ اجرا‌در‌آیین‌گشایش‌دوازدهمین‌ بزرگداشت‌فردوســی‌و‌پا ‌سداشت‌ زبان‌فارسی‌که‌از‌ســوی‌بنیاد‌فردوسی‌ در‌فرهن ‌گسرای‌ارسباران‌برگزار‌شد،‌اجرا‌در‌ جشــنوار‌هی‌ملی‌عکس‌شاهنامه،‌که‌از‌سوی‌ باشگاه‌شــاهنام ‌هپژوهان‌و‌با‌یاری‌هفت ‌هنام ‌هی‌ امرداد‌برگزار‌شــد،‌اجرا‌در‌جشنوار‌هی‌نقالی‌و‌ شــاهنام ‌هخوانی‌با‌رونمایی‌شاهنامه‌بایسنقری‌ در‌کاخ‌گلســتان‌که‌از‌سوی‌بنیاد‌فردوسی‌برپا‌ شد،‌نام‌ببرم.‌دیگرگونی‌برخی‌از‌این‌اجراها‌با‌ اجراهای‌گذشت ‌هام‌در‌این‌بود‌که‌در‌اجراهای‌ گذشــته،‌چه‌در‌برنام ‌ههای‌زرتشــتیان‌و‌چه‌ غیرزرتشتیا­ن،‌من‌تنها‌نقال‌برنام ‌هها‌بودم‌ولی‌ در‌برخی‌از‌اجراهایی‌کــه‌نام‌بردم‌با‌چندین‌ نقال‌جداگانه‌اجرا‌داشتم‌که‌تجرب ‌های‌نو‌برایم‌ بود‌چراکــه‌ه ‌مزمان‌با‌ه ‌مدلی‌با‌نقاالن‌دیگر‌ باید‌می‌کوشــیدم،‌گاه‌در‌همان‌واپسین‌دمان‌ (:لحظ ‌ههای)‌مانده‌تا‌اجرا،‌داستانی‌را‌برای‌اجرا‌ برگزینم‌که‌با‌داســتان‌آ ‌نها‌ی ‌کسان‌نباشد‌و‌ اجرایــی‌دیگرگون‌از‌آنان‌بــرای‌مخاطب‌به‌ نمایش‌بگذارم‌که‌تجرب ‌های‌تازه،‌هیجا ‌نانگیز‌ و‌دوس ‌تداشتنی‌بود.‌

هنر زبانی جهانی دارد ازاینرو، برای هنرمند نژاد، تبار، دین و یا باورهای مخاطب چندان به چشــم نمیآید و همواره میکوشد بهترین خود را نمایش دهد. من نیز، چه در گردهماییها­ی زرتشــتیان و چه غیرزرتشتیا­ن، همواره کوشیدهام بهترین خود باشــم. شیوهای نو از نقالی را به گونهای نمایشی با اجرای چند تن به همراه خنیا(:موسیقی) نشان دادم و همواره بر آن بودم و هستم که گونهی اجرا را نوبهنو و دگرگونتر و چشمنوازتر سازم.

استقبال از شاهنامهخوا­نی درمیان زرتشتیان بهویژه کودکان و نوجوانان چگونه است؟ این‌حس‌خوب‌که‌آ ‌نچه‌آموخت ‌هام‌را‌بگســترم‌ همواره‌با‌من‌بوده‌و‌هســت‌ازای ‌نرو،‌کوشــیدم‌ به‌گون ‌هی‌رســمی‌و‌یا‌غیررســمی‌هنرم‌را‌به‌ دیگران‌بیاموزم.‌خوشــبختان­ه‌در‌این‌چندسال‌ درخواســ ‌تهای‌آموزش‌نقالی‌و‌شاهنام ‌هخوانی‌ چنان‌روبه‌فزونی‌گذاشت‌که‌در‌ما‌ههای‌پایانی‌ ســال‌گذشــت‌ه‌دور‌هی‌دوم‌کال ‌سهای‌نقالی‌ و‌شــاهنام ‌هخوانی‌را‌در‌خانــ ‌هی‌فرهنگ‌و‌هنر‌ زرتشــتیان‌آغاز‌کردم‌که‌تاکنون‌پذیرای‌شمار‌ چشــمگیری‌از‌کودکان‌و‌نوجوانان‌زرتشــتی‌ بوده‌اســت.‌درخواســ ‌تهای‌آموزش‌از‌سوی‌ غیرهمکیش‌نیز‌بسیار‌اســت‌که‌پس‌از‌پایان‌ دور‌هی‌دانشگاه‌آن‌را‌نیز‌در‌برنام ‌هی‌آیند‌هام‌دارم. درد‌دل‌هم ‌هی‌نقاالنی‌که‌هنر‌خود‌م ‌ی‌آموزند‌و‌ م ‌یگسترند‌این‌است‌که‌هنرجویان‌آ ‌نها،‌که‌گاه‌ آیین‌پهلوانی‌را‌به‌فراموشی‌سپرد‌هاند‌و‌در‌خوانش‌ و‌اجراهــای‌خود‌یادی‌از‌اســتاد‌خود‌نم ‌یکنند،‌ دس ‌تکم‌جانب‌امانت‌بدارند‌و‌با‌پروان ‌هی(:رخصت)‌ استاد‌از‌داستا ‌نهای‌تنظیمی‌آ ‌نها‌بهره‌ببرند.

پریا ماوندی در پایان ابــراز امیدواری کرد که هنرجویان نقالی و شــاهنامهخ­وانی این مهم را پیش از هر چیز بیاموزند و همواره در یاد بنگارند که آرمان نقالی و شاهنامهخوا­نی در گام نخست آموختن آیین پهلوانی و مردمی آن برای خود و سپس گسترش آن است. امید که همگان این بیت گرانارزش فردوسی بزرگ را در گاهگاه و جایجای زندگی، هنگامهی اندیشــه و گفتار و کردارهایما­ن در نگر آوریم که: جهان یادگار است و ما رفتنی به گیتی نماند به جز مردمی (شناسه: )36972

 ??  ?? فرتور از همایون مهرزاد
فرتور از همایون مهرزاد

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran