Amordad Weekly Newspaper

شیر ادبیات فارسی از عشق سخن میگوید

- خبرنگار امرداد سیاوش نمیرانیان

امیرحسین ماحوزی، در آیین نمایش فیلم مستند «پرویز تناولی و شیرهای ایرانی»، شیر را یکی از نمادهای دلدادگی در ادبیات فارسی و به ویژه سرودههای مولوی دانست. این اســتاد ادبیــات، دانشگاه شــیر را نماد پادشاهی پیروزمند، درخشــان و نمادی برای خورشید، نمادی برای نیروهای جالل و شکوه خداوندی، نشان عدالت و مهمتر از همه نشان دلدادگی در ادبیات فارســی دانســت و افزود: «شیر در خاور(:شرق) با اژدها پیوندی برجسته پیدا میکند. شــیر در برابر گاو جای میگیرد و این ما را به ســوی آیین مهر میبرد؛ در جایی که مهر در ریخت شــیر یا همراه با شــیر گاو را قربانی میکند. انگارههای(:تصور) شــیر و گاو یادآور نیروهای شــبانه و روزانه هســتند، نمایاننــد­هی چیرگی روز بر شــب و چیرگی تابستان و بر زمستان.» به گفتهی ماحــوزی در ویدای(:عرفان) ایرانی انگارهی شیر یکی از برجســتهتر­ین انگارهها اســت کــه آن را به گونهی ویژه و برجســته در دیوان شــمس میبینیــم. او دربارهی نماد شیر در ادبیات فارســی گفت: «در ایرانزمین ژرفترین عواطفشان را با شیر نشان میدادند و دراینمیان مولوی بیش از هر کس دیگری دلدادگی را همانند شیر میبیند. گاهی سنایی و عطار نیشابوری نیز دلدادگی را به شیر همانند کردهاند ولی در دیگر بخشهای ادبیات ایران چنین نگارهای از دلدادگی نایاب است.» امیرحســین ماحوزی دلدادگی و دلداده را در دیوان شمس خونخوار ولی دارای پارادوکس خواند: «ایــن خونخوارگی دلدادگی و دلداده یکســره نیست. شــیری که خون دلداده را میریزد و ســپس گردنش را در حضور دلدار خم میکنــد، گویی که با مهر به ســوی دلداده میرود و زمانــی که خون دلداده را میخورد در بنیاد دلداده را به گونهای با خود یگانه میکند.» این هموند هیاتعلمی دانشگاه پیام نور در بخش دیگری از سخنانش از برخورد شیر با دیگر جانوران پرده برداشــت. وی رودررویی میان شیر و سگ را در ادبیات فارسی شایان نگرش دانســت و گفت: «در باور موالنا شیر گاهی اسیر سگ میشود، همانا که عقل اسیر نفس میشود. موالنا عقل را همچون شیر و نفس را همچون ســگی میبیند و شوند این داســتان را اینگونه بازگو میکند که خانهی نفس (ســگ) در تن است ولی خانهی عقل (شیر) اینجا نیست و در بیشهای دیگر است: زانــک او در خانه عقل تو غریب / بر در خود سگ بود شیر مهیب باش تا شیران سوی بیشه روند / وین سگان کور آنجا بگروند موالنــا در اینجا نفس را به ســگان کوری هماننــد میکند که اگر به بیشــهی شــیر (سرچشمهی عقل) بروند خواهید دید چه بر سرشان میآید.» ماحوزی در بخش پایانی ســخنان خود به جایگاه شیر در شــاهنامه پرداخت و گفت: در شاهنامه زمانی که هجیر خیمهی رستم را به سهراب نشان میدهد ما با جایگاه شیر و اژدها روبهرو هســتیم که بر درفش رستم است. او افزود: رستم پهلوانی است که خود را با شیر و اژدها میشناساند و این در حالی است که او هم شــیر میکشد و هم اژدها، هرچند نیمهپویا در هفتخوان، زیرا شــیر را رخش میکشد و در کشتن اژدها نیز رخش رستم را یاری میرساند.

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran