میراثفرهنگی، شناسهی مردم یا زخمی درگلو
هشتاد و شش ســال پیش در 24 اسفند 1310 خورشیدی نخستین گروه از سازههای کهن ایران از ســوی «وزرات اوقاف و صنایع مستظرفه» در ســیاههی ثبت مانداکهای(:آثــار) ملی جای گرفت تا بدینگونــه یادمانهای کهن از ویرانی و دســتدرازیها در پناه بماند و مردم نیز با آنان آشناشوند. همچنیــن در ســال ۵۷31 ســازمان نوبنیــاد میراثفرهنگی کشــور تنها نهادی شناخته شد که با خویشکاری(:وظیفه) نگهداری، بازسازی و آموزش همگانی میبایست مانداکهای ملی را ثبتکند. ازاینرو، تاکنون نزدک به 32 هزار سازهی کهن ثبت ملی شــده که از میان آنها نیز 22 سازه به فهرست میراث جهانی راه یافته است. باآنکه68سالازثبتنخستینسازهدرتپهسلیمان شهر ایام میگذرد سازمان میراثفرهنگی هنوز با دشواریهای بسیاری دستوپنجه نرم میکند. چنانکه تاکنون بیش از 0۷ سازه به دستور دیوان عدالت اداری ایران از فهرست ثبت مانداکهای ملی بیرون آمده است که خانهی بچاری در آبادان و خانهی میرزایوسفخان شبان در رشت واپسین آنهــا بودهاند. ساختوســازهای بیرویه نیز در پیرامون و عرصهی سازههای کهن مانند مسجد جامع گلپایگان ارگ تبریز و شهر جهانی شوش (باستانی) ازیکسو، دستبردها و کندهکاریهای غیرمجاز در گسترههای کهن مانند مگرنات در شوشوبردنشاندهدرمسجدسلیمانازسوییدیگر، گرفتاریهای روزمرهی کارشناســان ســازمان میراثفرهنگی اســت. همچنین حریمگذاری بسیاری از سازهها مانند کیمه (رامهرمز) و تپه سبز (تپه ســوز) در بهبهان یا انجام نگرفته و یا مانند گندی شــاپور در دزفول و ایوان کرخه در شوش پس از گذشت ده سال دارد انجام میشود. از همه مهمتر بیش از نیمی از سازهها وگسترههای کهن برای مردم ناشناخته است؛ ازاینرو، آنان به اهمیت جایگاه میراثفرهنگی و گردشگری در زندگی روزمره پی نبردهاند که این جستار(:موضوع) خود میتواند آسیبهای بسیاری را در پی داشته باشد. اکنون که 86 ســال از «ثبت سازههای کهن» میگذرد بایــد پذیرفت این فراینــد به تنهایی نمیتواند کاســتیها و نارســاییهای سازمان میراثفرهنگی، گردشگری و صنایع دســتی را از میان بردارد و زمینهساز پیشرفت و شکوفایی شــود. بهزبانیدیگر، ناکارآمدی «ثبت سازههای کهن» را باید در گزارههای زیر جستوجو کرد. نبود خواســت(:اراده) ملی از سوی دولتمردان برای پرداختن به پیشینه و شهریگری(:تمدن) ایران گروهی پس از پیروزی انقاب اسامی پیشینه، فرهنگ و شهریگری ایران را نماد کاخنشینی و ستم شاهان میپنداشتند؛ ازاینرو، در پی ویرانی تخت جمشید، پاسارگارد و بسیاری از سازههای کهن برآمدند. حتا فردوســی، حافظ، ســعدی و چکامهسرایان(:شعرا) بسیاری را بد میانگاشتند و ایراندوستی را دشنام میدانستند. امروز نیــز کموبیــش این نــگاه همچنان بر بخشهایی سایه انداخته است. چنانکه نگارههای شــاهنامه از دیوارهای مشــهد پاک میشوند، به تندیس آریوبرزن (هخامنشــی) در یاســوج تاخته میشود، کتاب تاریخ دانشآموزان هر روز کوچکتر میشود و جای بسیاری از رخدادهای ملی در سالنمای ایران تهی مانده است. تا هنگامی که پیشینه و فرهنگ ایران به عنوان «شناسهی(:هویت) مردم» پذیرفته نشود، برنامهها و روشهای سازمان میراثفرهنگی راه به جایی نخواهدبرد. بــاور نداشــتن جــایگاه میراثفرهنگی در فرهنگیسازی و درآمدزایی امروزه کشــورهای جهان با برجســتهتر کردن پیشــینه و فرهنگ خویش آرمان ملی را در نزد شهروندانشــان افزایش میدهنــد و زمینهی همبستگی مردم را هرچهبیشتر فراهم میسازند. آنان با برگزاری همایشها و جشنوارهها فرهنگ خود را جهانی میسازند و از پرتِو آن کاریابی میکنند. ناتوانیساختاریسازمانمیراثفرهنگی از ســال 1228 مهی(:قمــری) کــه وزارت معارف، اوقاف و صنایع مستظرفه بنیاد نهاده شد تاکنون ســازمان میراثفرهنگی میان دهها ســازمان و وزارتخانه با ســاختارهای دیوانی(:اداری) چندگانه دستبهدســت شده و فرنشــینهای(:مدیران) بیشــماری را با نگرشهــا و روشهای گوناگــون به خود دیده است. چنانکه در دولت یازدهم سه تن سرپرست آن شدند. این رفــت و آمد و جابهجاییها زمینهســاز آشفتگی، سردرگمی و روزمرگی در سازمان میراثفرهنگی بوده است که بیشترین آسیب را میتوان در پدید نیامدن ساختاری پایدار و استوار در این سازمان دانست که مهمترین پیآمد آن روند کند انجام کارها، پایین آمدن توان چانهزنی در برابر همکاران باالدســتی و کمازرش شــمردن جــایگاه آن در نگاه دولتمردان بوده است. دوگانگی و نارساییهای قانون بر پایهی بند شــش قانون مجازات اسامی، «ثبت و حفظ آثار تاریخی» بر دوش سازمان میراثفرهنگی است. همچنین مادهی ۵31 برنامهی چهارم توســعه و مــادهی 8 قانون مدیریــت خدمــات کشــوری «حفاظت از میراثفرهنگی را از پایههای اقتدار حاکمیت جمهوری اسامی میداند. ولی دیوان عدالت اداری ایران با یاد از برداشت شورای نگهبان در ســال1631 که «شمول قانون حفظ آثار تاریخی به اماک شخصی را مغایر با موازین شــرع» دانسته بســیاری از ثبت سازههای کهن را برداشــته و اجازهی دگرگون کردن کاربری به دارندگان حقیقی و حقوقی آنها داده است. ازسوییدیگر، بر پایهی قانون هر گونه ساختوســاز پیش از تملک و جانمایی در کوی(:محله) باید با سازمان میراثفرهنگی همآهنگ شود ولی شــوربختانه بسیاری از سازمانها و وزارتخانهها مانند شهرداریها، مسکن و شهرسازیها، کشاورزی و نهادهای نظامی بــا بیاعتنایی به جایگاه ســازمان میراثفرهنگی به ویرانی سازهها و گسترههای کهن را دامن زدهاند. پایین بودن بودجه و کمبود نیروی انسانی چون ســازمان میراثفرهنگی میبایســت از ســازهها گســترههای کهن پاسداری، نگهداری و آنان را بازسازی کند پایین بودن بودجه و کمبود نیرو این ســازمان را در انجام خویشکاری خود دچار دردســر و ناکارآمدی کرده است. به همین شوند(:دلیل) بخشی از تونل بلیتی، ســازههای آبی شوشتر که ثبت جهانی شده اســت، فرو میریزد، در تخت جمشــید یا در بسیاری از ســازههای کهن راهنمایی نیست که به بازیدکنندگان آگاهی و آموزش دهد. هرچند کوتاهی و بیتفاوتی فرنشینان سازمان میراثفرهنگی از کشوری گرفته تا استانی را هم نمیتوان نایده گرفت. در سه دههی گذشته همهی رییسجمهورها از تختجمشــید بازدید کرده و از شکوه و بزرگی پیشینه و فرهنگ آن سخن گفتهاند. اگرچه این کار جای ســپاسداری دارد، ولی روزگار پریشان و ویران میراثفرهنگی تنها با بازدید درمان نمیشود. دولتمردان با خواست ملی باید میراثفرهنگی ایــران را از دریای کاسپین تا خلیج همیشگی فارس، از هامون تا کارون و از ارس تا زایندهرود گرامی دارند و پاسداری کنند. این نیز هنگامی روی میدهد که تکلیف روشن شود؛ میراثفرهنگی در این کشور شناسهی مردم انگاشــته میشود که باید آن را ارج نهاد یا زخمی در گلو است که باید آن را تاب آورد.