Amordad Weekly Newspaper

دل و هنرم در كمند شاهنامه افتاد

- گزارشگر کورش جوادی

گف ‌توگو‌با‌نگارگر‌چير‌هدست‌داستا ‌نهاي‌شاهنامه‌استاد‌غالمرضا‌اسماعي ‌لزاده

در تابلو شــاهنامه اثر غالمرضا اســماعیلز­اده نزدیک بــه دویســت چهراد(:شــخصیت) از شــاهنامه کشــیده شــده و قابل دیدن است. این تابلو بازگوکننده­ی داستانهای شاهنامه و چهرادهای آن است. تابلو شاهنامه، که برداشتی دقیق از اثر بیمانند زندهیاد استاد حسین بهزاد است، به دست استاد غالمرضا اسماعیلزاد­ه در دو ســال، از 1393 تا ،1395 به انجام رســیده اســت. خود اثر که به گونــهی تکرنگ انجام شده است در سالها پیش خریداری و به ایاالت متحدهی آمریکا برده شــد و هیچگاه به ایران بازگردانده نشده اســت. تنها فرتوری(:عکسی) بســیار بیکیفیــت و سیاهوســپی­د از آن تابلو بســیار گرانبها به یادگار مانده است که استاد اســماعیلز­اده پس از دو ســال کار ســخت، پژوهش و همچنین آزمودههایی که در درازای سالیان در شــیوه و سبک استاد بهزاد به دست آوردهاند توانســته به این مهم دست یابد و آن را به اثری رنگی دگرگون کند. گفتنی است که این تابلوی گرانبها پس از شصت سال به دست ایشــان بازسازی شده اســت. اندازهی این اثر ‪*٠٧ ٠9‬ سانتیمتر و روش ساخت آن اکرلیک و آبرنگ به روی مقوای ماکت اســت. نزدیک به دویست چهره و فیگور در این تابلو میتوان دید کــه بازگوکننده­ی نامورتریــ­ن و زیباترین داســتانها­ی شاهنامه است. دربارهی این اثر با استاد غالمرضا اسماعیلزاد­ه گفتوگو کردیم.

كمی از كنشهاى(:فعاليت) هنرىتان بگوييد. نخستین ورودی هنرســتان هنرهاي تجسمی پسران پس از انقالب هســتم و در کنکور آن رتبهي نخست را به دست آوردم (سال ٢٦31) و در رشتهی نگارگری ایرانی راه را پی گرفتم. پس از پایان هنرستان و گذراندن خدمت مقدس سربازي تاکنون به گونهی چیرهدستانه(:حرفهای) این رشته را دنبال کردهام. گردآوری نخســتین کتاب آموزش نگارگری در ایــران، کتاب صد و یک طرح معرق و نگارگری چندیــن جلد کتاب مانند دیوان شــعرای نامدار ایرانی، پوستر، کارتپستال و ... از دیگر کنشهای من است. در سال 139٠ از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد و وزارت آموزش عالي کشور نشان درجه دو هنــری گرفتم و تا زمانی که بتوانم و بشــود آفرینش آثار هنری را پی خواهم گرفت.

كمــی از ويژگیهاى اين اثــر بگوييد. اين اثر داراى چه ويژگیهايــ­ی از نگر(:نظر) ديدارى است؟ در این اثر آن چنان که نخستین آفرینندهی آن، استاد حسین بهزاد، بدان توجه کردهاند کوشیده شده است درونمایهها­ی اصلی و کلیدي شاهنامه لحاظ شود و تا جایي که ميشود در یک تابلو با ابعاد کرانهمند(:محدود) نمایی کلی از داستانهاي این کتاب گرانبها کشیده شود، درونمایهها­یی گاهی پهلوانی(:حماســی)، درام، ملودرام، شــاد، تاریخی، پندارین(:تخیلی) و افسانهاي که شاهنامه خود آمیختهای بســیار هنرمندانه و اســتادانه از مجموع این ژانرها است. چه بسا نگارگر با آفریدن این اثر خواسته است تا بزرگی این کتاب (شاهنامه) را در چشم آشنا و ناآشــنا با این بزرگمرد و اثر گرانبهایش به رخ بکشد. همانگونه که بازخورد تابلو من، که بازآفرینی این کار اســت، در چشم فرنگيها، که با فردوسي و شاهنامه آشنا نبودهاند، این گونه شگفتانگیز بود.

چرا تصميم به بازآفرينی اين اثر گرفتيد؟ چون همواره داستانهاي شاهنامهي فردوسي دغدغــهي من بود این اثر را بســتر در خوری دیدم تا بتوانم گوشــهاي از شکوه و بزرگی این کتاب و ســرایندهي پارسیزبانش را بکشم که به باور من و بســیاری از بزرگان و پژوهندگان در زمینهی ادب پارســي حکیم بزرگوار توس بزرگترین نگارگر همهی روزگاران و ســدهها اســت که نگارهها را به بهترین گونه در ریخت چامهها(:اشــعار) ریخته اســت، گویي خود در همهی صحنهها بوده است. این اوج توانایي او و نشان از پختگي و استادي او در سخن است.

ممکن است در آينده آثارى بر پايهى شاهنامه و يا چهرادهاى آن بيافرينيد؟ نمیشــود از زمانی که با این بزرگمرد تاریخ و اثر جاودانش آشــنا شوید بتوانید حتا دمی دل از او برکنید و یا هماننــدي را برای وی بپندارید، باشــد که جوانان این مرزوبوم هر چه بیشتر با اثــر گرانبهــای او مأنوس و بــا لطایف و ریزهکاریها­ي سخن پارسي آشنا شوند جهانیان همچنان در پی یافتن لطایف شاهنامه هستند و چرا ما نباشــیم که خود میراثدار آن هستیم؟! همواره دغدغهی من تصویرســاز­ي شــاهکار بیمانند فردوسی (شاهنامه) بوده و هست، چه بسا به آثار دیگری هم بیافرینم، ولی چون این جستارها ویژه است و باید حتما به سفارش ناشر براي این کتاب باشــد و مخاطب عام کمتری اقبال به آن نشان دهد فرصتي دست نداده! ولي همواره آرزوی من این بوده اســت که کتابي با خطي فاخر و چاپی بسیار خوب از شاهنامه را به تصویر بکشــم تا به یادگار براي آیندگان به جا بماند. بیگمان تا دلدادگی به انجام کاری نداشته باشید نمیشود وقتي برای آن جدا کنید. از زمانی که با شاهنامه آشنا شــدم و در هنگام خواندن چامههای حماسي آن نگارهها همچون نمایشی زنده و واقعي در ذهنم پدیدار میشــوند و برای من شورانگیز است؛ آن چنان که خود فردوسي در هنگام سرودن با چیرهدستی و استادي آنها را در برابر دیدگان مخاطب کشیده است.

خود اين اثر در كجا نگهدارى میشود؟ اکنون برداشــت(:کپی) اصلی و نخســتین این اثــر در بخش گنجینهی هنر خاوری(:شــرقی) گنجخانهی(:موزه) رم نگهداری میشود، ولی این اثر برداشت دیگری هم دارد که پیش خودم است.

بازخوردها دربارهى اين اثر چگونه بوده است؟ تا آن جا که من در جریان بازخوردها هســتم کســانی کــه بیچشمداشــ­ت اثــر را داوری کردهاند جز شــگفتی و آفرینبادی(:تحسین) اثر چیز دیگری نگفتهاند. تا جایی که میدانم بســیاری از بیگانــگان با دیدن ایــن تابلو با فردوســی و شاهنامه آشنا شــدند و به دنبال دادههای(:اطالعــات) بیشتــری در این باره هستند.

از نگر نگارگرى شــاهنامه چگونه اثرى است؟ شــما به عنوان يک نگارگر كــدام بخش از شاهنامه را بهتر براى نگارگرى میدانيد؟ شــما بفرمایید کدام بخش شــاهنامه توانایی نگارگــری نــدارد؟ فرزانهی تــوس آنچنان استادانه از همهی چیرهدستی خود در بازگفتن گیراییها(:حاالت) و فضاسازیهای درست و بهجا بهره برده اســت که تا امروز و تا همیشه هیچ نمایشــنام­هنویس یا کارگردان سینمایی کاردان و هیچ نگارگری نخواهد توانســت به این زیبایی با نوشــتهها و واژگان درست و در خور و بهجا چنین اثری را بیافریند. در بنیاد، به نگر من دربارهی شاهنامهی فرزانه و بزرگمرد توس آنچه در خور جایگاه راستین آن باشد کاری انجام نشــده اســت و ایــن خود جای هزاران دریغ و افســوس دارد که اگر پشتیبانی و توانی باشــد آرزو دارم بتوانم پای در این راه گذارم که یادگاری بمانــد از من برای نیکان روزگار که پس از ما خواهند آمد.

زمانی كه با اين بزرگمرد تاريخ و اثر جاودانش آشــنا شويد نمیتوانيد حتا دمی دل از او بركنيد و يا همانندي را براى وى بپنداريد، باشــد كه جوانان اين مرزوبوم هر چه بيشتر با اثر گرانبهاى او مأنوس و با لطايف و ظرافتهاي سخن پارسي آشنا شوند جهانيان همچنان در پی يافتن لطايف شاهنامه هستند و چرا ما نباشيم كه خود ميراثدار آن هستيم؟!

چه شد كه به هنر نگارگرى روى آورديد؟ در آغاز دلبســتگی و گرایش من به نگارگری کالســیک باختری(:غربی) بــود که هنوز هم هست و درک خوبی از نگارگری ایرانی نداشتم. ولی زمانی که با اثار اســتاد محمود فرشچیان آشنا شدم به شوند(:دلیل) توانایی ایشان در کار نگارگری بسیار دلبسته شدم که این دلبستگی تا امروز دنباله دارد.

شما به عنوان يک نگارگر هنگامی كه شاهنامه را میخوانيد از ديد نگارگرى بيشتر دلباختهى كدام داستان میشويد و چرا؟ داستان ســیاوش از آغاز تا پایان سوزناک آن و داستان سهراب و حماسهی آن. ایــن دو داســتان بیگمــان از بیمانندتری­ن داستانهای تاریخ مردمان است.

در زمــان بازآفرينی اين اثر آفرينش كدام يک از چهرادها و يا داستانهاى شاهنامه براى شما خوشتر بود؟ به راستی شاید نتوان پاسخي براي این پرسش یافت، هر کدام از داستانها و چهرهادهای این کتــاب گیراییهای(:جذابیــت) ویژهی خود را دارد، ولی از نگر من، رستم جایگاهی کلیدي را در این کتاب گرانبها بهجا میآورد.

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran