Amordad Weekly Newspaper

گاو ؛ نماد زندگی و باروری

پژوهشی در افسانهها و استورههای ایرانی

-

گاو‌جانوری‌سودمند‌و‌نماد‌زندگی‌و‌باروری‌است.‌ در‌دانشنام ‌هی‌ایرا ‌ن‌باستان‌آمده‌است:‌گاو،‌یکتا‌ آفریده،‌یا‌بر‌پای ‌هی‌برگردانی‌از‌اوستا*،‌گاو‌ای َوک‌ دات‌ LYDNGDW YDF)‌به‌درســتی‌نماد‌هم‌هی‌ جانوران‌ســودمند‌اهلی‌و‌سرچشــم ‌هی‌زندگی‌ است.‌در‌کتاب‌بُند ِهش‌نوشته‌شده‌است‌که‌در‌ پنجمین‌نبرد‌با‌اهریمن‌درگذشت‌و‌چون‌سرشتی‌ گیاهی‌داشــت‌از‌اندا ‌مهای‌او‌پنجا‌ه‌و‌پنج‌گونه‌ دانه‌(:غلــه)‌و‌دوازده‌گونه‌گیاه‌درمانی‌از‌زمین‌ رویید.‌روشنی‌و‌زوری‌که‌در‌تخم ‌هی‌گاو‌بود‌به‌ ماه‌سپرده‌شد.‌آن‌تخمه‌در‌روشنی‌ماه‌پالوده‌شد،‌ به‌همه‌گون ‌های‌آراسته‌شد،‌جان‌در‌او‌کنده‌شد‌و‌ از‌آنجا‌جفتی‌گاو،‌یک‌نر‌و‌دیگری‌ماده،‌بر‌زمین‌ آورده‌شدند،‌سپس‌در‌زمین‌از‌هر‌گون ‌های‌دو‌تا،‌ یعنی‌282‌گونه‌جاندار‌فراز‌پیدا‌شدند.‌ همچنین‌گاو‌را‌م ‌یتوان‌نماد‌نیرومندی‌دانست.‌ در‌افســان ‌ههای‌آریایی‌و‌نوشت ‌ههای‌کهن‌چون‌ گیلگمش‌بارها‌از‌آن‌یاد‌شده‌است:‌«گیلگمش‌ زورمند،‌چونان‌نر‌گاو‌ســرکش‌با‌نیرویی‌بسیار‌ فرمان‌م ‌یراند».‌باور‌به‌گاو‌زمین‌در‌استور‌ههای‌ آریایی،‌نشــان‌دیگری‌از‌باور‌به‌نیرومندی‌گاو‌ اســت.‌بر‌پای ‌هی‌این‌داستا ‌نها‌زمین‌روی‌شاخ‌ گاو‌جای‌دارد‌و‌گاهی‌بر‌پشت‌ماهی‌بزرگی‌است‌ که‌در‌دریاها‌شــناور‌اســت.‌هرگاه‌که‌او‌خسته‌ شود،‌زمین‌را‌از‌روی‌یک‌شاخش‌به‌شاخ‌دیگر‌ م ‌یلغزاند‌و‌همین‌کار‌زمی ‌نلرزه‌را‌پدید‌م ‌یآورد. گاو‌همچنین‌نماد‌زمین‌روز ‌یبخش‌اســت‌و‌با‌ نمادهای‌گوناگون‌باروری‌چون‌شــاخ،‌آسمان،‌ آب،‌تنــدر‌و‌آذرخش‌(:رعد‌و‌بــرق)،‌باران‌و‌ماه‌ در‌پیوند‌است. ویژگ ‌یهای‌گوناگون‌و‌نمادیــن‌دیگری‌را‌نیز‌ م ‌یتوان‌برای‌گاو‌برشــمرد.‌گاو‌نر‌نماد‌خوبی،‌ آرامش‌و‌نیروهای‌آرام ‌شبرانگیز‌است.‌بر‌پای‌هی‌ داســتا ‌نهای‌باســتانی‌گاو‌نماد‌زمستان‌است؛‌ چنا ‌نکه‌ماه‌نیز‌کنایه‌از‌زمستان‌دارد.‌همچنین‌ گاو‌و‌جانوران‌شــا ‌خدار‌چون‌ریخت‌شا ‌خشــان‌ همانند‌ماه‌اســت‌جزو‌نمادهای‌مهی‌(:‌قمری)‌ به‌شمار‌م ‌یرفتند.‌ گاهی‌نیز‌از‌گاو‌نماد‌نادانی‌یاد‌م ‌یشــود.‌زبانزد‌ (:اصطــاح)‌«گاو‌ب ‌یشــاخ‌و‌دم»‌از‌کســی‌ یاد‌م ‌یکند‌که‌بســیار‌نادان‌اســت.‌همچنین‌ در‌ســرود‌های‌از‌شــاهنام ‌هی‌فردوسی‌که‌در‌ آن‌ترکیــب‌گاو‌نــادان‌به‌کار‌رفته‌اســت‌که‌ گزار ‌شهای‌پرشماری‌از‌آن‌شده‌است: نباشی‌بس‌ایمن‌به‌بازوی‌خویش خورد‌گاو‌نادان‌ز‌پهلوی‌خویش ای ‌نگونه‌برداشت‌م ‌یشود‌که‌هر‌کس‌جان‌خود‌را‌ به‌خطر‌اندازد‌مانند‌گاو‌نادان‌است. میرجا ‌لالدین‌کزازی‌در‌گزارش‌و‌روش ‌نسازی‌ این‌سروده‌نوشته‌است: «با‌استعار‌های‌تمثیلی‌از‌این‌داستان،‌ناخواسته‌ و‌نادانســته‌به‌پی ‌ش‌باز‌مرگ‌رفتن‌و‌زمین‌هی‌ نابودی‌خویش‌را‌فراهم‌آوردن‌خواســته‌شده‌ است:‌گاوی‌را‌که‌م ‌یکشند‌و‌از‌گوشتش‌توشه‌ م ‌یسازند‌که‌فربه‌و‌چرب‌پهلو‌باشد.‌پس‌گاوی‌ که‌خویشــتن‌را‌م ‌یپرورد‌و‌پهلوی‌نزارش‌را‌با‌ خورش،‌بسیار‌فربه‌و‌پروار‌م ‌یگرداند،‌به‌راستی‌ زمین ‌هی‌مــرگ‌خویش‌را‌فراهــم‌م ‌یآورد؛‌بر‌ این‌پایــه،‌در‌فرجام،‌فربهی‌و‌پروردگی‌پهلوی‌ او‌مای ‌هی‌مرگ‌و‌نزاری‌و‌ب ‌یتوشــی‌این‌پهلو‌ خواهد‌شــد‌و‌داســتان‌آ ‌نچنان‌خواهد‌بود‌که‌ گویی‌گاو‌پهلوی‌خود‌را‌خورده‌است‌و‌چیرده». بازآفرینی‌نگار‌هی‌گاو‌در‌هنر‌از‌گذشــته‌تاکنون‌ به‌شــیو‌ههای‌گوناگون‌دنبال‌شــده‌است.‌در‌ نگار‌ههــای‌دیــوار‌هی‌غارهای‌پیــش‌از‌تاریخ‌ در‌ایــران‌گاو‌در‌کانون‌توجه‌بوده‌اســت.‌گاو‌ بازگوکنند‌هی‌نمادین‌زن‌و‌اسب‌است‌و‌م ‌یدانیم‌ که‌زن‌نشان ‌هی‌باروری‌و‌نماد‌ماه‌است.‌نگار‌هی‌ گاو‌از‌روزگاران‌پیش‌از‌تاریخ‌تا‌روزگاران‌تاریخی‌ بر‌روی‌دس ‌تساخت ‌هها‌بهره‌برده‌م ‌یشده‌و‌گاهی‌ بخشی‌از‌تن‌این‌جانور‌همچون‌شاخ‌او‌کشیده‌ شده‌است؛‌چراکه‌هنرمندان‌از‌گذشته‌بر‌این‌باور‌ بودند‌که‌ساخت‌بخشی‌از‌یک‌پیکر‌بازگ ‌وکنند‌هی‌ هم ‌هی‌آن‌است.‌از‌سال‌0092‌تا‌0013‌پیش‌از‌ میاد‌که‌روزگار‌ایام‌اســت،‌تندیس‌زیبایی‌از‌ گاوی‌نشسته‌به‌جای‌مانده‌است‌که‌جامی‌را‌در‌ دست‌دارد‌و‌آن‌را‌پیشکش‌م ‌یکند. نگار‌ههایی‌روی‌تن‌گاو‌به‌زیبایی‌نقش‌بســته‌ اســت.‌نگار‌ههــای‌پرشــماری‌از‌گاو‌بر‌روی‌ ظر ‌فهای‌ب ‌هدس ‌تآمده‌از‌تمدن‌جیرفت‌نیز‌دیده‌ م ‌یشود.‌این‌نگار‌هها‌گاه‌بازگوکنند‌هی‌داستان ‌یاند‌ و‌گاه‌ویژگی‌آذینی‌دارند. جام‌زرین‌مارلیک‌از‌شاهکارهای‌ب ‌یمانند‌هنر‌ ایران‌اســت‌که‌دیرینگی‌آن‌به‌3‌هزار‌ســال‌ پیش‌م ‌یرسد.‌بر‌این‌جام‌زرین‌نگار‌هی‌گا‌وهای‌ با ‌لدار‌که‌از‌درخت‌زندگــی‌باال‌م ‌یرود،‌دیده‌ م ‌یشــود.‌هنرمند‌سر‌این‌گاوها‌را‌از‌دل‌ظر ‌ف‌ زرین‌بیرون‌آورده‌اســت‌و‌تنهــا‌گوش‌آ ‌نها‌ به‌سر‌آ ‌نها‌پرچ‌شــده‌است.‌ریتون‌سفالی‌به‌ شکل‌گاو‌که‌به‌هزار‌هی‌نخست‌پیش‌از‌میاد‌ م ‌یرسد،‌نمون ‌هی‌دیگر‌بازآفرین ‌یشده‌از‌گاو‌به‌ گون ‌هی‌کاربردی‌است. در‌تاریخ‌هنر‌هخامنشی‌از‌پیکر‌گاو‌به‌گون ‌هی‌ ایســتاده‌در‌کنار‌ســردرها‌یا‌تندیس‌دو‌گاو‌ زانوزده‌پشت‌به‌هم‌بر‌روی‌سرستو ‌نها‌بسیار‌ بهره‌برده‌شده‌است.‌پیکر ‌هی‌دیگری‌از‌گاو‌را‌ می‌توان‌بر‌روی‌یکی‌از‌دیوارهای‌کنار‌پله‌در‌ تخ ‌تجمشید‌دید‌که‌شیر‌نماد‌مهر‌و‌خورشید‌ با‌گاو‌نبرد‌م ‌یکند.‌ ایــن‌جنبش،‌پویش‌و‌نبرد‌دو‌جانــور‌که‌از‌آن‌ در‌هنرهای‌آیینی‌ایــران‌با‌«گرف ‌ت‌و‌گیر»‌یاد‌ م ‌یشــود‌در‌نگارگری‌روزگار‌اسامی‌نیز‌بسیار‌ بازآفرینی‌شده‌است.‌نمون ‌ههای‌پرشماری‌از‌این‌ پیکره‌و‌نگار‌هی‌گاو‌را‌م ‌یتوان‌بر‌روی‌مهرهای‌ هخامنشی‌دید.‌ از‌آثــار‌دیگری‌کــه‌با‌نــگار‌هی‌گاو‌پیوند‌دارد‌ م ‌یتوان‌از‌ریتو ‌نها‌و‌ساغرهای‌سیمین‌یاد‌کرد‌ که‌از‌آن‌روزگار‌اشکانیان‌است.‌ در‌زمان‌ساســانیان‌نیز‌نگار‌هی‌گاو‌بیشتر‌روی‌ ســک ‌هها‌و‌مهرها‌نقش‌بســته‌است.‌همچنین‌ نمون ‌ههای‌پرشــماری‌از‌نــگار‌هی‌این‌جانور‌را‌ م ‌یتوان‌در‌ظر ‌فهای‌فلزی‌یا‌پارچ‌های‌دید. در‌روزگار‌اسامی‌نیز‌نگار ‌هی‌گاو‌ارزشمندی‌ ویژ ‌های‌دارد.‌نگار ‌هی‌گاو‌بر‌روی‌ســفالین ‌هها،‌ فلزها‌و‌...‌‌نشــان‌از‌چنین‌رویکردی‌اســت.‌ گاهی‌نیــز‌نگار ‌هی‌گاو‌حتا‌بر‌روی‌ســک ‌هها‌ ضرب‌می‌شده‌است.‌‌

*‌مجموعه‌کتا ‌بهاي‌ورجاوند‌زرتشــتیان،‌اوستا‌نام‌دارد‌ و‌داراي‌پنج‌بخش‌یســنا،‌یشــ ‌تها،‌وندیداد،‌ویسپرد‌و‌ خرد‌هاوســتا‌اســت‌که‌گاتها‌یا‌ســرودهاي‌اشو‌زرتشت،‌ بخشي‌از‌یسنا‌است.

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran