Amordad Weekly Newspaper

سر ‌خجامگان‌پس‌از‌بابک‌

خرمدینان: پیگیری، پیامد

- نویسنده فرشید ابراهیمی

«شما هر دو دست و پای من بخواهید بریدن، و گونهی مردم از خون ســرخ باشد، و چون خون از تن برود، روی زرد شــود... من روی خویش به خون ســرخ کردم تا چون خون از تنم بیرون شــود، نگویند کــه از بیم و ترس رویش زرد شد» (سیاستنامه

-

خواجه نظامالملك) امــروزه همچنــان گمانههــای بســیار و چیســتانها­ی گوناگونــی پیرامــون بابك، پور مرداس بیپاســخ مانده کــه تاریکی این چهرهی تاریخی را دوچندان ساخته است. در این میــان، یکی از گوشــههای ناگفته و برجســتهی این دوره چگونگی گســترش و اســتواری این خیزش پس از مرگ رهبر آن (بابك) و پیگیری و دنبالهدار شدن این اندیشه در کالبد دیگــر خیزشهای آزادیخواها­نهی پسین (:بعدی) است. وابســتگی جهانبینی خرمدینــان به میراث باستانی ایران و اندیشــهی مزدک و پس از آن پیگیری اندیشــه و راه ابومسلم خود شاید تا اندزهای آرمانهای بابــك خرمدین و نیز نگرش سیاسی او را آشکار سازد. همچنانکــه نبرد و روگردانــی او از خالفت ستمگر عباســی و پیروی برخی خیزشهای شــیعی بومی (:محلی) پس از مرگش، از او، خود نشــانگر جایگاه بابك چونان ســرآغاز آزادیخواهی ایرانیان در برابر ســتم دستگاه عباسیان است. بیگمــان خیــزش خرمدینــان، یــا همان ســرخجامگا­ن که پیش از بابك تبار اندیشهی آنان به جاویدان پور شهرک (پایان سدهی دوم هجری) بازمیگشت، در برابر سپیدجامگان (به رهبری المقنع - پیامبر نقابدار) درآغاز شیوهای راهبردیتر در اندیشه داشت و به همان اندازه نیز به اندیشــهها­ی جنبش سرخَعلَمان (مازیار پور قارن) نزدیكتر مینمود. شگفت آنکه همزمانی و همراستایی خیزشهای بابك و قــارن هیچیك انگیزهای برای نزدیکی این دو به هم و پشــتیبانی از یکدیگر نگردید! اگرچــه هرآینه بابك بدیــن پیوند میپرداخت گمان شکستش از معتصم عباسی بسیار کمتر از آنچــه بود کــه رخ داد؛ اما شــوربختان­ه این تكروی دستمایهی آن گشت تا در فرجام تنها پیکرههای بیجان آن رهبران میهنی در کنار هم بخسبند. دو ســال پس از شکست بابك مازیار پــور قارن نیز گرفتار شــد و او را در زیر تازیانه کشــتند؛ زیرا انکار کرد که با افشین نامهنگاری داشته اســت. خلیفه پیکر مازیار را هم در کنار پیکر خشکیدهی همرزمش بابك به دار آویخت. دیری نپایید که مردار افشین نیز به آنان پیوست! کشته شدن سردارانی که هر یك به گونهای به خونخواهی ابومســلم خراسانی برخاسته بودند تا انــدازهای برآیند نبود پیوســتگی و یكپارچگی آنــان در برابر دشــمن بود. به هــر روی، اما ناکامی و مرگ دهشــتبار آنان پیامدهــای روانی ویژهای همچون ناباوری را در میان پیروانشان پدید آورد. چنانکه پس از مرگ رهبران، باور به تناسخ در جهانبینی خرمدینان پاگرفت؛ باوری که گویا خود ریشه در دیدگاه پیروان بازمانده از کشــتار مزدک و مزدکیان به فرمان انوشیروان دادگر ساسانی داشــت! همراســتا با خرمیان و قارنوندان (پیروان مازیار) این باور در میان سپیدجامگان نیز روان بود. به گفتهی ابو جعفر نرشخی در تاریخ بخارا المقنــع (پیامبر نقابدار) بر آن بود که روان ابومسلم در او است. بــه هــر روی، خیــزش خرمدینــان نهتنها پــس از مرگ بابك پایان نیافت که بســا به خونخواهــی و پیــروی از او شــورشهای جداگانهای روی داد.

زنگی یاران

برای نمونه، خیزش ســازمانیا­فتهی بردگان بود کــه به رهبری علی پســر محمد رازی زنگی یار (صاحب الزنج) ســامان داده شــد و بــه زنگی یــاران آوازه یافت و تا ســال 0۷2 هجــری پایداری کــرد. او فرمانروایی ویــژهای در جنوب باختــری (:غربی) ایران بر پا کــرد و زمینه را بــرای ناتوانی خلفا و پایــان فرمانروایـ­ـی تازیان در ایــران آماده نمود. خواجه نظامالملك، در سیاستنامه، به روشــنی زنگی یاران را بازماندهی بابکیان و مزدکیان دانسته است. زنگــی یاران در بازهی 15 ســال، 156 بار با ســپاهیان خلیفــه جنگیدند که در واپســین نبردهــای ســال 0۷2 هجــری شکســت چشــمگیری خوردند و با گشــودن مختاریه، پایتخت زنگی یاران، به وســیلهی سپاهیان خلیفه، فرمانروایی آنان برچیده شــد. اگرچه زنگــی یاران و دیگر بردگان و ســتمدیدگا­ن از پدیــد آمــدن زودهنــگام قرمطیان (۷۸2 هجری) آگاهی نداشــتند، اما باز همچنان به پدیداری خیزش دیگر امیدوار مانده و چشــم به آینده دوختند. همسو با دیدگاه نبود پیوند و یكپارچگی میان خیزشهای ایرانی، تاریخنگار مسلمان ایرانی محمد پور زریر تبری، بازگفتی (:روایتی) را به دســت میدهد که برابر با آن َحمداِن َقرَمط بنیادگذار قرمطیان که در ســالهای -250 0۷2 هجری ســاالر سد هزار شمشیردار بوده از علی پســر محمد زنگی یار میخواهد که برای پیکار با دشمن یگانه، همسو و یكپارچه شوند، اما پاسخ آری نمیشنود!

یارینامه: زرینکوب، عبدالحسین، دو قرن سکوت، امیرکبیر، 4۳۳1 زرینکوب، عبدالحسین، ایران پس از اسالم، امیرکبیر، ۳۸۳1 صدیقــی، غالمحســین، جنبشهای دینــی ایرانی در قرنهای دوم و سوم هجری، ترجمهی یحیی مهدوی، پاژنگ، 2۷۳1

به راستی دســتگیری و مرگ بابک پایان جنبش خرمدینان نبود. آنان خیزشی را پیگرفتنــد تا گواهی بر حضورشــان در ســدهی۳ هجری باشــند. پیروان شــورشهای پیشــین، که خود را بابکیه نام نهادند، تا سدهی پنجم هجری با ســازمانده­ی ویژهای به برگزاری آیینهای پیشین خود و یادآوری وفاداری به بابک میپرداختند. این روش و اندیشــه همچنان یادآور اندیشــهها­یی از ایران باستان و خیزشهای ایرانیان شیعه بود.

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran