نام اشو زرتشت در سالنمای کشورخالی است
به بهانهی پنجم دیماه سالگرد درگذشت وخشور ایران
درراکهبازکردپرتوهــایآفتاببامدادی برچهــرهاشتابیــد؛حسدلپذیــریبود؛ گوییآفتابدرکشــاکشباســوزسرمای آغاززمســتانمیکوشــیدتامهرخودرابر چهرهاشببارد.همراهباپسرشسوارخودرو شــدند.براینخســتینباربودکهپسرش راباخودبهآییندرگذشــتاشــوزرتشت میبرد.پسرخردسالشکهبهفراخورسنش کنجکاویهــایخودراداشــتگفت:پدر، کجامیرویم؟پدرگفت:آرامگاهزرتشــتیان تهران،قصرفیروزه. درراهپرســشهایپسرشدربارهیاینکه زرتشــتکهبودوچهگفتراپاسخمیداد. پســربهوجدآمدهبود،ازشــکوهســخنان واندیشــههایاشــوزرتشــت.ولیبرایش پرسشیپیشآمد:پدرپسچرانامیازاشو زرتشــتدرجایینیســت؟نهرسانههاونه ســالنما،پدردرگذشتهفرورفت؛یادشآمد که41ســالپیشیادوارهیاشوزرتشتبه میزبانیتهرانوباسخنرانیرییسمجلس ودســتیارانرییسجمهــوریبرگزارشــد. صدایپســرکهمیگفت:مگراشوزرتشت ایرانــینبــود؟اورابهخــودآورد.بهزمان اکنونآمدو َگر ِدخاموشــیوفراموشــیای کــهگوییبربخشبرجســتهایازتاریخو شناســهی(:هویت)ایرانیاننشســتهاست رادید؛اینکهدیگرمســووالنکشــوراشو زرتشت،مایهیسربلندیوبالندگیایرانیان، راازیادبردهاند.نگاهیبهدوردســتهاکرد وگفــت:امیــدوارمزمانیکهبــهآرامگاه میرســیمدستکمرســانههابرایپوشش خبرآنجاباشند. راهشــانراپــیگرفتنــد.ازروییکپل ماشــینروگذشــتندوناگهــانســازهای غولپیکــر،همچونکشــتیپهلوگرفتهدر خاک،ازدورنمایانشــد.پســرپرسید:این چیست؟پدرگفت:ورزشگاهتختیاستکه بررویزمینهایقصرفیروزهســاختهشده اســت.اینزمینهایادگاراربابکیخســرو شــاهرخاســتکهبهنامانجمنزرتشتیان تهــرانخرید.پســرپرســید:یعنــیبرای زرتشــتیاناســت؟پدرکهمیدیدوضعیت پیچیــدهیاینزمینهاواینکهزرتشــتیان چه کوشــشهایی برای بازپسگیری آنها انجامدادهاندرانمیتواندبهســادگیبرای پســرخردســالشبازگوکندتنهابهگفتن اینبســندهکردکه«فوتبــالبازیکردن زرتشــتیومســلمانومســیحیندارد». سپسبرایپســرشگفتکهزرتشتیاندر گذرســدههاآموختهاندکهبایدباهمنوعان خــوددرآرامشزندگیکنندوگفتکهاین بهراستی(:دقیقا)هماناندیشههایوخشور بزرگایرانی،اشوزرتشتاست.پدریکبند ازگاتها،سرودههایاشوزرتشت،راخواند: «ایهوشــمندان،شــماراازآموزشهایی ناشــنوده میآگاهانم. بیگمان این سخنان پیــروان آموزشهــای دروغ (تباهکنندگان جهاناَشا)راناگوارودلدادگان َمزدا(خدا)را بسیارخوشــاینداست.»وبهپسرگفت:اشو زرتشتسخنانشرابرایهمگانگفتهاست؛ بــرایهمهیزنانومردان،باهراندیشــه ونگرشــی.درســخنانزرتشــتانسانها تنهابهدودســتهیدرســتکردار(اَ َش َون) وبدکــردار( ُدر َوند)بخشبندیشــدهاندو هیچدســتهبندیدیگــریرانمیبینیم.او ســخنانشراحتابهبــدکارانبازگومیکند تابابهرهگیریازآموزشهایشراهراســتی راپیشبگیرند. کمکمبهآرامگاهنزدیکشــدند.پســراین راازشــماربســیاریخودروهایپارکشده وشــلوغیبســیارآنجادهکهدرسرتاسر راهخلــوتبــودفهمیــد.درونآرامگاهکه شــدند،مردمهمآواباموبدان،بادستهایی برافراشــتهاوســتامیخواندند.پسازپایان اوستاخوانیباشــندگاندرآرامگاههرکدام بهســویمزاردرگذشــتگانخودرفتندوبا روشــنکردنعودبرســرمزاروزمزمهی اوستایادآنهاراگرامیمیداشتند.بسیاری آشــنایانخودرامیدیدندوبهگپوگفت میایستادندتادیداریتازهکنند.پسربرایش پرسشیپیشآمد:«پدرمگرآییندرگذشت نیســت؟پسچراکســیغمگینوناراحت نیســت؟پدربالبخنددســتیبهســرپسر کشــیدوگفت:درهیچکجایاندیشههای اشوزرتشتنشانیازغموافسردگینیست، بلکهاومیخواهــدجهانوجهانیانهمواره درشادیوآرامشزندگیکنند».اونگاهی بهفروهربرافراشــتهبرمزاراربابکیخسرو شــاهرخانداختوســخنانشراپیگرفت: زرتشــتیاندرآییندرگذشــتاشوزرتشت یــاداوراگرامــیمیدارندتااندیشــههای زیبایشراپاسبدارند.اندیشــههایپرفروغ وجهانســازیکهبزرگانیهمچونکورش هخامنشــیبابهرهگیــریازآنهاجهانرا روشناییدوبارهارمغانآورد. پدرفرزندشراباخودبرســرمزارچندتن ازبســتگانوخویشــانبردوبرایپسراز یادگویههایش(:خاطراتش)باآنهاگفت.با همازالبهالیسروهایبرافراشتهکهبرسر مزار درگذشتگان کاشته شــده بود گذشتند تادوبارهبهورودیآرامگاهرســیدند.پســر ناگهانبازگشــت،انگارکهچیزیرابهیاد آوردهباشــد،ازپدرشپرســید:راستیپدر، اشــوزرتشتچگونهدرگذشــت؟پدرپاسخ داد:میگوینداشوزرتشتزمانیکهسرگرم نیایشباگروهیازهمراهانشدرآتشکدهی بلخبودبهدســتتوربراتورکشــتهشد.پدر کهغمراازچهرهیپســرپسازشــنیدن اینســخنانمیدیدبالبخندیگفت:پسرم منباوردارماشوزرتشــتزمانیکهبرای واپســینبارچشــمبرهممینهادبهجهان میاندیشید،بهروشناییوفروغیکهجهان رادربرخواهدگرفت. ایــنســخنانپدرلبخنــدرابــهچهرهی درهمرفتهی پســر بازگرداند. پســر دوباره گرمــایدلپذیــرآفتــابزمســتانیرابر رویگونههایــشحــسکــردوبــاخود زمزمهمیکــرد:دوبارهروشــناییجهانرا دربرمیگیرد...
اشو زرتشت اسپنتمان در روز خیرایزد و دیماه برابر با پنجم دیماه خورشیدی هنگامی که 77 ســال داشت در راه گسترش راستی در آتشکدهی بلخ به دست دشــمنان ایران کشته شــد. در این روز از برآمدن خورشید تا فرو رفتن آن، در آرامگاههای زرتشتی جوشش و کوشش مردم به همراهی موبدان و آوای دلنشین اوستا، دیده میشود.