Amordad Weekly Newspaper

سه موبد و نوید زایش مسیح

ارمغان مغان

- نویسنده فرشیدابراه­یمی

از‌انجیل‌تا‌هنر‌مسیحی‌گواهی‌می‌دهند

«کجا اســت آن تازهزادهشد­ه که پادشاه یهود است؟ ما ســتارهی او را در خاور دیده و برای ستایش او آمدهایم »... (انجیل متا، باب دوم)

به راســتی آنان که بودند کــه چنین جایگاه برجسته و بیمانندی در اندیشه و هنر مسیحی یافتهاند؟! به گفتهی دو انجیل پرآوازهی متا (ماتئوس) و برنابا سفر تاریخی سه بیگانه نزد عیسای نوزاد پس از آن آغاز میشــود که ستارهی پیامبر به هنگام زایشش در آسمان پدیدار میشود. آنان که بر ستارهشناسـ­ـی چیرگی داشتند در پی آن ستاره تا نزد نوزاد آسمانی میشتابند و به پاس زادروزش زر (:طال)، مر (:شــیرهی خوشبو) و کندر (گیاه خوشبو و آیینی) به ارمغان میبرند. در ایــن باره انجیــل متا به مــا میگوید که آنان نخســت پس از پدیداری ستارهی مسیح بیدرنــگ به نــزد هرودیس (هــرود بزرگ) میرونــد، که در آن زمان به نمایندگی از روم، فرمانــروا­ی یهودیه بــود. از او دربارهی زایش «پادشــاه یهود» (مسیح) میپرســند، چراکه ستارهی او را در آسمان دیده بودند. هرود پیش از آن نیز از کاهنان و پیشــگویان شنیده بود که کریســتوس یا مسیح یهودیان در بیتلحــم یهودیه زاده میشــود. پس، آن ســه فرزانه را به بیتلحم فرستاد. اما از آنها خواســت که هرگاه آن فرزنــد را یافتند، به او نیز آگاهــی دهند؛ اما مردان مجوس بر پایهی رویایــی که دیده بودند هــرود را آگاه نکردند! درونمایهی رویای آنان بازگویندهی کشــتن عیسا به دست یا دستور هرود بود! بر این پایه آنان رهانندهی مســیح از چنگال مرگ بودند؛ همانگونه که آنان نخستین کسانی نیز بودند که پس از زایش پیامبــر ابراهیمی با او دیدار کردند و خود بیانگر جایگاه سفر و دیدار آنان با مسیح در داستان زایش او است. ُسَنت مســیحی که نخســتین بازگوکننده­ی این روایت اســت آنان را «سه مغ» (یونانی )μάγοι: مینامد! مغ (در التین: مگی) که در انجیل متا به گونهی مجوس )μάγος( آمده، واژهای آشنا در ایران باستان است و در دورههای پسین (ساسانیان) بــه واژهی موبد دگرگون شــد و چم (:معنی) فرزانه یا اندیشمند دینی را یافت. جایگاهی واال در ردههای ســازمانی دینداران ایرانی، به ویژه کیش زرتشت. آنان دیدگاه ویژهای به ستارگان و اخترماری داشتند، چنانکه در داستان یادشده نیز نماد ستاره دارای نقش راهنما است. نباید فرامــوش کرد که ترجمههای پارســی و تــازی انجیل نیز آن ســه را با پاژنام (:لقب) «ســه مجوس» آوردهاند. واژهی مجوس خود دگرگونهی واژهی ماگوش (سریانی)، یا همان مغ (مگوپت: موبد) است. نوشــتارها­ی یونانی بارها از دسترســی مغان خاوری و بینشوران ایران باستان به دانشهای ماورایــی و پیشبینیهــ­ای تکاندهنــد­های که از روی بررســی ســتارگان و مرواندیشی (طالعبینی) انجام میشــده، ســخن گفتهاند. این ویژگی خود انگیزهای شــد تا در زبانهای اروپایــی واژهی مجیــک ،)0DJLF( ماگیک (ُمغی-ُمغانه) یا همان دانش مغانه، به «جادو» ترجمه شود! اخترشناس یونانی، جورج بانوس، در پژوهشی شگفتانگیز (ســال ۹۷۹۱ میالدی) میگوید که ســتارهی مســیح همان اورانوس است و مغها ۰۰8۱ ســال پیش از یافتن این ســیاره به وسیلهی ویلیام هرشل، اخترشناس (۱8۷۱ میالدی) آن را به خوبی میشناختهان­د. اما پس از آن بــه انگیزههایی ناشــناخته بر روی این شناخت سرپوش گذاشتهاند! اگر به داستان بازگردیم، در ادب اروپایی از دیگر پاژنامهای این ســه مغ، میتوان سه مجوس شرقی، سه شاه، سه پادشاه مقدس و سه فرزانه را یادآور شد. در داســتانها­ی نخســتین بر پایهی انجیل متا، آنها ســه مرد دانا یــا «مجوس» بودند، اما در روایتهای پســین، به ویژه از ســدهی دهم، پادشــاه خوانده شدند. این دگرگونی هم میتوانست به ماندگاری داستان یاری برساند و هم به نهاد پادشاهی که در اروپا گسترش یافته بود، رنگ آسمانی ببخشد و آن جایگاه زمینی را زیر پوشش پشتیبانی کلیسا جای دهد. نام هر یک از این سه تن به روشنی پیدا نیست. هر یــک از گزارشها نام آنــان را به گونهای آوردهانــد. گاه از آنــان با نامهای لهراســب، جاماســب و گشتاسب یاد شده، اما نوشتارهای مســیحی از آنان با نامهای کاسپار؛ ملکیور و پالتازار یاد کردهاند. مســیحیان سوریه نیز آنان را به نامهایی میخوانند که گویا ایرانی است : لرونداد، گشناساف و هرمیزداز.

سه نمونه از بازتاب سه فرزانه در هنر مسیحی

رویدادی که آن را بررسی کردیم در روند سدهها چنــان پرتوی در هنر کلیســایی و جهانبینی مسیحی افکنده که گرامیداشت و ارجمندی این سه مرد پرهیزگار هماندازه یا جایگاه قدیسان و حواریون، بایستهی سنجش است. چنانکه در کنار نگارههای زایش مسیح و رویداد به چلیپا کشــیدنش، یکی از ســه دستمایهی برجسته در هنر مسیحی شد. - برای نمونه، نگارگران بیزانسی همواره از سه مغ در پوشش پارســی بهره بردهاند که از آن جمله نگارهای است نگاشته شده به سال ۵6۵ پس از مسیح. این نگاشتهی زیبا بر روی دیواری در کلیسای سن آپولینار )6DQW¶$SROOLQDUH( شــهر راون )5DYHQQD( ایتالیا جای گرفته اســت؛ کلیسایی که در ســدهی ششم پس از مسیح ساخته شد. (نگارهی ۱) - نمونهی دیگر ســه پیکرهی بســیار زیبا و باشــکوه از ســه فرزانه در برزیل اســت که همانند دروازهای برای ورود به شــهر «ناتال» (مسیح) در شمال خاوری (:شرق) آن کشور به شــمار میروند و به آنان «ناتال ریز ماگوس» میگویند. پیکرهی سه فرزانه در آغاز شهر به شما خوشــامد میگویند و ورودی زیبایی را از پل نیوتن ناوارو شکل میدهند. این شهر، که به خود نیز نام مســیح را پذیرفته، به کوشش یک پرتغالی در روز کریسمس (۹۹۵۱ میالدی) بنیاد نهاده شده است. به انگیزهی آیین ۰۰4 ســالگی ساخت شهر (۹۹۹۱ میالدی) یک دروازه خوشامدگویی بر روی بزرگراه ســاخته شده و پذیرای کسانی است که به شــهر می آیند. در آنجا ستارهای بــزرگ و فلزی بر روی یک پایهی بلند جای گرفته و یادآور ســتارهی مسیح است که در زمان زایشش رهنمای سه فرزانه بود. همانان که اکنون پیکرههای شکوهمندشــ­ان در کنار ستاره ســاخته شــدهاند. این پیکرهها که از بتن پیشساخته هســتند، به همراه ستارهی کنارشان، شبها روشن میشوند. (نگارهی ۲) - همچنیــن در این میان نباید یک نگارهی نیمهتمــام! را فراموش کرد. «نیایش مغان» نــام یک نــگارهی نیمــه تمــام از نگارگر و دانشــمند پــرآوازهی ایتالیایــ­ی لئوناردو داوینچی اســت که در سال ۱84۱ میالدی و به ســفارش راهبهای آگوستینی کشیده شده است. چون داوینچی در سال ۲84۱ به میالن رفت، هیــچگاه زمان فرجام دادن آن نگاره را نیافت. از ســال ۰۷6۱ میالدی این نگاره در نگارخانــه­ی اوفیتزی نمایش داده میشود. از ویژگیهای این نگاشتهی ارزنده این اســت که ســه مغ در پیرامون مریم به اندازهای یکســان نقش یافتهاند. اما پیش از آن، این سه مغ همیشــه به گونهی ستونی پشت ســر یکدیگر کشیده میشدند. در این نگاشــته، سه مغ را نادانانی دربرگرفتها­ند که از ارجمندی و ویژگی زایش عیســا ناآگاهاند! (نگارهی ۳)

 ??  ??
 ??  ?? نگاره‌ی‌3
نگاره‌ی‌3
 ??  ?? نگاره‌ی‌1
نگاره‌ی‌1
 ??  ?? نگاره‌ی‌2
نگاره‌ی‌2

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran