Amordad Weekly Newspaper

بهمن، راهنمای پیشرفت و خوشبختی انسان

به فرخندگی فرارسیدن جشن بهمنگان ،62دی ماه

- نویسنده موبد مهربان پوالدی

دربــارهی آفرینش جهان هســتی در بخش چهارم بندهش اینگونه آمده است: «دیگر از مینوان بهمن اســت. او از آفرینش مــادی، گوســپندها­ی (جانوران ســودمند) گوناگــون را به خویش پذیرفــت. به یاری و همکاری او ماه و گوش و رام داده شــدند. در گوســپند تن، جان، روان، آیینه (شکل) و مینو فراز آمد. تا هنگامــی که میرند، مینو جانوران سودمند به وهمن بپیوندد تا توان میراندن آنان نباشد.» افزون بــر بندهش، در برگردان ُخردهاوســت­ا بهمن، نگاهبان چهارپایان دانسته شده است. در جهان مینوی و مادی پاســبانی چهارپایان سودمند به بهمن امشاسپند واگذار میشود. از این رو، زرتشــتیان در جشن بهمنگان که روز دوم ماه بهمن زرتشــتی که بهمنروز نام دارد 26( دیماه گاهنمای رسمی کشور) و ویژهی امشاســپند بهمن است جشــن میگیرند و از کشتار جانوران سودمند و خوردن گوشت آنان خودداری میکنند. گذشتهی ایران همواره با جشنهای گوناگون پیوند داشته است و زرتشتیان این روز را برای ارج نهادن به فروزههایــ­ش و با گردهمایی و نیایش در آتشکدهها و نیایشگاهها آن را جشن میگیرند، شادی میکنند و خود را برای پیروی از ویژگیهای ایزدی و پسندیدهی ُوهوَمن که راهنمای پیشــرفت و خوشبختی است همانند میســازند و آرزوی پیدا شدن اندیشهی نیک در بینش انسان میکنند. در میان کشورهای جهان ایرانیان از پیشگامان و بنیادگذارا­ن قانونها و دســتورهای در پیوند بــا نگاهبانی از جانــوران و گیاهــان بودهاند و آنچه اکنــون تاریخنــگا­ران، نظریهپرداز­ان و فرهنگپــرد­ازان باخترزمیــ­ن (:غربــي) در گسترش آن ميکوشند، ایرانیان سدهها زودتر آن دستورها را نوشــتهاند. در این دستورهای ریشــهدار که خوشــبختان­ه تاکنون بسیاري از آنها بر جای مانده و به ما رســیده اســت به جانوران و زیستبوم آنها میپردازد. پاسداری از حقوق جانوران و زیســتبوم براي سدههاي پیدرپــي چنان در میان مردم این ســرزمین ریشــه دوانده بود که بخشــي جدانشدني از فرهنگ مردم شــده بود و مــردم در همهی آیینها بــه گونهاي پایبندي خــود را به این فرهنگ پیشتاز نشان ميدادند. بهمــن در اوســتا به گونــهی «ُوهوَمنـَــه» ،)9RKXPDQD( در زبــان پهلوي به گونهی «َوهَمن» ):DKPDQ( و در زبان فارســي به گونهی «بهمن» یا «وهمن» گفته میشــود. بخش نخست این واژه «ُوُهو» از «َونْـگْـهو» اوستایی که صفتی است به چم (:معنی) خوب و نیک. این بخش از واژه در فارسی هخامنشی «َوهُو» و در سانســکریت «َوسُو» خوانــده میشود که در فارسی «بـه» شده است. بخش دوم «َمنَـــه» برابر اســت بــا واژهی سانسکریت «َمنَـس» که در فارسی «منش» شده است. بهمن، یکی از امشاسپندان یا به سخنی دیگر یکی از فروزههای اهورامزدا است. در گاتاهای اشو زرتشــت این واژه بســیار دیده میشود. بیگمان اشــو زرتشــت پیامبــر ایرانی برای دریافــت پیامهای اهورایــی از وهومن یاری میگیرد. امشاسپند بهمن پیامآور زندگي و دارایي است. این امشاسپند، نشان از منش نیک و پاک، عقل و پیش خردی نیک، فردگرایی، دوراندیشــ­ی، نیروی پویش و جویــش و پژوهندگی دارد و با بودن همیشــگی او خواستهی نیک برآورده ميشود. خــروس که بامدادان با بانــگ خود مردمان را به کار و کوشــش فرا میخواند پرندهی ویژهی بهمن است. رنگ سپید، رنگ ویژه و گل یاسمن سپید هم گل ویژهی امشاسپند بهمن است. هر یک از امشاســپند­ان، دیو هماوردی دارند. دیوان یا اهریمناني که روبهروی بهمن اســت بر این پایه هســتند: «اَئیشــَمه» یا «خشم»، «آز» یا «نادرســت اندیشي»، و باالتر از همه «آکهَمنه» یا «اکومن» به چم «اندیشهی بد» یا «ناهنجاری». در روزگاران گذشته در هنگام جشن بهمنگان در بیشــتر شهرهای زرتشــتی «آش َوهمن» پخته میشــد که هر کس ازخانواده بخشی و دانگی در همازوری این جشــن و پخت آش داشــت که به آن «آش دانگــو» میگفتند و گندم، ماش، عدس، نخود، باقال و ... داشــت. یکی از ویژگیهای جشن بهمنگان همازوری و همیــاری همــهی خانوادههــ­ا و جامعهی ُوهوَمنهی زرتشتی بود که برای نمونه هر یک از آنان برای پختن آش دانگو خود را به انجمن و یــا خانههایی که در آن آش پخته میشــد میرســاندن­د و در کار و کوشــش، گسترش نیکیها و شادیها همازور میشدند. بر پایهی فرهنگ ایران باستان و آموزشهای زرتشتی، برداشت از یگانگی هستی، این است که در جهان هســتی «حقیقت» یکی است و سرچشمهی وجود همان حقیقت یکتا است که اهورامزدا یعنی هســتیدهند­ه (:واجب الوجود) نامیده شــده است و همهی هستی وآفریدهها، نمودهایی از آن هستند و بازگشت همه نمودها به اهورامزدا اســت. بر پایــهی روایت دینی، بهمن بود که روان زرتشت را به هنگام معراج به بارگاه خداوندی باال برد. گرچــه برخي از آیینها و جشــنهای زیبای ایران باســتان از یاد رفته و به ما نرسیده است ولي خوشــبختان­ه بخش بیشــتر این آیینها در نوشــتههای تاریــخ نگاران، نویســندگا­ن و ســرایندگا­ن بزرگ روزگار اســالمي مانند ابوریحان بیروني، اســدي توسي و ... در گذر زمان برجای مانده است. چنانکــه از ایــن نوشــتهها برميآید این جشــن تا پیش از یورش مغــول در ایران فراگیر بوده است. در نوشتههاي ابوریحان بیروني و اسدي توسي از گیاهی به نام «بهمن» یاد میشــود که نام گیاهي است که به ویژه در جشن بهمنگان از آن بهره میبردند. ریشــهی گیاه بهمن سپید یا زرد رنگ مانند زردک اســت. ایرانیان باور داشــتند که خوردن آن به یاد و ویر (:حافظه) یاری میرســاند که تازهی آن را در خوراکها ميپختند. همچنین خشکشــدهی آن را َدم ميکردند و یا به گونهی پودر بر روي خوراک ميریختنــد و یا با گرد قنــد و نبات آمیخته و ميخوردنــد. در این روز شــیرهها، روغنهاي گیاهي آماده میشــد. همچنین فراهم کردن ســاقهها، چوبها و برگهاي ســوزاندني که بــوي خوش پراکنده و گندزدا باشــند در این روز انجام میشد. پس یکــي از آیینهای نیــک آن روز ایران باســتان این بود که در روز بهمن از ماه بهمن بــا آیینهای ویژهای به کوه و دشــت رفته و گیاهــان ویژهی دارویي را گردآوری ميکردند تا در آینده از آن بهره برند. تــا زمانهــای درازی پــس از اســالم نیز فرمانروایا­ن، این جشن را با آیینهای ویژهای برگزار ميکردند و ســرایندگا­ن و ســخنوران براي شــادباش گفتن این جشــن ســرودهها میسرودند و ســخنرانیه­ا میکردند. «دیگ بهمنگان» هم به هنگام نیمروز پاســخگوی میهمانان بود.

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran