Amordad Weekly Newspaper

زندگی عشایری ، افسون گردشگری

ایران، یکی از انگشتشمار کشورهایی که کوچ عمودی دارد

- نویسنده مجتبا‌گهستونی‌

مگر در چند کشور هنوز زندگی عشایری جریان دارد و مگر در چند کشور از این کشورهایی که کشتزارهایش­ان زیر سم دامها پیموده میشود کوچ عمودی دیده میشود؟ کوچ عمودی تنها ویژهی ایران و چند کشور دیگر است. هازمان (:جامعه) شهری، روستایی و عشایری سه بخشی هســتند که میتوانند در یک آب و هــوای جغرافیایــ­ی و زیرنگــر (:نظر) یک فرمانروایی باشند. از دیدگاه گردشگری، هر سه هازمان ویژگی خــود را دارند. ولی هازمان عشــایری به این شــوند (:دلیل) برای کشور ما اهمیت دارد که بیشتر کشــورهای اروپایی هازمان عشایری ندارنــد، به این شــوند فرصت گردشــگری عشــایری تنها برای کشورهایی است که این هازمان سوم را دارند. زندگی عشایر بر پایهی کوچ پدیدار میشود و از این دید ساختار عشایری را میتوان با دو سنجه (:فاکتور) کرانهی جغرافیایی و هازمان شناختی بررسی کرد. آنچه در این نوشتار برای ما ارزش دارد گونهای از گردشگری است که میتوانیم برای این هازمان بازگو کنیم. چون زندگی عشــایری در بسیاری از کشورها از میان رفته اســت، خود این جستار (:موضوع) کنجکاوی بسیاری از گردشگران را جلب میکند تا با این گونه از زندگی آشــنا شــوند. جســتار دیگر اینکه عشــایر ایران به همراه افغانستان، تاجیکستان، چین، شمال باختری (:غربی) آفریقا و کوههای کلیمانجارو تنها عشایری هستند که کوچ عمودی (از کوه به دشــت و وارون) دارند و همین دســت و پنجه نرم کــردن با طبیعت ناهمسان، شــیوهی ویژهای از روش زندگی را برایشان پدید آورده که در گونهی خود بیمانند، پیشرفته و شگفتانگیز است. زندگی عشــایر با طبیعت آمیخته است. آنها به سادگی نیاکان و شــبکهی عشایری خود، اعــم از ایل و طایفه و تیــره و تش و اوالد و خانوار را میشناسند. در هازمان عشایری دامها نــام دارند. در میان آنها بدهکاری نشــانهی تهیدستی نیست، بلکه شاخصه رونق زندگی است. قوانین نانوشتهای دارند که کمتر کسی از آنها سرپیچی میکند. مرگ در جنگ برایشان سربلندی است و ساختار هازمانیشان گونهای از هــرم قدرت را نمایــش میدهد. چادر زدن آنهــا از تکنیک ویژهای پیروی میکند. طرح قالی و حتا دار قالیشان با گونهی دار قالی در هازمان روســتایی فرق دارد. خنیا (:موسیقی) شــان برای خود دنیایی اســت و باورهایشان در هر گامی که برمیدارند یا هر ســخنی که بر زبان میرانند نمایان اســت. در هنگام کوچ و در هنگام اســکان و در گرمسیر و سردسیر شیوههای ویژه برای دنبالهی زندگی در پیش میگیرند. ویژگــی گیاهان دارویی را به همان نسبت میشناســند که آبوهوا را در چند روز آینده پیشبینی میکنند. آنها پشــم میچینند و شــیر میدوشــند و جاجیــم میبافند و روغن میگیرند و ماســت میزننــد و شــاهنامه میخواننــد و تفنگچی دارند و ادب میکننــد و مهماننوازن­د و آیینها را گرامــی میدارند و موی بز میریســند و در سیاهچادرها­یشــان میآسایند. زندگی عشایری جهانی شــگفتانگی­ز و به همان ســان دشوار اســت. از آن گونه زندگیهایی که هنگامی که میبینیمشان، میگوییم خوش به حالشان و با این حال بیش از چند روز را نمیتوانیم با زندگی آنها سر کنیم. گزاف نیست اگر بگوییم اروپاییان برای خوردن یک نان و ماســت در چادر عشایر و بر روی گلیم دستبافت سرخ رنگ و در کنار برهی تازه زاده شده که بر سرش دستی بکشند، حاضرند صدها دالر بپردازند. همهی ایــن ویژگیها چنان گیــرا (:جذاب) اســت که میتوان در چهارچوب گردشگری ماجراجویان­ــه و گردشــگری طبیعتگردی، تورهای تخصصی را طراحی و برگزار کرد. کوچ عشایر همواره یکی از زیباترین گیراییهای گردشگری ایران است که اگر بدان توجه شود، میتواند سهم گستردهای از درآمد گردشگری را برای کشور فراهم کند. عشایر همیشــه یادآور کوچ و زندگی همگانی بودهاند، عشــایر و زندگی آنهــا، زبان، خنیا، خوراک، پوشاک، ترانه، صنایع دستی، پایکوبی و پوشــاک به همراه آیینهایی مانند جشنها و عروسی همیشه از ارزشمندتری­ن گیراییهای ایالت و عشایر بوده است. کوچ ســنتی گلههــای عشــایری از ییالق به قشــالق و وارون چشــمانداز­های طبیعی زیبــای راه کوچ ماننــد آبشــارها، تنگهها، جنگلها و کشــتزارها­ی سرسبز و رودخانهها از دیگر گیراییهای گردشگری سرزمینهای عشایری است. عشایر کسانی هستند که کوچنشیناند، کسانی که زندگی و خانه و کاشانهشــا­ن را دستکم ســالی دو بار همراه با دام و ســرپناه خود راه ییالق به قشالق و وارون را میپیمایند. گردشــگران بسیاری در سراسر جهان هستند که میخواهند از نزدیــک روش زندگی این مردمان کوشا را دیده و چند روزی را در کنار آنان بینندهی کارهایی چون دوشــیدن شیر، فراهم کردن ماست، کرهگیری، روغنگیری، پشمچینی، فرشبافی و بسیاری کارهای دیگر باشــند با توجه به پراکندگی عشایر در بخش بزرگی از کشور هر یک برپایهی ویژگیهای جغرافیایــ­ی و آب و هوایی زیســتبوم خود دارای فرهنگ، گویش، آیینها، پوشش و حتا گونهی کوچ (عمــودی و افقی) ویژهی خود هستند و از این بابت ســبب شدهاند هازمان عشایری ایران نیز ســیمایی گوناگون داشته باشــد. این امر شــوند پویایی هرچهبیشــت­ر گردشــگری عشــایری را برای متولیان امر فراهم میکند تــا برنامههای گوناگونی را بر پایهی سلیقهی گردشگران فراهم کنند. آنچه در صنعــت گردشــگری ارزش باالیی دارد، گوناگونی فرهنگ میان عشــایر اســت که زمینهی بســیار درخوری را برای استقبال گردشگران فراهم میکند. برای نمونه، گردشــگری که بــرای یک بار به ســرزمینها­ی عشایری اســتان بوشهر یا خوزستان ســفر کرده برای بار دوم دوستدار تجربهی باشندگی در میان عشایر آذربایجان یا اردبیل خواهد بود. هرچند ســفر دوبارهی گردشــگر نیاز به خرســندی از سفر پیشین، احســاس آرامش و برنامهریزی درســت و از همه مهمتر تبلیغات درســت و گسترده است که در صورت نبود موارد باال نهتنها بازگشت انجام نخواهد شد بلکه مایهی تبلیغات منفی نیز خواهد شد. گیراییهای گردشگری عشایری را به گونهی کلــی میتوان به موارد زیر دســتهبندی کرد: چادر، یکی از زیباتریــن گیراییها در این باره گونهی سر پناه عشایر گوناگون است. پندار همراه شــدن با انســانهای­ی که ساده و ســبکبار گشــت و گذار میکنند و هر روز با پشت سر نهادن راهی چند فرسخی سیاهچادر خود را در این دشت و بیابان برافراشته میکنند برای بسیاری از گردشگران هیجانانگیز است و آنان نیز دوســتدار آزمودن کردن این سبک زندگی هستند. زیســتگاهی کــه بــا هتلهای امــروزی ناهمســانی­های بســیاری دارد. آنچه گیرایی زندگی در چادر را برای گردشگران صد چندان کرده و در بنیاد بدان روان میدمد، ویژگیهای فرهنگــی عشــایر در مواردی چــون برپایی جشنها است که به شوند گوناگونی و زیبایی یکی از راههای اصلی جذب گردشگر است. گوناگونی خوراک، شــیوهی خوراک خوردن، پخت نان، باورها، گونــهی پیوند افراد ایل با یکدیگر و کارهای روزانهی عشــایر همچون شیردوشی، ماســتزنی، کرهگیری، خنیا، ترانه و صنایع دستی از این تواناییها است. زنان عشایری توانمند هســتند. ایشان بخش گستردهای از مسوولیتهای زندگی کوچنشینی بر دوش آنها است. مسوولیتهای­ی که هر کدام در پندار گردشگران چون یک گیرایی از سبک ویژهای از زندگی تجلــی پیدا میکند. پرورش کودکان، فرشبافی، جاجیمبافی، شیردوشــی، ماستزنی، کرهگیری و بسیاری کارهای دیگر در ایل از سوی زنان انجام میگیرد. برای گســترش گردشگری عشایری، نخست باید به زنان عشایری آموزشهای بسنده را داد و بر پایهی جایگاه ارزشمند و موثری که آنان در خانواده و ایل دارند به بهبود کیفیت گردشگری عشایری یاری کرد، چراکه در بسیاری از موارد در اندیشهی مردم کوچنشین تصویر درخوری از یک گردشــگر نیســت و گردشــگر بیشتر بیگانهای دانســته میشــود که گمان میرود خواهان حضور در زندگی شــخصی مردم ایل اســت. هرچند نباید گمان برد که مردم عشایر مهماننواز نیســتند، بلکه وارون کوچنشینان مردمانی بسیار ساده، بیآالیش و مهماننوازن­د.

زندگی عشایر با طبیعت آمیخته است. آنها به سادگی نیاکان و شبکهی عشایری خــود، اعم از ایل و طایفه و تیره و تش و اوالد و خانوار را میشناســند. در هازمان عشایری دامها نام دارند. در میان آنها بدهکاری نشانهی تهیدستی نیست، بلکه شاخصه رونق زندگی است. قوانین نانوشتهای دارند که کمتر کسی از آنها سرپیچی میکند. مرگ در جنگ برایشــان سربلندی است و ساختار هازمانیشان گونهای از هرم قدرت را نمایش میدهد.

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran