Amordad Weekly Newspaper

ز زن، زیبایی و زیور زمان و زندگی آید

- نویسنده دکتر محمدعلی دادخواه

به فرخندگی فرارسیدن جشن اسفندگان به گاه 92بهمن گاهنمای رسمی کشور

در گاهشماری ایران کهن و ایران باستان پنجم اسفند ماه برابر با 29 بهمن در سالنمای رسمی جشن زن و زمین است (ابوریحان بیرونی). بیگمان زنان نیمــی از پیکرهی هر جامعهای را پــی میریزند، امــا این برداشــت رویهی بیرونی ساختار جمعیتی سرزمین است، حقیقت آن اســت که پویش و کارکرد زنان و بازتاب تکاپوی آنان بیش از این ساختار بیرونی است. پیشینهنگار­ان ما را آگاه میسازند که بالندگی اجتماعی و فرهنگ هر جامعه پیوند اســتواری با ارزش و نگرشــی دارد که برای زنان در آن جامعه قایل میشوند، در این فرآیند زیرساخت و پــی و پایهی اندیشــه و کار و زندگی یک ترازمنــدی را بر پا میســازد تا زنــان خود را همتراز در کار و ســاخت و پرداخت بدانند. در چنین برداشــتی بافت تکتــک مردم تاروپود گسترهی سرزمین را به هم پیوند میدهد و در صورتی که میان این برداشــتها هماهنگی و همسویی در این تافته، بافته و نگرشی به دور از جداسازی و ستمکاری افراخته شود، میتواند جایگاه شایستهای به بانوان دهد. این کنش مناســب، واکنش متناســب را به همراه خواهد داشــت؛ زیرا در چنین نگرشــی زنــان در هــر پایگاهی بــه برتریــن گونه خویشکاری (:وظیفه) خود را میشناســند و بدان دســت مییازند. بازخــورد این برخورد، گسترش (:توسعه)، آرامش و آسایش سرزمین خواهد بود. این گســترش سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خودبهخود گســترش اقتصادی را پی میریزد و توانمندی زنان را آشکار میسازد تا در پرداختن به پیشه، هنر و اقتصاد به گونهای برجسته نقشآفرین باشند. به گفتهی ناپلئون «زن با یک دســت گاهواره را تکان میدهد و با دســت دیگر جهان را» و این کنایهای است به جایگاه مادران در پرورش (:تربیت)، نگرش، برداشت و دریافت کودکان کــه در درازنــای زندگی آنان برجســتهتر­ین بازتاب را خواهد داشت. برای دستیابی به این فرآیند گام نخست آگاهی و گسترش حقوق و امتیازهای زنان اســت که شاید برخی آگاهی بایسته (:الزم) را نداشته باشند. برومند ســاختن توان آفرینشگر زنان جامعهی مــا، آگاهی آنان از پیشــینهی تاریخیشــا­ن است. باید یادآور شــد هرگاه نگاه و برداشت مــا دربارهی نیمی از جامعه همــراه با زیبایی و نیکویــی باشــد دو فرآیند را پــی میریزد. نخست آنکه اندیشــه نهانی و نگرش پنهانی ما سرشــار از پاکی، زیبایــی و پذیرش بانوان خواهد بود و این آمدوشــد درونی زمینهســاز همــکاری و همگامی بیرونــی خواهد بود تا زنان بتوانند شایســتگیه­ا و تواناییهای خود را شکفته سازند. دو دیگر آنکه برخورد پیشین زمینهساز آن خواهد شد که زنان احساس بدی، ناهنجاری و ســرافکندگ­ی نکنند بلکه خود را در پایگاهی همسان و همسو بنگرند تا بتوانند دوشــادوش مردان بار جامعه را به ســرانجام برسانند و این با ارزشترین دستمایهای است که باید بدان پرداخته شود. دانیل یانکلوویــ­چ 2017( - )1924 در کتاب اعجاز گفتوگو ســه ویژگی برای گفتوگوی ارزشــمند برمیشــمار­د تا آن را از گفتوگو، خودرایی و خودکامگی جداسازد و بر این نکته پای میفشــارد که این سه ویژگی همراه هم باید پاس داشته شــوند و اگر یکی از آنها را از دست دادیم دستاورد پایانی درست و دلخواه نخواهد بود. این سه ویژگی بر این پایه هستند: .1 برابــری و همپایــی دو ســوی گفتوگو بدان گونه نباشــد که یکی فرمانروا و دیگری فرمانپذیر باشــند. اگر هم در چنین پایگاهی هستند، باید هنگام گفتوگو جایگاه دو سوی ســخن پاس داشته شــود و روشن است هیچ یک از پرسشگران و پاسخگویان نباید در چتر و فشار کسان بیرونی باشند؛ .2 گوش سپردن همدالنه به سخنان یکدیگر؛ .3 پیــشداوری نکــردن؛ که شــاید برترین ویژگی این ســاختار باشــد تــا از این رهگذر برآیند گفتوگو، دانستن و آگاه شدن پا گیرد. پل پیوند گفتمان هنگامی ســاخته میشود که سخنوران زمینهی آمدوشــد برای یکدیگر را فراهم ســازند. در چنین آرایشــی خرسندی و آگاهی دستاورد این همپرسگی خواهد بود. اکنون به تاریخ شــهرگرایی (:تمدن) بنگرید کــه در هیچیــک از شــهرگرایی­های یونان، چین، ســامی، هند، رم و مصر ابزار گفتوگو میــان زنان و مردان فراهم نیامده اســت زیرا پیشزمینه اندیشــهی مردان آن بوده اســت که زنان جنس دوم، آفریــدهای ناکامه و دور از شایســتگی برخورداری از مردمســاال­ری بوده اســت. در چنین بندوبســتی همپرسگی برابرشدنی نیست و هر گفتوگوی انتقادی به پاسخ انتقامی دگرگون میشود و این نابرابری تواناییهــ­ای زنــان را در گفتوگــو کاهش میدهــد و انگیزهی ناآرامــی روانی، کاهش عزت نفــس، نابرابــری در امتیازها و کاهش امید زندگی خواهد بود. چنانچه در همپرسگی آزاد ســامانهی آگاهی دو ســوی گفتوگو به چالش کشــیده میشود که در پنداشتن زن در شهرگراییها­ی پیشین احساس نابرابری را در میان زنان گسترش داده است. خواری علل درونی آرد بیدادگری زبونی آرد پس اگر در یک شــهرگرایی روز زن و جشن زندگی همسو شــد میتوان به روشنی یادآور شد که این شهرگرایی پرچمدار آگاهی، آزادی و بهروزی زنان است و چه شگفتی رازناکی در میان نام زن، زیستن، زمین و زندگی به چشم میخورد که یادآور زایش، شــکیبایی، فروتنی و مهربانی اســت؛ به گونهای که زمین زاینده است و مهرورز، و در برابر درشتیها و یورشها آرام و شکیبا است. همانگونه که در بانوان نیز این ویژگیها برجسته است. به گفتــهی جواهر لعــل نهرو «بــرای بیدار شــدن مردم این زناناند که باید بیدار شوند» هنگامی دختــری به حرکت میافتد خانوادهای به جنبش درمیآید و پس از آن روســتا، شهر، کشور نیز تکان خواهد خورد. پس اگر به سدهها و هزارههای پیشــین بنگرید که در ســازوکار شــهرگرایی­های کهــن به زنان بــه گونهای فرومانده و کهتر بینند نیاز نخست گفتوگو بر پا نمیشود ولی در شهرگرایی ایران کهن زن را تا بدانجا ارزش نهادهاند که میتوانسته به برترین جایگاه اجتماعی یعنی پادشاهی برسد. به ســخن دیگر، رفتــار خشــونتآمی­ز امروز بازماندهی شهرگرایی رم، یونان، چین و مصر اســت که رفتار خشــونتآمی­ز را در برخورد با زنان به همراه داشته است. در نگاه شهرگرایی کهن ایــران خشــونتپره­یزی گرانیگاه هر کاروباری اســت. پژوهشــگرا­ن بر این باورند که پرخاشــگری، به ویژه در جانوران، غریزی است ولی خشونت آموختنی است و در انسان بر پایــهی یادگیری اســت. میبینیم در نگاه کشورداران و برنامهریزا­ن سدهی بیست و یکم هنوز تراز نگرش همپای ایران کهن نرســیده اســت. زیرا در نگرش شــهرگرایی­های رم و یونان قدرت به معنای توانایی به دست آوردن اطاعت و اقتدار بوده اســت و در نگرش ایران کهن به معنای انجام و به کار بســتن قوانین، که ناهمسانی این دو آشکار است. آسیب آگاهی، فراموشی است. سخنم با کسانی اســت که به روزهای مهرورزی باخترزمینی­ان (:غربیان) چشــم میدوزند و از یــاد میبرند هنگامی که یونانیان دموکراســی را تنها برای مردم شهرنشــین روا میدانستند و روستاییان، زنان و بردگان از امتیاز مردمســاال­ری بیبهره بودند، در همســایگی آنان ایرانیان زنان را در گزینش همســر آزاد بر میشمردند. در چنین بینش و چینش چشــم مردم روشن است، دل آنها روشن و سرزمینشان گلشن. نگاهــی همانند باختر کهن دو آســیب را پی میریزد؛ نخســت آنکه کنشگرانی که در گذر روز و شــب پیوســته نیمی از جامعــه را پلید میدانســتن­د در بیــرون و درون خــود تلخی و ناپاکــی را مزمزه میکردند کــه این گروه مردان بودند و از دیگر سو نیمهی دیگر جامعه کــه درگیر ایــن برخورد تلخ و خشــن بودند پیوسته خود را ستمدیده، افسرده و بیخویش مییافتنــد. اکنون در یــک داوری ترازمند به این نکته چشــم دوزیم که از برجســتهتر­ین ویژگیهای کشورداران هخامنشی نگاه برابر و حقوق همسان برای زنان و مردان بوده است. در هنگامهای که یورش اندیشــهها­ی بیگانه چنان شتابناک شده است که پردهای بر حقیقت فرهنگ بالنده کهن ایران برآورده خویشکاری نویسندگان آن است که جلوههایی از آنچه به راســتی در شهرگرایی کهن این سرزمین بوده است برای نسل نو بازگو کنند و در این نگرش و گزارش چشــمان جستوجوگر پرسشگران را به این باورهای برومند روشــن سازند تا در این ســیل بنیانکن جزیرههــای ایمنی یافت شــود که در هنگامهی توفان بتوان بر آن آرام گرفت. این خواسته در نگرش باریکبینان­ه به تاریخ پیشــین و فرهنگ ایران بوده و خالی از شیفتگی و گزافهگویی به ما نشان شده است. برای آشــنا شــدن با پایگاه بانوان در جامعه نخســت باید بــه این نکته دل بســپاریم که ضمیر جنســیت در زبان فارسی همانند دیگر زبانها نیســت. در زبانهای انگلیسی، فرانسه و عربی هنگام یادکردن از شخص با ضمیری او را مشخص میســازند که جنسیتش در آن ضمیر نهفته اســت. برآیند چنین نگرشی آن اســت که تفاوتی میان ایــن دو میپندارند و در چنین سنجشــی زنان را در کفهی کمتری قــرار میدهند. از آن رو که ســنت کهنتر از قانون و فرهنگ اســت و رفتارهای اجتماعی، اخالقی و قانونی از آبشــخور سنت میگذرند، باستانیتری­ن و اســتوارتر­ین پایههای داوری اجتماعــی را پی میریزند. زبان بازوی توانمند سنت است. میبینیم در پیشینهی سنت ایرانی با گریــز از جدایی زن و مــرد در گفتار، آنان را همســو و همگن قرار میدهند و در سخن، ضمیری همانند را به این دو میبخشند.

پارس ‌ینويسی

:1 اساس :2 معلمان :3 ساعات پایه، بنیاد، آموزگاران، زمان،

نمونه‌ی‌پارس ‌ینويسی

بر پایــهی ایــن رویکرد در گذشــته آموزگاران کارهای بسیاری را در نوروز به دانشآموزان میدادند و دانشآموزان ناچار بودند زمان بسیاری از تعطیلی خود را به نوشتن روی آورند.

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran