Amordad Weekly Newspaper

تاریخ یهود (بخش )25

- نویسنده اردالن‌کوز‌هگر

کتاب «ســفر اعداد» با پارهای از دستورهای خداونــد که موســا به مردمش رســاند پایان مییابد. یهودیان از دید ســنتی نگارندهی این کتاب را موسا میدانند، ولی دربارهی این باور با پژوهشهای نوین بر روی ادبیات بهکاررفته در کتاب و درونمایهی آن مورد گمان بسیار است. باری، کتاب دیگری که پس از اعداد داستان بنیاســرای­یل را پی گرفته است «تثنیه» نام دارد. تثنیه به چم (:معنی) «دوباره» اســت و از ایــن رو بدین نام خوانده شــده که در آن دستورهای خداوند، که پیشتر گفته شده بود، بازگو شــده اســت. تثنیه پنجمین و واپسین بخش از تورات است. در این کتاب موسا برای مردمش سرگذشتشان را بازگو میکند و چرایی دربهدری و آفندهایی (:حمالتــی) را کــه بــدان گرفتــار آمدهاند میگوید. او دســتورهای خداوند را برایشــان گوشزد میکند و وعدهی خدا را برای گشودن سرزمینها یادآوری مینماید. همچنین دوباره بدیشــان تاکید میکند کــه مردمانی را که خداوند به ایشــان تســلیم خواهد کرد از دم تیغ بگذرانند و به هیــچ یک رحم نکنند و با آنها پیمان زناشویی هم نبندند و بتهایشان را بشــکنند و نیایشگاهها­یشــان را ویــران سازد. موسا به بنیاســرای­یل یادآوری میکند که آنــان تیرهی برگزیــدهی خدایند. آنگاه موســا برای واپســین بار به کوه نبو رفت و دورنمای سرزمین موعود را نگریست و سپس درگذشت. موســا در هنگام مرگ 120 سال داشــت، ولی به گزارش تورات همچنان توانا بود و چشــمانش سوی خود را از دست نداده بود. پــس از او و بر پایهی وصیتش و فرمان خدا، یوشع به جانشینی او رسید. بنیاسراییل 30 روز برای موسا به سوگ نشستند. با مرگ موســا کتــاب تثنیه هم بــه پایان میرسد. یهودیان بر پایهی سنتشان باور دارند که این کتاب به خامهی موسا است و واپسین بخشهای این کتاب دربارهی مرگ موسا را نیز یوشــع نگاشته اســت. به هر روی، این باور که کتاب یادشده به دست موسا و یوشع نگاشته شده باشد امروزه از سوی پژوهشگران با گمان بسیار روبهرو است. دنبالهی داســتان یهودیــان را میباید از «کتاب یوشــع» پی گرفت. کتاب یوشع پس از بــه اصطالح «اســفار پنجگانه» یا «تورات» میآید و ششــمین کتاب از مجموعهی نوشتههای ســپند (:مقدس) یهودیان و مســیحیان اســت (یهودیان مجموعــهی ایــن کتابهــا را َتَنــخ و مسیحیان عهد عتیق میخوانند). و اینک دنبالهی داستان؛ خداوند به یوشع دستور داد تا از رود اردن بگذرد و کنعان را به چنگ آورد. یوشــع دو جاسوس را برای بررسی به «اریحا» فرستاد. آن دو جاسوس به خانــهی زنی بدکاره به نــام «راحاب» رفتند تا شب را در آنجا سپری کنند. پادشاه اریحا از آمدن دو عبرانی آگاه شد و کسانی را برای دستگیری آنان فرستاد، ولی راحاب آن دو جاسوس را پنهان داشت و سپس راه گریز را بدیشان نشــان داد. او به آنها از پریشانی روحیهی مردمان اریحا گفت و در برابر خدمتی که به بنیاسراییل کرده بود از آن دو خواســت که پس از گشودن شهر از خون او و خانوادهاش بگذرند. آنان نیز بند ســرخرنگی بدو دادند تا آن را به پنجرهی خانهاش ببندد و نشــانهای باشد برای در پناه بودن آن خانه و بدو سپردند که در روز تازش به شهر پدر، مادر و دیگر کسانش را در خانهی خود گردآورد و ســوگند خوردند که هر کســی در این خانه اســت در پناه خواهد بود.

یارینامه: کتاب مقدس فارسی ‪(QF\FORSHGLD -XGDLFD YRO‬

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran