Amordad Weekly Newspaper

زن در شاهنامه نجیب، نژاده یا هوسناک

- نویسنده آیلین سیروس

زن ؛ عشق ؛ هوس بررسی دیدگاههای گوناگون پیرامون نگاه به زن در شاهنامهی فردوسی

زن از دیدگاه فردوسی دارای مقامی بس مانا و تاثیرگذار داشته که در جایجای این اثر تاریخی ستوده شده است. زن وارون (:برخالف) آثار عرفانی و عاشقانهی ادبیات کالســیک ایران چون حافظ، سعدی و مولوی، در شــاهنامه که اثری حماســی است، نقشی تاریخی و عینی دارد. زنان شــاهنامهی فردوســی نیرومند و گرانگاه (:محور) بســیاری از پرســمانها­ی (:مسایل) هســتند. ۴۲ زن در شــاهنامه به نقشآفرینی میپردازنــ­د. این زنــان چنینانــد: آرزو، آزاده، آزرمیدخت، ارنواز، اسپنوی، بانوی گازر، بانوی گردوی، بانــوی مهبود، پوراندخــت، تهمینه، جریره، رودابه، ســودابه، ســهی، ســیندخت، شــهرناز، فرانک، فرنگیس، کتایون، گردآفرید، گلشهر، ماهآفرید، منیژه و همای زنان در شــاهنامه نقشــی بنیادین در جنگها دارند، چنانکه دربــارهی بانوی جنگاور ایرانی، «گردآفریــد» در جنگ با «ســهراب» چنین میخوانیم: کجا نام او بود گردآفرید که چون او به جنگ اندرون کس ندید بپوشید درع سواران جنگ نبود اندر آن کار جای درنگ

این در حالی اســت کــه «تئــودور نولدکه»، پژوهشــگر نامآور آلمانی دربــارهی «زن» در شاهنامه چنین مینویسد: در شاهنامه زنان نقشی پویا بازی نمیکنند، تنها هنگامی نمایان میشوند که هوس یا عشقی در میان باشد (نولدکه: حماسهی ملی ایران). برای بررسی دیدگاه نولدکه نخست باید ببینیم که او شاهنامه را با چه چیزی سنجش میکند و بدین برآیند (:نتیجه) میرسد؟ فردوسی هزار سال پیش میزیست، در روزگاری که نه تنها در ایران، بلکه در همهی جهان نقشهای بیرون از خانه ویژهی مردان بود. اگر شاهنامه را با ایلیاد و اودیسه، اثر سرشناس حماسی یونان باستان بسنجیم، بیگمان، زنان در شــاهنامه نقشهای بیشــتر و پررنگتری بازی میکنند و از آنچه نولدکه هوس و عشق مینامــد، دورترند. چنین برآینــدی به هنگام سنجش شــاهنامه با آثار «ویلیام شکسپیر»، «ویکتــور هوگــو» و «چارلــز دیکنــز» به دست میآید. اما بــه نگر (:نظر) نمیرســد کــه کردارهای تاریخی«گردآفرید» و «گردیه» برای هوس در شاهنامه گزارش شده باشند. اســالمی ندوشن دربارهی زن در شاهنامه باور دارد کــه: «بزرگترین ســوتفاهمی که در حق شــاهنامه صورت گرفته در مورد زن است و آن این است که انگاشتهاند شاهنامه کتابی ضد زن است و فردوســی میانهی خوشی با زن نداشته است در حالی که سرتاسر شاهنامه عکس این را بیان میکند.» وی میگوید: «این یک تلقی عوامانه است، به این علت میگویم عوامانه زیرا یک بیت معجول را دلیل آوردهاند که از فردوسی نیست و الحاقی است: زن و اژدها هر دو در خاک نه جهان پاک از این هر دو ناپاک به» ندوشن با یادآوری از داستان سیاوش میافزاید: «این بیت مربوط به داســتان سودابه به علت خیانتی اســت که به سیاوش میکند، اما فردی که دل پری از زن داشــته بنا به تفنن این بیت را ســاخته و به فردوسی نســبت داده است. در حالیکــه در شــاهنامهه­ای قدیمی و اصلیتر اثری از این بیت را نمیبینیم.» این اســتاد دانشــگاه تهران در دنباله میگوید: «ســه چهار بیت دیگر هم نظیر آن هست که باز یا جنبهی الحاقی دارند و یا مناسبتهایی در پی آن است.» به گفتهی این پژوهشــگر و شاهنامهشــ­ناس، کتاب دیگری در ادبیات فارسی نمییابیم که به این اندازه از زنان برجسته از جنبههای گوناگون مانند رودابه، ســیندخت، تهمینــه، فرنگیس و منیژه و .. نشان داشته باشند. در هیچ کتابی، این اندازه جایگاه زن باال گرفته نشده است و زنان این گونه ستایش نشدهاند.

در این میان باید گفت که نقش زنان شاهنامهای به جنگاوران و لشــکردارا­ن کرانهمند (:محدود) نمیشود. «فرانک» مادر فریدون با به کارگیری سیاست، فرزند خود را پروراند و او را برای نجات ایران و ایرانیان از دســت بیوراسب (:ضحاک) آماده کرد. دیگر زنان شاهنامه نیز هرکدام نقشی کوچک یا بــزرگ در رویدادهای سیاســی ایران بازی میکنند. در بخش ساســانیان شاهنامه باز هم بودن و نقشآفرینی زنان در سیاست را میبینیم. در روزگار ساســانی، چون روزگار پایانی کیانی، زنان بر تخت پادشاهی نشستهاند. هرچند که در بخشهای پیشین شاهنامه نیز بینندهی به ارث رسیدن «فر ایزدی» و «خون شاهی» از سوی دختر «ایرج» یعنی «ماهآفرید» و در بخشــی دیگر بینندهی به شــاهی رســیدن «همای» دختر «بهمن» بودیم. گفتنی است که این نگاه انساندوستا­نه به زن در شاهنامه، از ویژگیهای فرهنگی ایران باستان است.

زنان شاهنامه؛ آراسته و مقدس زنان، دلیران جنگ زنان؛ نمایانگر دلدادگی در شاهنامه

هرچند در شــاهنامه، داستانهای عشقی بسیار زیبایی نیز مییابیم. با همسنجی این داستانها مانند زال و رودابــه، بیژن و منیژه، کیکاووس و ســودابه، کتایــون و گشتاســب، خســرو و شــیرین و رســتم و تهمینه ...و با نمونههای دیگر شــهریگریه­ا (باستانی و مدرن) باز هم میبینیم که در نمونههای ایرانی، زنان گرامیتر، نیرومندتر و بــه ویژه کنشگرتر هســتند. به گونهایکه حتــا گاهی این زنان هســتند که دلدادگــی خود را بــه مردان نمایــان کرده و خواســتگار­ی میکنند. آنچه از کلیت شاهنامه نسبت به موضوع زنان بر میآید چنین است. اما جزییات نیــز همواره گفتمانهای گوناگونی را در پی داشــته است. همانگونه که میدانیم در منطق، تعمیم جز به کل نادرســت است. در هنگام برآیندگیری دربــارهی یک آفرینه (:اثر) بزرگ و ســترگ نباید به یــک مورد کوچک بسنده کنیم. اینکه از شاهنامهی ۰5 هزار بیتی، یک بیت را برگزینیم و با بهرهگیری از آن برای شــاهنامه و فردوســی حکم بدهیم، نه درست است و نه دادگرانه. این گونه داوری دربارهی هر چه باشــد، ناپذیرفتنی است. چه دربارهی تاریخ باشد و چه دربارهی ادبیات. چه به ایران وابسته باشد چه جایی دیگر. همچنیــن هنگام برخورد بــا برخی بیتهای به ظاهر گیــردار در شــاهنامه، همواره یک نکتــه را بایــد در نظر بگیریــم و آن اینکه شــاهنامهه­ایی که امروز در دســت ما است، به گونهی کامل، همانی نیســت که فردوسی ســروده اســت، بنابراین در زمان برخورد با هر بیتی باید از افــزوده یا الحاقی نبودن آن دلآســوده (:مطمئن) شــویم. اما راه یافتن بیتهای« افزوده» چیست؟ نخست «نسخهشناسی» و دوم «سبکشناسی». در دانش نسخهشناسی، پژهشگران با همسنجی دســتنویسه­ای گوناگــون، کــه در زمان و مکانهای گوناگون نوشــته شــدهاند، کوشش میکنند تا به اصل دست یابند. کمیت و اعتبار دســتنویسه­ا دو ســنجهی (:فاکتور) ارزشمند برای بازیابی حقیقت است. در دانش سبکشناسی، یک پژوهشگر چنان با شــیوهی کار یک نویسنده اخت میشود که با نگاهی به بیتها، میتواند ســره را از ناسره جدا کند.

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran