Amordad Weekly Newspaper

نيکی‌را‌برای‌خود‌نيکی‌انجام‌دهيد‌

- نویسنده دکتر حسین وحیدی

در پــاداش دادن به نیکوکاران بشــتاب. نیکی آن باشــد که هر کاری که پنهانی کنی آشــکارا نیز انجام دهــی. به هر که نیکی رساندی، سرور او گردی؛ به هر که نیازمند گردی، گرفتار او شوی و از هر که بینیازی داری برابر وی باشی. بکوشــید خانمان نیک داشــته باشــید. نیرومند، توانا، توانگر، آراسته و پیروز باشید و در راه بهزیستی خود بکوشید. بزرگترین گفتهها در راه بهزیســتی مردمان سخن اشو زرتشــت است: اندیشهی نیک، گفتار نیک، کردار نیک. نیکوکاری سرچشمهی بهزیستی، شــادمانی و پیروزی است. ای نیکان، بزرگترین نیکیها آن اســت که مردم را به نیکی فراخوانید و بالهایتان را به همه جا بگسترانید و در راه نیکسازی مردم از چیزی بیم نداشته باشید. بســیار مردمانی هســتند که در آوردگاه زندگی در گزینش نیک و بد ســرگردانن­د و نیاز به راهنما و راهبری دارند که دست آنها را بگیرد و آنها را از گرداب برهاند. شما نیکان هستید که میبایست بکوشید و آنهــا را از راه بد برهانید و به راســتی برســانید، از این رو بــرای یک کس تنها نیک بودن بســنده نیســت و بلکه آنچه فراتــر اســت فراخواندن مردم اســت به نیکی، نیکوکاری، کوشش برای گسترش نیکی، زدودن ناپاکی، نادرســتی، زشــتی و زشتکاری. شــاید که در راه گسترش نیکی، بــدان با کردار زشــت خود نیکان را بهراســانن­د، اما نیکان بایــد بر هراس خویــش چیره شــوند و با کوشــش خود با بــدکاران که همه چیــز را به ویرانی و تباهی میکشــند بستیزند. نیکی کنید هر اندازه هم که ُخرد باشد که از نیکوییهای خرد است که نیکوییهای بزرگ برخیزد. نیکی مردمان را ســپاس بگزار. اگر مردم از تو نیکــی ببینند به تــو بگرایند و اگر بــدی ببینند، از تو بگریزنــد و کین تو به دل گیرند. فرمانروایی که دادگر نباشــد، مانند ابری اســت که باران نداشته باشد. بینوایــی که بردبار نباشــد، مانند چراغی است که روشنایی نداشته باشد. دانشمندی که پرهیزگار نباشد، مانند درختی است که میوه نداشته باشــد. توانگری که بخشش نداشته باشــد مانند زمینی است که گیاه نداشته باشد. جوانی که از گناه پَتِت (:توبه) نداشــته باشــد، دریاچهای است که آب نداشــته باشد و زنی که شرم نداشته باشد مانند خوراکی است که نمک نداشته باشد. شش فروزه نیکو است و اگر در شش کس باشــد، نیکوتر است: دادگری نیکو است و در پیشوایان کشور نیکوتر است، بردباری نیکو اســت. در تنگدستان نیکوتر است. پرهیزگاری نیکو اســت و در دانشمندان نیکوتر اســت. بخشــش نیکو است و در توانگران نیکوتر اســت. پتت نیکو اســت و در جوانان نیکوتر اســت، شــرم و آزرم نیکو اســت. برای مردم نیکی بخواهید و مــردم را به نیکی یاد کنید. ســنگینتر از آســمان، سرشــارتر از دریا، ســختتر از سنگ، گستردهتر از زمین، گرمتر از آتش، ســردتر از برف و تلختر از زهر چیســت؟ دروغ بستن به بیگناه از آسمان سنگینتر، دل آدم خرســند از دریا سرشارتر. نیککردار را به اندازهی نیکــیاش پاداش بده و بدکردار را به کار بدش واگذار که رفتارش او را سرانجام به کیفر خواهد رساند. 10 فروزهی نیک بر ســر همــهی فروزههای نیک اســت: راســتی، باز پس دادن ســپرده، رســیدن بــه خویشــاوند­ان، مهماننــوا­زی، بخشــش، دادن پاداش نیکیهــا، نگاهداری درست همســایگان، نگهداری دوستان. چون آسیاســنگ باش که درشــت برگیری و نرم بازدهی و آنچه را که نباید و آنچه را که نشاید از خود برون ریزی. چون مورچه و آسیاسنگ، پیوســته پویان و چرخان بــاش و دانه به انبار همــگان و آرد به تنور مردمان رســان. نیکی را از تــرس و به امید پــاداش مکنید. نیکی را بــرای خود نیکی انجام دهید و پیوســته و در هــر جا و در هر حالی دین و وجدان را دیدبان و نگهبان خود بدارید. از ناسپاسی مردم دست از نیکوکاری برمکش. بدی و نیکی در نهاد و سرشت آدمی با هم هستند. سرشت و نهاد هر کسی آمیزهای است از نیکی و بدی، هر کدام را که پروراندی، همان میشــوی. نیکیهای خود را مستای. نیکفرمان باش، تا نیکبهره باشی. نیکپرور و دیندار باش، تا پاک باشی. نیکمرد آساید و بدمرد رنج و اندوه گران برد. نیکی به از آن نیســت که اگــر بدهکاری زیر فشار اســت و هیچ راهی برای دریافت پولی ندارد به یاریاش بشــتابی و بار او را ســبک گردانی. سنگینی در خاموشی، فزونی دوستیها از دادگــری، برافرازی پایههــا از نیکوکاری و رسایی داشتهها از فروتنی، رسیدن به بزرگی از بردن ســختیها، شکست دشمن از خردمندی و دســت یافتن به نیرویی از بردباری به دست میآید. فــال بد مزنید. تن خود را داغ نکنید و بر آن نشــان نگذارید. درستکاری و گمراهی، بالندگــی و تباهی خردخرد و آهستهآهســ­ته روی میدهد. بخشــش در پیش گیر، مردم را به نیکی فراخوان و از نادان روی بگردان. هر کس هر چه به دیدهاش پســند آید بکند. اگر نیکی بینی و ارزش نیکی ندانی و ناسپاســی کنی، گناهــکاری. زنهار، نیکــی و نوازش را به شایســتگی و بــه همان انــدازه که نیکی دیدهای پاســخ بگویی. هیچ نیکیای بهتر از این نیست که چون کسی را کاری پیش آید و روان او در رنج باشــد، او را یاری دهی تا از آن دشواری بیرون آید و باز نیکی به از آن نیست که هازمان را از بزهــکاری برهانی. نخوردن می، پاک میکند خرد را از سســتی و سبکی، همبســتگی زبانی مردم را از دودلی و بددلی. نیکــی و زیبایی یگانه هســتند، دلبســتگی به هریک از این دو انســان را به آن دیگری رهبری میکند. آنچه را که در دیگران نمیپســندی از خودت رها کن. برانگیختن بدکار به نیک پاک میکند هازمان را از تباهی، پرهیز دادن از کار زشــت پاک میکند هازمــان را از گمراهی و نادانی. پیوند با خویشــان پاک میکند خانوادهها را از تیرگی و دوری، کیفر پاک میکند شــهرها و روانها را از تباهی و پلیدی، گواهی درســت پــاک میکنــد داوری را از لغزش و گمراهی، خــودداری از دروغ پــاک میکنــد منــش انســان را از شکستگی، راســتی پاک میکند دل را از ترس.

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran