Amordad Weekly Newspaper

درگذشت زرتشت سپیتمان و لهراسپ

- نویسنده سورنا فیروزی

پایان شهریاری گشتاسپ کیانی

زرتشــت پــس از رخدادهایــ­ی در پیرامون ری (زادگاهش)، بر آن شــد تا بــه دربار بلخ (بخذی اوســتایی= باختری پارســی)، تختگاه شهریاری کیانیــان (کویهــا)، بــرود. به هــر روی، او از دریاچهی آن روزگار فالت مرکزی ایران گذشت (که دیرینگی این جابهجایی را نشان میدهد)، به بلخ رفت و در پی رویدادهایی اندیشــهاش در بلخ پذیرفته شد. اسپندیار، شــاهزادهی تاجدار بلخ، بر آن شــد تا فالت ایران و پیرامون آن را زرتشتی کند. امروزه برخــی از رخدادهای دگرگونی آیینی با ویژگیهای کیش کهــن ایرانیان، از الیهی با هزارهی هفتم (روزگار نوسنگی) چاتالهویوک، در آسیای کوچک یافت شده است که با درونمایهی نوشتههای ایرانی در زرتشتی کردن آن سرزمینها همخوانی دارد. پس از روزگاری، گشتاســپ، شاه باختریانا (در ســندهای متاخر شــاه ایران دانسته شــده است)، برای دو ســال به زابلستان (زرنگ) رفت و مهمان رستم آن سرزمین، برابر با پهلوان نخست کشور، شــد. تورانیان آن سوی آمودریا از این فرصت بهره بردند و بلخ و آتشکدهاش را تاراج کردند. زرتشت و لهراسپ، پدر گشتاسپ و گروهی از یارانشان در این آفند (یورش) و درون نیایشگاه کشته شدند. برپایهی یک گزارش همسر گشتاسپ نیز، که کارها به او ســپرده شده بود در این رخداد کشته شــد، اما بر پایهی گزراشی دیگر او از بلخ به زرنگ گریخت. گفتنی اســت که گشتاسپ در بلخ تنها نگهبانان کاخ خود را بر جای گذاشته بود که رخدادی شگفتآور است. ریشهی آفند توران به بلخ کردارها و گفتارهای زرتشت به گشتاسپ دربارهی دگرگونی رفتار سیاســی و مالی کیانیان نسبت به توران بوده است که خشم تورانیان را به پا ســاخته بود. شاه توران پیش از این آفند به گشتاسپ نامهای نوشته بود و در آن به کیانیان هشدار داده بود تا رفتار خود را دگرگون نسازند و از دین کهن خود نیز دست نکشند؛ دینی که گویا با دین تورانیان همسان بوده است. به هر روی، اسپندیار فرزند گشتاسپ، به کینخواهی این تاراج، به توران لشــکر کشــید، تختگاه آن ســرزمین، روییندژ، را گرفت و شاه آنجا، ارجاسپ، را کشت. این چنین کار توران به پایان آمد. در رخداد سپسین، اسپندیار به فرمان پدر به زابلستان لشکر کشید تا آن سرزمین را مانند سرزمینهای دیگر زرتشتی کند، اما سرانجام به دست رستم آن سرزمین (پهلوان-شاه زابلستان یا زرنگ) کشته شد. کالبد اسپندیار محترمانه و با یک تابوت به بلخ فرستاده شد. تختگاه با این رخداد به هم ریخت. گشتاسپ نیز پشیمان شد و سرپرستی پسر اکنون تاجدار اسپندریار، یعنی بهمن (وهومن) را بر دوش گرفت. به گزارشی 10 ســال پس از مرگ زرتشت، گشتاسپ نیز درگذشت و این چنین شهریاری، به نوهی پر از خشم او، بهمن پور اسپندیار رسید. درازای شهریاری کیگشتاسپ در افسانه 120 سال آورده شده است، اما میتوان به شیوهی زیر سال شهریاری او را چنین دانشی برشمرد: آمدن زرتشــت به بلــخ در 42 ســالگی از زندگانــیا­ش به بلــخ برابر با ســال 30 از شهریاری گشتاسپ + 47 سال تا درگذشت زرتشت+ 10 سال پس از درگذشت زرتشت = 87 ســال درازای تاریخی شهریاری کی گشتاســپ کیانی. این زمــان در برابر زمان فرمانروایی فرعون پپی دوم مصری 94( سال) شگفتیای ندارد.

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran