Amordad Weekly Newspaper

آیینهای گنوسیستی زمینهی رخنهی قدرتهای همسایه

- نویسنده علیرضا

کرتیر؛ جزماندیشی سرکوبگر یا ایراندوستی بزرگخواه (بخش نخست)

دیباچه: یکی از جســتارهای­ی (:موضوعاتی) که هنگام خوانــدن تاریخ باید به آن پرداخت و آن را به کار بســت شناخت نادرســت رخدادهای گذشته از دریچهی دریافت امروزی و چشمانداز ارزشها و باورهای کنونی ما اســت. بیگمان برای دریافــت بهتر رویدادهای گذشــته باید ویژگیهای زمانی و مکانی آن رخداد را درست بررسی کنیم و ذهنیت فرمانروا بر پدیدآورندگ­ان رویدادهای تاریخی را به درستی و با سنجههای همان زمان و مکان بازشناســی­م. این کار به ما یاری میکند که دریافت درستی از رخدادهای تاریخــی و پدیدآورندگ­ان آن پیدا کنیم و از هر گونه داوری نادرست بر پایهی پیشانگارهه­ای (:پیشفرضهــا­ی) کنونــی دوری کنیم. این روش برخــورد را باید در شــناخت تاریخ ایران و کســانی که این تاریخ را پدید آوردهاند پیش چشم آوریم. این دیباچه از آن رو گفته شد تا در دریافت رفتارها، گفتارهای یکی از باارزشترین چهرادهای (:شخصیتهای) تاریخی- فرهنگی ایران آگاهانه داوری کنیم. در این نوشــته به کرتیر، روحانی برجســته و و بســیار پرنفوذ زرتشــتی، میپردازیم که در سالهای نخستین روزگار فرمانروایی ساسانی و همزمان با شش تن از پادشاهان نخستین این دودمان از اردشــیر تا نرسی جایگاه باارزشی در زنده کردن شکوه و بزرگی ایران داشت. از کرتیر چهار سنگنبشــته­ی پهلوی بر جای مانده است: .1 سنگنبشتهی کرتیر در نقش رجب .2 سنگنبشتهی کرتیر در سرمشهد .3 سنگنبشتهی کرتیر در کعبهی زرتشت .4 سنگنبشتهی کرتیر در نقش رستم این سنگنبشتهها دو جستار کلی را در بر دارند: نخست برشماری فرنامها (:القاب) و عنوانهایی که وی از پادشاهان گرفته و نیز کارهایی که در زمان آنها انجام داده است. دوم گزارش معراج و یاری ایزدان به او (عریان، رویه .)164 اما باارزشترین بخش این سنگنبشــته­ها، که بسیار به این بخش تاخته شده است و بر پایهی همین بخش کرتیر را روحانیای جزماندیش و سرکوبگر دانستهاند که همهی مخالفان خود و دینهای گوناگون در ایران را از میان برداشــته و نابود کرده است، بخش پایانی بند 9 و بخش نخســت بند 10 از سنگنبشتهی او در کعبهی زرتشت است. او در این سنگنبشته در دنبالهی گــزارش کارهــای خود برای گســترش دین مزدیسنا میگوید: «و بر اهریمن و دیوان آســیب و گزندی بزرگ رســید و کیش اهریمن و دیوان از شهر رخت بربست و گریزان شــد و یهود، شمن، برهمن، نصارا، کریستیان، مغتسله و زندیق در شهر زده شدند و النهی دیوان ویران شد و گاه و نشستگه ایزدان شد» (همان، رویه .)192 بــرای دریافت بهتر این جســتار باید به کمی پیشتر بازگشت، زمانی که در سالهای پایانی اشــکانیان رخنه و گسترش دینها و آیینهای گوناگون در خاور و باختر (:شرق و غرب) ایران و بهویــژه آیینهای گنوسیســتی ایرانیان را تا اندازهای از یکدســت اندیشــی بیرون میبرد و زمینهی رخنهی قدرتهای همســایه را زیر پوســتهی آموزشهای دینــی فراهم میکرد. آموزشهاییک­ــه گاهی نگرشهــای ضد این جهانــی و بدبینانه بــه همراه خود داشــتند و گســترش آنها در ایران مانند سم کشندهای در درون و ســاخت و بافــت ذهنیت و هازمان (:جامعه) رفتار میکــرد و بیاعتنایی به جهان مادی، تالش نکردن و نکوشــیدن برای آبادی زندگی این جهانی را فراهم میساخت. از سویی دیگر نیز زمینهی پارســایی (:زهد) و رنجکشی (:ریاضتکشی) و مسوولیت نداشتن در هازمان را در پی داشت. اینکه گفته شده اســت دین زرتشتی به دست اردشــیر بابکان در ایران رســمیت یافت شاید سخنی به دور از واقعیتهای تاریخی باشد، زیرا باید به درســتی چم (:معنای) واژهی «رسمی» روشــن و ویژگیهای آن واکاوی شــود. دین زرتشتی پیش از اردشــیر نیز کیش (کمابیش) بیشتر ایرانیان بود و پادشاهان اشکانی نیز مانند هخامنشــیا­ن پیرو این دین بودنــد، ولی آنچه تضعیف این دین در این روزگار را در پی داشت، یکپارچه نبودن فرمانروایی سیاسی و به سخنی دیگر روایتی وحدتگرا از این دین بود که خود مایهی تضعیف فرمانروایی نیز میشد. بیهــوده نبود کــه در روزگار بالش، پادشــاه اشــکانی، برای نیروبخشی عنصرهای ملی در برابــر فرهنگهای بیگانه و بهویژه هلنیســم، کوشــشهایی بــرای گــردآوری بخشهای پراکندهی نوشــتههای زرتشتی انجام شده بود تا از ایــن راه به یکپارچگــی خوانش از این دین نزدیک شــوند. روشــن است برای بالش که چهرادی سیاســی بود و بزرگی و نیرومندی ایران برای او باارزش بود، بایستگی زندهکردن نیرومندی ایران همراه شــده بود با زندهکردن تمرکز ســاختار دینی که میتوانســت عاملی بــاارزش برای تضعیــف و تاثیرپذیری ایرانیان باشد (ن ک به: بویس، رویهی .)109-130 همچنین رخنه و توانمندی کوشانیان در خاور ایران در سایهی رخنه و گسترش بوداییگری رو به گسترش بود و گسترش آیینهای گنوسیستی در باختر ایران نیز زمینهی پیوند سرزمینهایی را فراهم میکرد که با ســرزمینها­ی رومی و فرهنگ یونانی (هلنیسم) نزدیکی داشتند. این گرایش به دین زرتشتی و بازیابی توانمندی ایران بزرگ که به دست اسکندر مقدونی از میان رفته بود، از میانههای روزگار اشــکانی آغاز شده بــود و با روی کار آمدن اردشــیر بابکان و بنیاد دودمان ساسانی پیدا شــد. برای اردشیر بابکان بازیابی توانایی ازدســترفت­هی ایران در روزگار هخامنشی باارزش بود که اشــکانیان با ادعای فراوانشان نتوانسته بودند آن را زنده کنند (برای آگاهی بیشتر ن ک به: وینتر و دیگناس، رویه54). این بازیابی تنها از راه یکپارچه کردن ســاختار چندگانهی آیین مزدیسنا در گسترهی فالت ایران شــدنی بود تا از این راه بتوانند تمرکز خود را بر روی دشمنانشــا­ن بگذارند؛ دشمنانی که نشان داده بودند از هر زمانی برای آســیب رساندن به ایران در خاور و باختر دســت به کار خواهند شد. تازش بســیار رومیان در سالهای پایانی روزگار اشکانی بهویژه از زمان خسرو پادشاه این دودمان تا روزگار اردوان واپسین پادشاه اشکانی پیوسته ادامه داشت و آسیبها و هزینههای بسیاری بر ســرزمینها­ی باختری ایران بر جای گذاشت و نمونههای چنیــن نبردهایی را در خاور ایران نیز دیده میشود. انگیزه و آرمان اردشیر اصالح امور دینی و سیاسی درون کشوری برای زنده کردن توانمندی ایران برای رویارویی با دشمنان خاوری و باختری و زنده کردن فرمانروایی هخامنشی بود. نیاز این کار نیز ساخت هازمانی با فرهنگ کار و کوشش برای گسترش نمادهای این جهانی و زنده کــردن روحیهی رزمندگــی و دالوری ایرانیــان بود، چیــزی که آموزشهای اشــو زرتشــت آن را به خوبی ارایه میکرد و کسانی که اردشــیر را همراهی میکردند از شیفتگان زرتشــتی آتشــکدهی آناهیتا در استخر بودند. (دریایی،1931، رویهی .)23 از این رو، پیوندی میان سیاســت و دین روی داد که آرمان آن بازیابی بزرگی و شــکوه ایران در جهان بود. نبردهای دو شاهنشــاه نخستین ساسانی، ایران را دوباره نیرومندتری­ن فرمانروایی جهــان کرد و امپراتوری بزرگ روم نیز در برابر این بزرگی چندین بار شکست را پذیرفت. در ایــن هنگامه اســت که روحانی زرتشــتی ایراندوســ­تی بــرای ســاخت هازمانــی بــا ویژگیهایــ­ی که خواســتهها­ی بلندپروازا­نهی پادشاهان آن را انجام شدنی میکرد نمایان شد و کارهایی کرد که در روزگار فرمانروایی شش پادشاه نخستین این دودمان دنبالهدار شد. (نک به: ویدن گرن، رویهی .)9-13 برای کرتیر بازنگشتن به وضعیت پیشین باارزش بود که با فزونی (:تکثــر) دینهای گوناگون و گنوسیستی جهانگریز سستی ایرانیان را پدید آورده بود. بیشــتر دینهایی که در این زمان رو به گسترش بودند، نگاه بدبینانهای به این جهان داشتند و این با آموزههای زرتشتی و آرمانهای پادشاهان ساسانی برای ساخت هازمانی کارآمد، پویا و همچنین مسوولیتپذی­ر و کوشا همخوانی نداشت. از این رو، وی کوشش کرد که از گسترش این آیینها و آموزههایشا­ن در ایران و سرزمینهای زیر پوشــش و فرمانروایی ساسانیان جلوگیری کند. اگرچه این جســتار به این چم نیست که او میخواســت تا همهی دینها و مکتبهای دینی، فکری و پیروان آنــان را از میان بردارد. او به این میاندیشید که تاثیر این دینها نباید به آن اندازهای باشد که هازمان را از آرمانهای درســت آن بازدارد. چنانچه دینــی یا آیینی با آرمانهای ردهی باالی فرمانروایی که بزرگی و شکوه ایران در جهان بود را به خطر میانداخت با آن برخورد میشــد. دینهــای گوناگون تا زمانی که آموزشهای آنان چهارچوب سیاسی و ضدحکومتی نمییافت آزادانه به زندگی خود ادامه میدادند. به گفتهی «وقایعنامهی ســیرت» چون شاپور شماری از مسیحیان را در شهرهایی که برآورده بود نشیمن داد، شمار ایشان در ایران باال گرفت و ما از یوحنای افسوســی و باارزشتر از همه از تاریخنگار ارمنی الیسایوس وارداپت میدانیم که شاهنشاه بفرمود تا «مغان» زندیکان (مانویان)، یهودیان، مســیحیان و هر کسی را با هر دینی که میورزد آســوده گذارند و بگذارند که آنها با باورهای خود در آرامش به ســر برند (دوشن گیمن، رویهی .)307 شــاپور با یهودیان و مســیحیان تنها رواداری (:تســامح) و مدارا نداشت بلکه بر سر آن بود تا از ایشان در برابر رومیان پشتیبانی کند. در این زمان کرتیر و در روزگار شاپور جایگاه «ایهرپت» را داشت و چون کارهایی را برای گسترش دین مزدیسنا انجام داده بود در زمان هرمزد یکم به جایگاه «مگوپت اوهرمزد» رسید. در روزگار هرمزد یکم اســت که برای نخستین بار بر پشت سکهها، نام او هرمزد جانشین میثره و آناهیتا میشــود و بدین گونه پادشاه برتری نام خدای را به آگاهی میرســاند و این با فرنام کرتیر هماهنگی دارد (همــان، رویهی .)308 همچنین هرمزد همان ارجی را که شاپور نسبت به دینهای گوناگون انجام داده بود روا داشت. اما باارزشترین خردهگیریهـ­ـا (:انتقادات) به رفتار کرتیر به زمانی بازمیگردد که او توانست در روزگار بهــرام یکم و بهــرام دوم به جایگاه واالتری دســت یابد. او در پادشاهی بهرام یکم توانمندی بیشتری در دربار و در همهی استانها داشــت (همان، رویــهی .)309 در زمان بهرام دوم او نامور به «رهانندهی روان بهرام» شــد و تا جایگاه بزرگان کشور باال رفت. فرنامهایی چون «داور شاهنشاهی»، «ادوین پت» به چم آموزگار آیین پرســتش و «پتخشــای» یعنی پرستار آتشــکدهی آناهیت - اردشیر در استخر و ایــزد بانو آناهید گرفت (همان، رویهی .)310 در این زمان اســت که به گفتهی برخی او به پیگرد (:تعقیب) و آزار بسیاری از دینها و آیینها میپردازد، ولی هنگامی که با ژرفبینی در این باره بررسی شود دیده میشود که آرمان از میان بردن دیگر دینها نیســت و بیشینه (:حداکثر) جلوگیری کردن از تبلیغات ضدزرتشــتی آنان بوده است. حتا بســیاری از این دینها در این زمان سروسامان خوبی داشتهاند. بــرای نمونه، به گفتهی «یــوزف ویزه هوفر» وارون ســخنان خود کرتیر در اســناد یهودی چیزی دربارهی فشار و آزار آنها تا سدهی پنجم نمییابیم (ویسهوفر، رویهی .)264 نشانههایی از پیگرد مســیحیان در «وقایعنامهی آربال» به چشم میخورد که هرگز شایان و در خور نگرش نیســت و زمانی که با رفتار رومیــان در برابر مسیحیان، یهودیان و مانویان سنجیده میشود باید گفــت و پذیرفت که روحانیان زرتشــتی ساســانی با معیارهای امروزی نیز بزرگواری و بردباری بسیاری در برابر دینهای دیگر داشتند و ایران ساسانی بهشت دینهایی مانند یهودیت و مسیحیت و بسیاری از فرقههای گنوسیستی دیگر بود. حتا نوشــتههای اندکــی هم که در کتابهای مســیحی نوشته شــدهاند خالی از کینه، دشمنی و خشکاندیشی (:تعصبات) دینی نیســت. هازمانهای مســیحی پس از این به بالندگی و پیشرفت خود ادامه دادند و پس از آن پادشاهان ایران مسیحیت نستوری را پشتیبانی کردند (ن ک به: آسموسن، .)389

یارینامه: 1 - عریان، سعید؛ راهنمای سنگنبشتهها­ی ایرانی میانه، معاونت پژوهشی، پژوهشــکده­ی زبان و گویش سازمان میراث فرهنگی، چاپ نخست 1382 2 - بویس، مری؛ زرتشــتیان، باورها و آداب دینی آنها؛ برگردان از عسگر بهرامی، نشر ققنوس، چاپ نهم 1386 3 - وینتــر، انگلبــرت و بئاته دیگنــاس؛ روم و ایران، برگردان از کیکاووس جهانداری، نشــر فرزان روز، چاپ اول 1386 4 - دریایی، دریایی؛ شاهنشــاهی ساســانی، برگردان از مرتضی ثاقبفر، نشر ققنوس، چاپ پنجم 1390 5 - ؛... ناگفتههای امپراتوری ساسانیان؛ برگردان از آهنگ حقانــی و محمود فاضلی بیرجندی، نشــر پارســه، چاپ نخست 1391 6 - ویدن گرن، گئو؛ مانی و تعلیمات او، برگردان از نزهت صفای اصفهانی، نشر مرکز، چاپ چهارم 1390 7 - دوشــن گیمن؛ آیین زرتشتی، تاریخ ایران کیمبریج، برگردان از حســن انوشــه، جلد ســوم، بخش دوم، نشر امیرکبیر، 1389 8 - ویســهوفر، یوزف؛ ایران باستان، برگردان از مرتضی ثاقبفر، نشر ققنوس، چاپ یازدهم 1390 9 - آسموســن، ی.پ؛ مســیحیان در ایران، تاریخ ایران کیمبریج، برگردان از حسن انوشه، جلد سوم، بخش دوم، نشر امیر کبیر 1389 10 - زرین کوب، عبدالحســی­ن؛ تاریخ مردم ایران (ایران پیش از اسالم)، نشر امیر کبیر، چاپ سیزدهم 1390 11 - دیاکونــوف، میخاییل میخائیلووی­ــچ؛ تاریخ ایران باستان، نشر علمیفرهنگی، چاپ ششم 1390 12 - امریــک، ر؛ آیین بودایی در میان اقوام ایرانی، تاریخ ایران کیمبریج، برگردان از حسن انوشه، جلد سوم، بخش دوم، نشر امیرکبیر، 1389

 ??  ??
 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran